منوچهر اکبرلو، نویسنده و منتقد تئاتر در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: بزرگترین رویداد تئاتری کشور یعنی جشنواره «تئاتر فجر» هر ساله در شرایطی برگزار میشود که تمام امکانات و ملزومات خود را باید با نظارت و هماهنگی مرکز هنرهای نمایشی در اختیار بگیرد لذا به نظر میرسد ایدهآلترین شکل این باشد که هم مدیر مرکز هنرهای نمایشی و هم دبیر جشنواره «تئاتر فجر» شخص واحدی باشد.
وی ادامه داد: یکی از تبعات مثبت این اتفاق حذف بروکراسی و نامهنگاریهای وقتکش و کسالتبار است چرا که شخص مدیر مرکز هنرهای نمایشی اشراف کامل و مستقیم نسبت به عملکرد دبیرخانه جشنواره دارد و در جریان کم و کیف اجرای برنامههای آن است؛ در دو دوره اخیر جشنواره «تئاتر فجر» شاهد این اتفاق بودهایم هر چند که این مسئله بدون مطالعه و پیشزمینه لازم و به شکل کاملاً تصادفی روی داد و در آستانه جشنواره با کنار رفتن دبیر جشنواره و یا شخص مدیر مرکز هنرهای نمایشی عملاً اداره هر دو ساختار به عهده یک فرد محول شد.
تمرکز دبیر بر نحوه برگزاری جشنواره، او را از امور جاری تئاتر غافل میکند
مجری کارشناس برنامه «مجله تئاتر» شبکه چهار سیما تصریح کرد: صرفنظر از سودمندی وحدت مدیریت جشنواره «تئاتر فجر» و مرکز هنرهای نمایشی که به آن اشاره شد، این مسئله کلیت تئاتر را متضرر خواهد کرد چرا که مسئولیت جشنواره تئاتر فجر و حساسیت این رویداد، عملاً تمرکز دبیر را به سمت خود معطوف خواهد کرد و شاید به این واسطه وضعیت مرکز و برنامهریزیهای کلان تئاتر کشور همچنان به حالت تعلیق باقی بماند.
اکبرلو در ادامه با اشاره به اینکه البته عنوان سرپرست مرکز هنرهای نمایشی تنها برای پر کردن خلأ اداری این بخش است گفت: امیدوارم پس از پشت سر گذاشتن جشنواره «تئاتر فجر» فردی قطعی برای مدیریت تئاتر کشور از سوی معاونت هنری ارشاد پیشنهاد و منصوب شود و این وقتکشیهایی که هر از چندگاهی مرسوم شده است پایان یابد اگر چه در شرایط فعلی سرپرست مرکز هنرهای نمایشی و دبیر جشنواره «تئاتر فجر» گزینه مثبتی برای خروج تئاتر از بحران کنونی است و اصلاً مدیران ارشد میتوانند در آینده وی را به مدیریت مرکز هنرهای نمایشی به شکل ثابت منصوب کنند.
مدیریت کلان فرهنگی و هنری، برنامه بلندمدتی برای تئاتر ندارد
وی به وضعیت تئاتر کشور در دوران مدیر پیشین مرکز هنرهای نمایشی اشاره کرد و تأکید کرد: صرفنظر از اینکه آیا مدیر انتصابی ارشاد برای پست مرکز هنرهای نمایشی تخصصی و کارشناسی بوده است یا نه، به نظر میرسد که این جابجاییهای مدیریتی نشان از آن دارد که مدیریت کلان فرهنگی و هنری کشور، برنامه بلندمدت و منظبتی برای عرصه هنرهای نمایشی نداشته باشد و شناخت آنها نسبت به مسائل تئاتر در حد همان نگاه عمومی باشد که در اجتماع، جراید و سایر رسانههای جمعی وجود دارد.
این نمایشنامهنویس کودک و نوجوان افزود: سالها پیش ظرفیتهای مناسبی در عرصه تئاتر دینی و ارزشی به وجود آمد که نمونه بارز آنها جشنواره «تئاتر صاحبدلان» بود؛ اما با وجود این ظرفیت بکر نمایشی شاهد هیچ خروجی مناسب و مؤثری از برگزاری این رویدادها نبودیم؛ مدیریت تئاتر در یک سال گذشته حق داشت که نسبت به احیای مجدد این رویدادهای تئاتر دینی که تنها هزینه بر بوده و خروجی مثبتی نداشتند تلاشی صورت ندهد.
اکبرلو گفت: با این وجود به دلیل نبود نگاه عمیقی مدیریتی و عدم برنامهریزی مطلوب برای اعتلای هنرهای نمایشی حداقل در دوره اخیر مدیریت تئاتر این توقع میرفت که دوستان مسئول به فکر جایگزین کردن فعالیت مثبت به جای جشنواره و رویدادهای تئاتری باشند که تداوم یافتن آنها به صلاح نبوده است.
وی در پایان گفت: برگزاری جشنواره «تئاتر فجر» طی این سالها با شیوه و ساختار سنتی که در آن هر ساله شاهد تکرار بخشهای مشخصی هستیم که هیچ خلاقیتی نه در ساختار و نه در محتوای آثار دیده نمیشود مؤید همین نکته است که تفکری برای تحول تئاتر از سوی مسئولان وجود ندارد و بزرگترین رویداد تئاتر کشور بدون آنکه مشخص شود چه تأثیری در پیشرفت هنر تئاتر دارد، تنها به این دلیل که باید در تاریخی مشخص شاهد آن باشیم، برگزار میشود.