از نگاه تربیتی و اخلاقی، یکی از بهترین و کارآمدترین روشهای پرورشی و سازندگی، تربیت از راه نشان دادن الگوها و سرمشقهای عینی و عملی است. اسلام نیز بهعنوان مکتبی انسانساز و جامعهپرداز، این اصل اصیل را در برنامههای تربیتی و اخلاقی خود مطرح کرده و با ارائه الگوهای اصلی و حقیقی و پرهیزدادن از الگوهای بدلی و دروغین، روش تربیتی ویژهای را به جامعه بشری نشان داده است.
خداوند متعال، رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) او را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفرید. بهگونهای که مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره به آنان اقتدا کنند.
امام حسین (ع) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتار و ابعاد کردارش، نه تنها نمونه یک بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم مىسازد، بلکه آیینه تمامنماى فضیلتها، بزرگمنشىها، فداکاریها، جانبازىها، خداخواهىها و خداجویىها است که به تنهایى مىتواند سعادت بشریت را ضامن شود.
حضرت در رابطه با خود میفرماید: «سبقتُ العالمین الى المعالى بحُسن خلیقه و علو همه، و لاح بحکمى نور الهدى فى دیاجى من لیالى مدلهمه، یرید الجاحدون لیطفئوه و یأبى الله إلا أن یتمه: با خوش خلقى و بلند همتى از همه جهانیان به مقامات بلند پیش گرفتم، نور هدایت در شبهاى تیره با حکمت من درخشید، منکران مىخواهند این نور را خاموش کنند و اما خداوند که میخواهد آن را تمام و کامل گرداند.»(بحار الانوار-ج44-ص194)
علائلى نیز در کتاب «سمو المعنى» مىنویسد: ما در تاریخ به مردان بزرگى برخورد مىکنیم که هر کدام در جبهه و جهتى، عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساختهاند. یکى در شجاعت، دیگرى در زهد و دیگری در سخاوت، اما شکوه و بزرگى امام حسین(ع) حجم عظیمى است که ابعاد بىنهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراتر از تاریخ است. گویا او جامع همه والایىها و فرازمندىهاست. (سمو المعنى، ص 104)
امام حسین(ع) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم میسازد، بلکه او با همه خویشتن، آیینه تمام نماى فضیلتها، بزرگمنشیها، فداکاریها، جانبازیها، خداخواهیها و خداجوییها است. او به تنهایى میتواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن شود.
عمرو بن دینار گوید: امام حسین(ع) نزد اسامة بن زید رفت، که بیمار بود. وى ناله کنان گفت : واى از این غم! بدهى من شصت هزار درهم است. فرمود: همة بدهى تو بر عهده من، آن را مى پردازم. عرض کرد: مىترسم بمیرم، فرمود: تا بدهى تو را نپرداختم نخواهى مرد. حضرت پیش از مرگ بدهى او را پرداخت.( بحار الانوار، ج44، ص 189)
در روایاتی دیگر انس میگوید: خدمت امام حسین(ع) بودم. کنیزی داخل شد و یک شاخه گل خدمت امام هدیه کرد. امام وی را آزاد ساخت، هنگامی که از علت این کار سؤال کردم فرمود: خداوند این ادب را به ما آموخته که میفرماید: «وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَآ؛( نساء، آیه 86) چون به شما درود فرستاده شد، به بهتر از آن درود بگویید. سپس اضافه فرمود: تحیت بهتر، آزاد کردن اوست. (بحار الانوار ، ج44، ص 195)
حسین(ع)، در گرما گرم نبرد عاشورا، هنگام ظهر به «نماز» میایستد، تا به من و تو بیاموزد که «جان» را بر سر دین و خداجویی میدهد. در قتلگاه جملات زیبای «الهی رضی برضائک و تسلیماً لامرک» بر زبان جاری میکند، تا ماهیت خلوص و رنگ خدایی جهاد و شهادتش را بنگارد.
خواهر خویش را در آن روز سرخ، به «صبر» توصیه میکند، تا درس مقاومت و شکیبایی را به خانوادههای شهیدان بیاموزد. اینها در کربلاست. در مدینه و کوفه نیز، کرامتها و بزرگواریهایش نمونه است. به روایت فرزند بزرگوارش امام سجاد(ع)، امام حسین(ع) بار غذا و آذوقه به دوش میکشید و به خانه یتیمان و فقیران و بیوه زنان نیازمند میبرد و از این رو، بر پشت آن حضرت جای آن مانده بود.
رسیدگی و سرکشی به محرومان و مستضعفان را هم از حسین(ع)، باید آموخت. تواضع و مردمی بودن و گرایش به مسکینان فقیر را نیز از او باید الهام گرفت. رفع نیاز دوستان و همفکران و همسنگران نیز، در رفتار حسین بن علی(ع) جلوهگر است.
امام حسین(ع)، به آموزگار فرزندانش، که «سوره حمد» را یاد داده بود، هزار دینار جایزه و لباس داد و دهانش را از گوهر پرکرد. وقتی سبب این همه بخشش را پرسیدند. فرمود: اینها کجا برابر چیزی است که او به فرزندم داده است؟ پس آن حضرت، در ارزشگذاری به تعلیم و تربیت و تشویق معلم و مربی کودکانمان هم اسوه ما است. تا چه حد از معلم بچههایمان تقدیر میکنیم؟
مگر الگوی ما حسین(ع) نیست؟ تا چه حد به مسأله تربیت و تعلیم و رشد فرهنگی و اخلاقی کودکانمان بها میدهیم و وقت صرف میکنیم؟ ابا عبداللّه الحسین(ع) از خدای خویش بسیار خائف بود. چشمهای اشکبار و شبهای بیدار داشت. مناجات عارفانه و عاشقانهاش در عرفات و در پای کوه «جبل الرحمه» معروف است.
بارها و بارها پیاده به زیارت حج رفتن او را، راویان نقل کردهاند. بر سر مزار مادر بزرگش حضرت خدیجه آمدن و گریستن و دعا کردن را خواندهایم. آزاد کردن کنیزانش را، شنیدهایم. هر یک از اینها درسی برای چگونه زیستن و خوب زیستن است.
هم از معنویت و توجه به خدا و نیایشهای شبانهاش باید درس گرفت، هم از توجه به علم و دانش و بصیرت او. هم ادب و حسن خلق و رفتار شایسته با فرزندان و اهل خانه را، هم ایثار و سخاوت و بذل و بخشش را از وی باید الهام گرفت، هم درس رأفت و مهربانی را در مکتب وفا و مهر و عاطفه دینی وی باید آموخت.
حسین (ع) امام و الگوی ما، در همه حال، در همه جا، برای تمامی ما. چه در جنگ و چه در صلح. چه در میدان جهاد و چه در شجاعت و بیباکی. چه در روحیه شهادت طلبی، چه در عبادتهای نیمه شبی است .گرامی باد میلاد این رهبر و پیشوا، که هم ولادتش، برکت آفرین است، و هم زندگانیاش حیات بخش است، هم شهادتش، حماسه آفرین و شورگستر.
اگر راه معنی میجویید، در او بجویید. اگر عزت و آزادگی میطلبید، رهپوی عاشورایش باشید. اگر اهل سیر و سلوکید، اگر جویای عرفان نابید. اگر به افقی دوردست تر از مادیات و بلندتر از روزمرگیها مینگرید، باز هم در «آینه حسین» بنگرید. الگویتان در همه حال و در همه کار، حسین باد و دل و جانتان حسین آباد...
حسین(ع) الگوی رحمت، رافت، کرامت و بزرگواری است که باران وجودش همگان را سیراب میسازد و شادابی و نشاط و حیات و حرکت میآفریند. او همانگونه که سرور شهیدان و سرور آزادگان است، سرآمد بزرگواریها و فضیلتهای انسانی و اسلامی نیز هست. مکتب حسینی تنها مکتب جهاد و مبارزه با دیوهای ظلم و ستم بنی امیه نبود، بلکه پیش از آن، این مکتب و پرورش یافتگانش در میدان جهاد اکبر آزمایش خود را نشان دادند و پیشتازی و جلوداری در میدان ارزشها را به نمایش گذاشتند.
آرى، مردى که وارث بیکرانگى نبوت محمدى است، مردى که وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع) است و وارث جلال و درخشندگى فضیلت مادرى چون حضرت فاطمه (س) است، چگونه نمونه برتر و والاى عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهاى خدایى نباشد. درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم.