به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، دیدار با خانواده سرتیپ شهید عباس واعظی از شهدای قرآنی، برنامه پایان هفته جامعه قرآنی کشورمان بود که با حضور رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، حسن ربیعیان و مصطفی یادگاری از قاریان قرآن، رضا صبور، تهیهکننده و کارگردان مستندهای سورههای سرخ و زنگنه، نماینده اتحادیه تشکلهای قرآنی برگزار شد.
ربیعیان در این دیدار عنوان کرد: قطعاً این خانه نشاندار است، همان طور که روایت شده است که خانههایی که در آنها قرآن قرائت میشود، از روی زمین برای اهل آسمان میدرخشند. شهدای قرآنی نور خاصی داشتند و در طول زندگی با حرکت در سیر الیالله و شهادت، این نور، علی نور شد. آنان از قرآن اثر پذیرفتند و رنگ قرآن را گرفتند و پاداش آنها نیز بالاترین مقامهاست.
یادگاری نیز شهدا را گواهان، شاهدان و ناظران جامعه عنوان کرد و گفت: شهدای قرآنی به عنوان حاملان قرآن، گل سر سبد قافله شهدا بودند و مرگ سرخ، شایسته مقام آنها بود و این گونه از مرگ نصیب هر کسی نمیشود.
اصالت خانواده از نکات حائز اهمیت برای شهید بود
همسر شهید واعظی در این دیدار مطرح کرد: شهید از زمانی که در دانشکده افسری تحصیل میکرد، با خانواده من ارتباط دوستانه داشت و با پدرم در دعای ندبه آشنا شد. وی در مجالس قرآنی و مساجد محل شرکت فعالی داشت.
وی افزود: برخلاف بسیاری از جوانان این روزگار، روزی که عباس برای خواستگاری من آمد، این موضوع را مطرح کرد که اصالت و مذهبی بودن خانواده و دختر خانواده برایش از هر چیزی مهمتر است.
واحدی گفت: اصالت خانواده از آن منظر برای شهید مهم بود که وی تأکید داشت که با خانوادهای وصلت کند که اعضای آن دیندار و بافضیلت باشند تا اثری که بر فرزندان میگذارند، مطلوب باشد.
اتمام حجت شهید در روز خواستگاری
این همسر شهید که خود نیز از جامعه فرهنگیان کشور است، ادامه داد: مسائل اعتقادی، نماز، حجاب، قرآن و ... از اولویتهای دیگر شهید در هنگام ازدواج بود. وی این موضوع را هم مطرح کرد که نظامی است و امکان شهادت، اسارت و مجروحیت در مناطق مختلف برایش وجود دارد. من نیز گفتم که همه این موارد را میپذیرم چون به آنها معتقد هستم.
وی با اشاره به اینکه شهید واعظی به تازگی فارغالتحصیل شده بود که زندگی مشترک خود را آغاز کردند، اظهار کرد: آغاز زندگی ما با رفتن به سفر مشهد و بسیار بیپیرایه و ساده برگزار شد.
واحدی از تلاوتهای روزانه شهید یاد کرد و گفت: در دانشکده افسری نیز کلاسهای معارف تشکیل میشد که شهید حضور فعالی در آنها داشت. سینما جی و سینما آزادی، پاتوق این شهید با دوستان مذهبیاش بود. سپس در ارتش مشغول به فعالیت شد و بعد از مدتی از تهران به قزوین عزیمت کردند تا شهید در لشکر 16 زرهی مشغول به فعالیت شود.
وی ادامه داد: شهید واعظی هم مربی و هم آموزنده قرآن بود و از فعالان عرصه قرآن به شمار میرفت. در برگزاری کلاسهای قرآن نیز فعالیت و مدیریت خوبی داشت و خیلی از مراکز ارتشی که اکنون کلاس قرآن دارند، نتیجه فعالیت وی است.
مرهون قرآن بودن
همسر شهید از برگزاری کلاسهای تابستانی برای کودکان توسط این شهید یاد کرد و افزود: وی قدرت مدیریت بسیار بالایی داشت و میتوانست همزمان سه کلاس را با هم مدیریت کند. وی در این باره خود را مرهون قرآن میدانست که چنین توانمندی داشت.
واحدی که خود نیز دبیر قرآن و معارف بود، گفت: عباس در روز تاسوعای حسینی(ع) و با عنایت حضرت ابالفضلالعباس(ع) به دنیا آمد و بر همین اساس نام وی را عباس گذاشتند. وی فردی صبور، بیتکلف و آرام بود. من از پیش از اینکه با وی ازدواج کنم، خواب شهادت وی را دیده بودم و اگر هر سرنوشتی غیر از شهادت داشت، قطعاً برایم خیلی سختتر از هم اکنون بود.
وی از غیبت 40، 50 روزه شهید در عملیات مرصاد یاد کرد و گفت: تصور میکردیم که وی اسیر یا شهید شده است. پدرش خواست به منطقه برود تا خبری از وی بگیرد که فردای همان روز نامهای از شهید به دستمان رسید که در صحت و سلامت بود.
عزیمت برای مانور نظامی و شهادت
همسر شهید از روزی صحبت کرد که قرار بود شهید برای مانور نظامی به چابهار برود و اظهار کرد: 15 روز پیش از آن به این منطقه رفته و برگشته بود و دوباره قصد عزیمت به منطقه را داشت.
وی با اشاره به اینکه در بستر بیماری بود و به تازگی از بیمارستان مرخص شده بود، افزود: از شهید واعظی خواستم تا اگر برایش ممکن است از تهران برنامه را مدیریت کند و به منطقه نرود. ولی او گفت که اگر نروم، همه زحمتهایم بر باد میرود و برای این مانور خیلی زحمت کشیدهام.
واحدی با اشاره به اینکه شهادت واعظی در سال 84 روی داد، گفت: برخلاف بارهای گذشته، این بار پس از رفتن شهید دغدغه و استرس بسیاری داشتم. ساعت 7 باید پرواز میکردند که به دلیل نقص فنی هواپیمای نظامی ارتش، تا ساعت 10 ـ 11 هنوز این اتفاق نیفتاده بود. به ایشان زنگ زدم و حالش را جویا شدم و وی درباره نقص فنی چیزی به من نگفت.
وی با بیان اینکه شهید هیچ گاه در عملیاتهایی که میرفت از پدر و مادرش خداحافظی نمیکرد، اظهار کرد: این بار شهید پیش از تماس با من، از پدر و مادرش نیز به صورت تلفنی خداحافظی کرده بود.
واحدی افزود: ساعت 14 از تلویزیون اعلام کردند که یکی از هواپیماهای ارتش سقوط کرده است. ابتدا باور نمیکردم، ولی وقتی چندین بار با تلفن شهید تماس گرفتم، متوجه شدم که کار از کار گذشته و وی به شهادت رسیده است.