صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۲۵۸۸۸
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۰

کانون خبرنگاران نبأ: پیرمردی تشنه‌لب و روزه‌دار زیرآفتاب سوزان تابستان در سایه یک گونی نشسته و مشغول فروش انگور باغش است. کسی که چشم به رحمت خدا دوخته و بزرگترین گنجینه‌اش سپاسگزاری از خدا و قناعت است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در حالی که این روزها عده‌ای از شدت گرما به سایه درختان پناه می‌برند و شهرنشینان در زیر باد ملایم کولر‌های آبی و گازی هستند، بسیاری از مؤمنان خداجو در زیر آفتاب داغ تابستان به دنبال لقمه‌ای نان حلال درحال جمع‌آوری محصول یک‌سال تلاش خود هستند.

انسان‌هایی که بزرگترین سرمایه‌شان قناعت، شکر و سپاسگزاری از خداوند کریم و سبحان است. همان‌هایی که وقت فروش محصولشان یا از طریق واسطه‌گری و یا از مسیر واردات تمام دسترنجشان را کم‌ارزش می‌کنند.

در بین کشاورزانی که با دهان روزه مشغول جمع‌آوری محصولات خود از گندم تا میوه‌های باغات هستند، باغدارانی در این فصل در 15 کیلومتری جاده سلطان‌آباد به سبزوار هرساله در کنار جاده مشغول فروش انگور باغ خود هستند.

نزدیک اذان است و من سراغ یکی از پیرمردان انگورفروش می‌روم؛ وی از عطش روزه‌داری دیگر نای سخن‌گفتن ندارد و صدایش به‌زحمت به‌گوش می‌رسد. از وی درباره محصولش می‌پرسم؛ می گوید: 150 هزار تومان هزینه باغش کرده‌ام و امروز از صبح فقط 15 هزار تومان فروش داشته‌ام. روز گذشته روز خوبی بود و توانستم 50 هزار تومان انگور بفروشم.

وی در پاسخ به این‌که چرا کشاورزی صرفه اقتصادی ندارد و این‌کار مقرون به صرفه نیست؟ گفت: زمانی‌که جوان بودم برای کار گچکاری به روستاهای اطراف و شهر می‌رفتم ولی امروز دیگر توان زیادی ندارم. چشمم به آسمان است و رحمت خداوند کریم؛ هر چه از او برسد کافی است.



چند متر آن‌طرف‌تر پیرمردی که زیر سایه گونی نشسته بود با قاطرش از راه می‌رسد، وی با خوشحالی بیان کرد تمام انگور امروزم را حتی دانه‌های کوچک را کیلویی 1500 تومان فروختم.

اگر تمام انگورهای یک روزش را جمع  کنی شاید به 50 هزار تومان برسد و تمام انگور باغش که زحمت یکساله برای آن کشیده است شاید به چند صد هزار تومان برسد حتی کمتر از مزد یک ماه حقوق کارگری یک گارگر ساده اما قانع است و همیشه شکر‌گزار خداست.

روستای علیک شهرستان سبزوار 200 خانواده جمعیت دارد ولی در مراسم مذهبی با حضور اکثر افرادی که مهاجرت کرده‌اند، جمعیت 2 برابر می‌شود.

وقتی کشاورزی مقرون به‌صرفه نباشد و تولید و دسترنج یک‌ساله‌اش جوابگوی هزینه خانواده‌اش نباشد؛ وقتی دلالان در وقت برداشت؛ محصول  یک‌سال کشاورز را به اندک بهایی می‌خرند و عده‌ای با چندین برابر می‌فروشند نتیجه‌اش مهاجرت به شهرها و اقامت در حاشیه شهرهاست.

علی اکبر ملکی