صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۰۸۳۲۵
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۶

گروه اجتماعی: عفت و حیا که اساس روابط زن و مرد است یکی از مشخصه‌های اصلی در جامعه دینی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از آذربایجان‌ غربی، عفت و حیا به معنای خودداری از گناه و جلوگیری از سرکشی‌های شهوانی به معنای خاص روابط جنسی است که در روابط زن و مرد نمود می‌یابد.

البته می‌توان معنای عفت را خودداری از هرگونه گناهی دانست اما در زبان روایات بیشتر به پاک‌دامنی از طرف هم مرد و هم زن اشاره شده است.

جامعه دینی جامعه‌ای است که روابط زن و مرد در هر بخشی از آن براساس عفت و حیا باشد یعنی روابط با توجه به شخصیت انسانی افراد برقرار شود و هرگونه تعرضی در کلام، نگاه و رفتار در این روابط مذموم بوده و چنین افرادی همان‌گونه که در قرآن ذکر شده مریض القلب دانسته می‌شوند. (احزاب/۳۲)

وقتی عفت و حیا در جامعه‌ای برقرار شد و حکمرانی کرد، مرد و زن به خودی خود با وجود ارتباطات گسترده از هرگونه تعرضی شرم کرده و روابط براساس اهداف دیگری به غیر از لذات شهوانی شکل می‌گیرد.

باید دقت داشت منظور از حکمرانی عفت در روابط زن و مرد به معنی قطع روابط نیست بلکه به معنای انسانی شدن این روابط است.

در هر رابطه‌ای که انسان برقرار می‌کند ناگزیر از انتخاب هدف است و منظور از عفت انتخاب هدف و قصدی جز لذات شهوانی است، برای این‌که بهتر بتوانم به تبیین این مطلب بپردازم بهتر است توجهی در معنای عفت و حیا داشته باشیم.

«عفاف» با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است و لغت شناسان درباره آن گفته‌اند: «واصله الاقتصار علی تناول الشی‌ء القلیل» یعنی: عفاف اکتفا ورزیدن به بهره‌مندی کم و شایسته است.

هم‌چنین عفت را چنین معنا می‌کند «العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة» عفت پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیله آن از افزون طلبی قوه شهوانیه جلوگیری می‌شود مُتَعَفِّف کسی است که چنان حالتی از عفّت را در اثر تمرین و زحمت حاصل می‌کند و اصلش بسنده کردن در گرفتن چیز اندک است.