سی و سومین جشنواره بینالمللی «تئاتر فجر» شب گذشته در تالار وحدت و با برگزاری مراسم اختتامیه و معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد؛ جشنوارهای که همچون سایر جشنوارههای فرهنگی و هنری تحت عنوان فجر البته به غیر از فیلم فجر که معمولاً با اقبال بیشتر هم از سوی هنرمندان و هم از سوی مسئولان همراه است با کمبودها و نواقص خاص خود، همراه است.
برگزاری «تئاتر فجر» صرفنظر از دوره طلایی خود که آرام آرام در حال فاصله گرفتن از آن هستیم و هر لحظه دور و دست نیافتنیتر میشود، در دورههای اخیر با اتفاقات عجیب و غریبی همراه شد و نواقص و نقطه ضعفهایش کم کم چربش بیشتری نسبت به نقاط قوت آن پیدا کرد؛ هر ساله یکی از دلایل این نقص و ضعف در ساختار اجرایی جشنواره به شکل سنتی مکرراً از سوی فعالان این عرصه، منتقدان و مخاطبان، فقدان یک اساسنامه که وحدت رویهای را حتی به فرض تغییر در ساختار مدیریت اجرایی آن شاهد باشیم موجب شود مطرح شده بدون آنکه کسی با آغاز سال نوی کاری هنرهای نمایشی برای جشنواره دوره بعد به فکر برطرف کردن نقاط ضعف و یا حتی تعدیل کردن آن باشد.
اعمال سلیقه از سوی هر یک از کادرهای مدیریت اجرایی جشنواره که هر سال تغییر کرده و کمتر پیشآمده که ثابت باقی بمانند موجب آن شد که هر سال نقاط ضعف این رویداد تئاتری بیشتر از قبل بروز و نمود خارجی داشته باشد و نتیجه آنکه هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالملل هنرمندانی که روزگاری روزشماری میکردند تا با فرا رسیدن موسم جشنواره آخرین دستاورد تولیدی خود را در جشنواره شرکت دهند کمتر به جشنواره فعلی با وضعیت وخیمی که هر سال شاهد تشدید شدن عوارض و علائم بیماری آن هستیم اعتبار و اعتماد کنند و رغبتی برای شرکت در آن داشته باشند.
در دورههای اخیر گویا بهانه جدیدی دست داده تا مدیران و سیاستگذاران که همچنان بر تداوم این جشنواره بدون اصلاح ساختاری و روند اجرایی آن اصرار دارند، توجیه منطقیتری برای بلبشویی که هر سال در جشنواره «تئاتر فجر» شاهد آن هستیم داشته باشند و آن اینکه اظهار میکنند ما قصد اصلاح داریم اما منابع محدود مالی و تخصیص اعتبارات ناکافی اجازه چنین کاری به ما نمیدهد.
این در حالیست که به گفته بسیاری از هنرمندان و فعالان عرصه تئاتر، مشکل این جشنواره در وهله اول بودجه ناکافی آن نیست که حتی با این بودجه اندک نیز میتوان به شرط داشتن ساز و کار مدیریتی کارآمد شرایطی فراهم کرد که جلوی بسیاری از خطاها و اشتباهاتی که اعتبار جشنواره را لکهدار کرده است گرفته شود.
مدیریت سلیقهای، تصمیمات یکطرفه مسئولان که به شکل مقطعی به عنوان کارگزار جشنواره منصوب میشوند و با اعمال سلیقه درست یا غلط خود چند صباحی جشنواره را مدیریت کرده و پس از اختتامیه دیگر هیچ تعهدی در قبال آن ندارند و حتی تجارب خود را هر ساله در قالب گزارش کار مکتوب در اختیار دبیرخانه دائمی جشنواره نمیگذارند که اگر سال آینده تغییر و تحولی را شاهد بودیم حداقل با رجوع ساختار مدیریت جدید، اشتباهات و آزمون و خطاهای مدیریت قبلی تکرار نشود، اینها مسائلی است که جشنواره «تئاتر فجر» را در بخش سیاستگذاری به ورطه نابودی کشیده است که اگر ریشهیابی کنیم باز به فقدان یک اساسنامه جامع و اجرایی در زمینه برگزاری جشنواره خواهیم رسید.
«تئاتر فجر» آئینه تمام نمای تئاتر کشور است به این معنا که این جشنواره فصل برداشت و دریافت خروجیهای مؤثر و دستاوردهای تولید آثار نمایشی در یک سال گذشته است هر چند که شاید آثاری برای نخستینبار و به جهت اجرا در جشنواره تولید و انتخاب میشوند اما آنچه موجب شده است که «تئاتر فجر» اینچنین به وضعیتی نامطلوب دچار شود نشان از ضعف و ناکارآمدی وضعیت تئاتر حرفهای و تولید آثار نمایشی در طول یک سال دارد و انصافاً وقتی در طول سال چرخه تولید تهی و فاقد هیچ دستاورد قابل تأملی باشد نتیجه اینکه دست خالی از هر دوره جشنواره «تئاتر فجر» عبور خواهیم کرد و این رویداد تئاتری به شکل و شمایلی درمیآید که هر سال تنها مدیران به این مسئله فکر میکنند که جشنواره باید برگزار شود و البته به هر نحوی و برگزار میشود که تنها برگزار شده باشد چرا که نمیتوان از برگزار شدن آن پس از سی و سه دوره صرفنظر کرد.
جشنواره «تئاتر فجر» اگر مسئولان بینش فعال و مدیریت هوشمند فرهنگی و هنری داشته باشند یک پیامد مثبت دیگر نیز دارد، به هر حال حتی با وجود حضور قلیل میهمانان و گروههای خارجی و تعامل صورت گرفته میان آنها با هنرمندان تئاتر داخل کشور که به تبادل اندیشه و آخرین فناوری در عرصه هنرهای نمایشی منجر میشود، مسئولان تئاتری کشور را نسبت به ضعفهای موجود نرمافزاری و سختافزاری برگزاری یک جشنواره در حد و اندازه یک رویداد بینالمللی واقف خواهد کرد تا باز حتی به فرض دارا بودن منابع محدود به فکر اصلاح و رفع تدریجی آنها باشند اما عملاً چنین اتفاقی را شاهد نیستیم، در حوزه نرمافزاری و تعیین ساز و کاری اداری و روند برگزاری جشنواره تازه چند روز مانده به آغاز جشنواره همهچیز از سرگرفته میشود بدون آنکه به سوابق مراجعه شود و از تجربیات نهایت بهرهبرداری به عمل آمد و در حوزه سختافزاری نیز تازه از چند ماه منتهی به زمان برگزاری جشنواره دوستان مسئول به فکر بازسازی و ترمیم بافت فرسوده اماکن نمایشی میافتند که با توجه به منابع محدود معنی آن این است که سنگ بزرگ علامت نزدن خواهد بود و نتیجه آنکه در زمان جشنواره بسیاری از سالنهای نمایشی را که جشنواره با حضور آنها مشروعیت پیدا میکند از چرخه این رویداد خارج باقی میمانند.
یقین بدانید که با ساختار مدیریت سنتی تئاتر، همهچیز در مورد جشنواره «تئاتر فجر» شب گذشته و پس از برگزاری اختتامیه آن تمام شده فرض میشود و دفتر این جشنواره بسته میماند تا چند ماه یا چند روز باقی مانده به جشنواره سی و چهارم تا مدیران اجرایی جشنواره آتی یا به معجزات دلخوش کنند و یا برای جلوگیری از حرف و حدیثها و تشدید انتقادها و اعتراضات فرافکنی کرده و مسائلی همچون کمبود بودجه و مسائلی از این دست را بهانه نواقص موجود در مدیریت و ناکارآمدی جشنواره قرار دهند.