به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، 213 سال پيش، 21 شوال سال 1216 هجری قمری، شيخ «حسينبن ابراهيم» معروف به شيخ «آل عصفور» از علمای اماميه درگذشت. او برادرزاده شيخ يوسف مؤلف «حدائق» بود. شيخ حسين فقيهی توانا، محدثی صاحبنظر و دانشمندی متفكربود. او به سبب استعداد و حافظه قوی خود بعد از مدتی كوتاه در رديف علمای گرانقدر بحرين قرار گرفت و عدهای از فضلا از محضر وی به مقام اجتهاد رسيدند.
آل عصفور، خاندانی از علمای روحانی شيعه در بحرين، قطيف و نواحی جنوب ايران در سده 12 و 13 قمری / 18 و 19 ميلادی هستند. شخصيتهای بنام اين خاندان، علاوه بر لقب آل عصفور، به ابن عصفور و يا عصفوری نيز شناخته شدهاند. نيای اين خاندان عصفوربن احمدبن عبدالحسينبن عطيهبن شيبه درازی شاخوری بحرانی است كه شرح احوال او دانسته نيست. اينان به دليل اينكه عمدتا در «درّاز»، از روستاهای بحرين در نزديكی منامه، يا در شاخوره، از روستاهای همجوار آن، زاده شده و يا زندگی كردهاند به «درّازی» و «شاخوری» و «بحرانی» نيز شهرت يافتهاند.
حسينبن محمد فقيه، محدث، متكلم و شاعر علاوه بر پيوستگی به خاندان علمی آل عصفور، از سوی مادر نيز كه دختر شيخ حسين ماحوزی بود، به سلسله عالمان دين و فقيهان پيوسته است. از زادگاه و حوادث زندگی و چگونگی تحصيلاتش آگاهی چندانی در دست نيست، همين قدر میدانيم كه نزد عمويش يوسف و عموی ديگرش شيخ عبدالعلی درس خوانده و در شاخوره ماندگار بوده و به تدريس و مرجعيت دينی و تحقيق و تأليف اشتغال داشته است.
او در شاخوره درگذشته و گويا توسط يكی از مخالفان عقيدتی خود كشته شده است و از اينرو او را شهيد نيز ناميدهاند. اينكه در فارسنامه گفته شده است كه شيخ حسين در 1290 قمری / 1873 ميلادی در اصطهبانات فوت كرده و در همانجا مدفون شده است، نادرست است.
او را بزرگترين فقيه اخباری زمان خود دانستهاند. اينكه برخی او را مجدد دين در آغاز سده 13 قمری / پايان سده 18 ميلادی دانستهاند گويای موقعيت علمی و فقهی و نقش وی در ترويج ديانت است. وی بر بيشتر دانشهای متداول روزگار خود احاطه كافی داشته است و تأليفات متنوع او بر اين حقيقت گواهی میدهد. حوزۀ درس او بسيار وسيع بوده است. طالبان علوم دينی از همهجا به ويژه از قطيف و احساء به حوزه درس او روی میآوردند و از اينرو شاگردان بسياری در اين حوزه پرورش يافتند و خود از عالمان بنام دين شدند.
از ويژگیهای برجسته او داشتن حافظهای بس نيرومند بود، چنانكه میتوانست آثار و كتابهای گوناگون را از آغاز تا انجام بیكم و كاست از بر كند. بارها او را آزمودند و ديدند كه حرف يا كلمهای را از ياد نمیبرد.
او در پارسايی شهره بود و به ويژه در ابراز اخلاص به امام حسين(ع) و شهيدان كربلا كوشش بسيار داشت و بيشتر اوقات در خانهاش مجلس سوگواری برگزار میكرد و از خود اشعار بسياری در رثای امام حسين(ع) میخواند.
شيخ حسين كتابهای بسياری در موضوعات مختلف روايی، كلامی و فقهی نوشته است كه خود در اجازهای كه به شاگردانش، از جمله به شيخ فرزدق شويكی، نوشته از اكثر آنها نام برده است. تأليفات او را بيش از 50 دانستهاند كه جز معدودی از آنها در دست نيست.
شيخ حسين دارای 7 فرزند بوده است كه 5 تن آنان از عالمان دين و دارای مناصب فقهی، قضايی و امامت جمعه و جماعت بودند، از جمله عبدالله پس از پدر در بحرين امامت جمعه و جماعت و ديگر امور مذهبی را عهدهدار بود و حسن پس از مرگ پدر به بوشهر مهاجرت كرد و در اين شهر ساكن شد و به امور مذهبی مانند قضاوت و امامت جماعت پرداخت و در 1261 قمری / 1845 ميلادی در همين شهر درگذشت. او در ميان فرزندان شيخ حسين از چهرههای درخشان است و دارای تأليفاتی است.
شيخ حسين شهيد تأليفات متعددی دارد كه دلالت بر احاطه دانشهای فراوان اوست از آن جمله: باهرة العقول فی نسب الرسول، رواشح پنج مجلد در اصول، سوائح دو مجلد در شرح بدايه، حقايق فاخرة در فقه، براهين در فقه، انوار لامع در شرح شرايع، تبيان در تفسير، محاسن اعتقاد، احكام تقية، نفخة قدسية، منظومهای در اصول، منظومهای در فقه، منظومهای در نحو، منظومهای در مراثی ائمه(ع)، مفاتيح و شرح دعای كميل و چند جلد كتاب ديگر.
مرحوم علامه امينی در «شهداء الفضيلة» شرح مفصلی از مراتب علمی و اخلاقی او را بيان میدارد و نام يكايك تمام خاندان آل عصفور (جد اعلای شيخ يوسف) را متذكر است. علامه اضافه میكند: «سالی در مسافرت به قطيف در منزل عالم جليل سيدمحمد قطيفی كتاب ارزندهای در علم حديث خيلی مورد توجه اين شهيد بزرگوار قرار میگيرد، از سيدمحمد خواست چند هفتهای به او امانت دهد، چون نسخه آن منحصر به فرد بود و خودش بدان احتياج داشت نپذيرفت. مدتی را كه در قطيف اقامت داشت. كتاب مذكور را مطالعه كرد و عازم سفر حج شد و سپس مطالعات خود را در سفر به روی كاغذ برد، در مراجعت از مكه معظمه وارد قطيف شد و كتاب را مقابل دوستش سيدمحمد قرار داد، او گمان كرد نسخهای از اين كتاب كمياب را به دست آورده است و با كتاب خويش آن را مطابق يافت.»
شهيد اظهار داشت اين كتاب را خودم در سفر تدوين كردم. علمای قطيف از هوش و استعداد و حافظه او انگشت تعجب به دندان گزيدند و آيه «فتبارك الله احسن الخالقين» را به مصداقش رسيدند. اما افسوس كه علامه امينی مینويسد: «تبهكاری از دشمنان دين در شب 21 شوال 1216 با ضربهای كه ناگهان بر پشت او وارد ساخت به شهادت رسيد و در قريه شاخوره مدفون شد.»*
*منابع: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دوم، مقاله شماره 438؛ پايگاه اطلاعرسانی صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران؛ پايگاه اطلاعرسانی شعائر.