به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسه به خبرگزاری ایکنا، شاید عنوان اسوه صبر برای آنهایی که محکم و استوار ایستادند تا تکههای وجودشان را در راهی که به حقانیتش ایمان دارند، بدهند، حق مطلب را ادا نکند. مادرانی که نه فقط یک بار بلکه هر روز و هر لحظه داغ نبود فرزندی که این روزها میبایست عصای دست مادر میبود، بر سینهشان سنگینی میکند اما باز خدا را هزاران بار شاکرند که مسافر بهشتیشان را پذیرفت.
آن روزها که با دستان خویش، جگر گوشهات را از زیر قرآن گذراندی تا بروند در پناه خدا و در میان بهشت خدا آرام گیرد، خدا خوب میدانست که چگونه ذرهای از صبر بانوی صبوری در قلبت بنشاند مادر، این روزها که روزشماری میکنی دیدار فرزند را، چشمانت برق میزند وقتی کنار مزارش مینشینی و درد دل میکنی.
قطره شبنمهای پاک آرزو بر گونههایت میغلتد اما هزار هزار بار دستان شاکریات رو به آسمان بلند است تا مبادا لحظهای از شکر هدیهای که در راه حق دادی، غافل شوی. قطعا از دامن پر برکت تو این معراجیها پر گشوند و در آسمان سکنی گزیدند.
سجادهات عطر مزار فرزند شهیدت را گرفته، گویا هر نمازی که میخوانی، آیه آیه و ذکر به ذکر در آسمان بهشت مسافرت پرواز میکند. هر هفته اینجا کنار همین بهشت کوچک خود آرام میگیری و با عصای دستت راز دل میگویی. اما مادر هر چند که چشمانت پر از شکر درگاه رب است، ولی نگاه مادرانه به غم نشستهات، دلتنگیهای آغوشی که در حسرت فرزند میسوزد، آسمانیترین هدیهای است که تمام و کمال پذیرفته شده.
برایم قرآن بخوان مادر، گرچه این روزها در بهشت برینی جای دارد که آیات قرآن در میان لحظاتش آرام گرفته، اما باز صدایت میکند برایم قرآن بخوان مادر، صدایت را دوست دارد، صدای قرآن خواندت. او نیز این روزها دلتنگ توست گرچه هر لحظه وهر ثانیه در کنارت حضور دارد.
چشم به راهی مادر، خوب این را میدانم، چشمانت پر معناترین واژه انتظار است؛ اما برای تمام شهدای گمنام مادری، دستهایت را روی تک تک این سنگ قبرهایی میکشی که نام و نشانی ندارند و نامدار شدهاند؛ مادری میکنی برایشان، برای تمام اینهایی که شاید یکی از آنها، همان گمشدهی تو باشد.