همزمان با فرا رسیدن ماه پیروزی خون بر شمشیر، درصدد آن برآمدیم که به بررسی آثار هنری که تاکنون با موضوع محرم، عاشورا و امام حسین(ع) تولید شدهاند بپردازیم تا مروری داشته باشیم بر رویکردی که این آثار درباره واقعه عاشورا به آن پرداختهاند.
کسانی که نوجوانی خود را در دهه شصت پشت سر گذاشتند به یاد دارند فیلمی روی پرده رفت با نام «سفیر». این فیلم سینمایی که از بازی فرامرز قریبیان به عنوان بازیگر نخست بهره میبرد، روایتگر بخشی از زندگی «قیس بن مسهر» پیک امام حسین (ع) به کوفه بود. این کار توانست در زمان خود مخاطبان بسیاری را به سالنهای نمایش بکشاند. به یاد دارم که در تنها سینمای شهرستان ورامین برای تماشای این کار صف کشیده بودند. در این مطلب میخواهیم بررسی اجمالی از این فیلم سینمایی داشته باشیم.
فریبرز صالح، کارگردانی این کار را برعهده داشت و نویسندگی فیلمنامه را هم کارگردان به همراه کیهان رهگذر انجام داده بودند. سال تولید این فیلم عاشورایی 1361 بود، اما تا چندین سال به صورت جسته و گریخته روی پرده سینماها باقی مانده بود. به یاد دارم در همان دوران مردم به اندازهای تحت تاثیر فیلم قرار میگرفتند که در سخنان روزمره خود آن را بیان میکردند و در اذهان آنها، برخی افرادی که در این فیلم کشته میشدند، به صورت واقعی جان میباختند!
این گونه سخنها در اداراک این روزهای جامعه عجیب و خنده دار است، اما در آن دوران برخی باورها در بین مردم رایج بود، البته بحث ما درباره درست یا غلط بودن برخی اعتقادات مردم در آن زمان نیست، پس بهتر است به فیلم بپردازیم. در این فیلم یک موضوع اصل مهم و اساسی بود. آن نیز وجود جذابیت به عنوان اصلی اساسی در کار بود به ویژه سکانسهایی که در آن ضرب و شتم وجود داشت.
موسیقی این کار نیز به شدت حماسی بود. برای همین در برخی قسمتهای فیلم تماشاگر به شدت تحت تاثیر قرار میگرفت. برای نمونه به سکانس ورود عبیدالله به کوفه اشاره میکنم. در این صحنه واقعا تماشاگران سینما تحت تاثیر قرار میگرفتند و به انحای مختلف احساسات خود را نشان میدادند، چون عبیدالله با پوشاندن صورت خود این تصور را در بین مردم کوفه به وجود آورده بود که امام حسین (ع) است، اما متاسفانه دیگر چنین هیجاناتی در سینما مشاهده نمیشود، زیرا فیلمها به اندازهای تخت و کسل کننده هستند که تماشاگر بهتر میبیند از فیلم به عنوان قرص خواب بهره برد.
در فیلم «سفیر» ما شاهد اتفاقات فوقالعاده فنی نیستیم، چون با توجه به امکانات آن زمان، چیزی خاص در فیلم وجود نداشت، اما میشد به وضوح ایمان به قصه را در جز به جز قصه مشاهده کرد، والا در بحث طراحی صحنه یا لباس اتفاق فوقالعادهای را در کار مشاهده نمیکردیم. موسیقی کامبیز روشنروان هم به روی اصلوب احساسی و حماسی تولید شده بود که اتفاقا معتقدم در چنین کارهایی نیاز اصلی فیلمهای مورد نظر است.
اما بازیگری این کار را در دو شخصیت میتوان تعریف کرد که بخش اعظمی از فیلم را به خود اختصاص داده بودند. ابتدا «فرامرز قریبیان» به عنوان بازیگر نقش قیس بن مسهر الصیداوی و عزتالله مقبلی در نقش عبیدالله. بازی این دو بسیار روان و منطبق با نقش بود و درباره دیگر نقشها هم باید گفت که استانداردهای خوبی در کار لحاظ شده بود، زیرا همان گونه که گفتم تمامی عوامل با باور و ایمانشان جلوی دوربین قرار گرفته بودند.
درباره دکوپاژ و میزانسن هم نمیتوان با استانداردهای امروز موضوع آنچنان شاخصی را برای کار در نظر گرفت، اما اگر بخواهیم امکانات دهه 60 را مد نظر قرار دهیم به امتیازات خوبی در کار میرسیم. موضوع دیگری که حائز اهمیت است استقبالی است که از این فیلم به عمل آمد. «سفیر» در سالی که فیلمهای پرفروشی چون «دادا» یا «توبه نصوح» روی پرده رفت، توانست عنوان پرفروشترین فیلم را به خود اختصاص دهد. جالب اینکه این فیلم در لبنان نیز توانسته بود به فروش خوبی دست پیدا کند.
وقتی فروش این فیلم را به یاد میآوریم به این نکته میرسیم که چه به روز تماشاگران سینما آوردهایم که تنها 12 سال بعد، فیلم «روز واقعه» که اتفاقا فیلم بسیار خوبی نیز است نتوانست فروش مطلوبی داشته باشد. درباره چرایی به وجود آمدن چنین وضعیتی در سینما حرف برای زدن بسیار است، اما مطمئن باشید درباره عاشورا در سینمای کشورمان بیانصافی شده، والا اگر چنین حماسهای در آمریکا وجود داشت، مطمئن باشید تا به حال بیش از 50 فیلم درباره آن ساخته شده بود.
در انتهای این مطلب باید به اظهار نظری از کارگردان اشاره کنیم که گفته اگر نبود حمایتهای شهید کلاهدوز، این فیلم سینمایی ساخته نمیشد.