به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، همانطور که میدانیم رسانه ملی، وسیلهای است برای سوق دادن شهروندان جامعه به فرهنگ اسلامی، ابزاری برای معرفت و آشنایی مردم با درخشندگیهای اسلامی و انسانی است و بیشک امروزه، نقش و تأثیر رسانهها به ویژه رسانههای مکتوب، مطبوعات، خبرگزاریها، رسانههای دیداری و شنیداری همچون صدا و سیما، فضای مجازی، شبکههای عظیم اطلاعرسانی اینترنتی و نرمافزاهایی همچون واتس آپ، تلگرام، لاین، وایبر و غیره، از بمب اتم بیشتر است.
البته باید تأکید کرد که همواره اثرگذارترین مجموعه فرهنگی در کشورمان، رسانه ملی و عمومی است و نباید از این نکته غافل شد که جنگ واقعی جهان پیچیده امروز، جنگ رسانههاست و تهاجم خبری، تبلیغی، فرهنگی و اخلاقی رسانههای تحت کنترل و حمایت زورمندان جهانی به ملتها به ویژه کشور عزیزمان ایران، در اوج خود قرار دارد که نقش رسانه ملی در تقابل با این رسانهها بسیار حائز اهمیت است.
همچنین باید اذعان کرد که صدا و سیما، عهده دار یکی از حساسترین و مهمترین وظایف انقلاب و کشور یعنی تبلیغ است؛ مسئله رساندن پیام انقلاب، یکی از اساسیترین مسائل انقلاب است که باید از طریق صدا و سیما به گوش ملت برسد البته باید تصریح کرد که نقش رسانه ملی در هدایت جامعه به عنوان یک دستگاه تأثیرگذار بر رفتار، اندیشههای سیاسی، عقاید مذهبی و فرهنگ عمومی مردم، بیبدیل است.
ناگفته نماند که هدف رسانه ملی، تأثیر گذاشتن بر روی انسانها و کشاندن آنها به سمت آن انسانی است که اسلام و بینش انقلابی اسلامی میخواهد و آن انسان را بسازد و به وجود بیاورد که غفلت از این مهم، یک نوع آفت برای رسانه محسوب میشود و ذکر این نکته ضروری ست که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، رسانهها مىتوانند زمینهساز گفتوگوى آزاد و دو جانبه و چند جانبه بین ملتها باشند و این یکى از بزرگترین امتیازات رسانههاى عمومى و فراگیر است.
همچنین رسانه ها مىتوانند به صورت اخلاقى و استدلالى، مفاهیم ملتها را میان یکدیگر تبادل کنند و داد و ستد معنوى، اخلاقى و فرهنگى کنند و این مسئله بسیار ارزشمندى است البته ایشان بارها فرمودهاند که رسانهها با مسائل کشور، مسئولانه برخورد کنند و این امر به این دلیل است که دشمن مىخواهد مطالب خود را در بین مردم به دروغ و فریب انتشار دهد. دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی مىخواهد در فضاى فکرى و فرهنگى جامعه ما، اختلاف ایجاد کند و در داخل کشور توسط مطبوعات، رسانهها و تریبونها، به خورد مردم دهد و این خطاى بسیار بزرگى است که چنانچه عمداً و با توجّه صورت گیرد، خیانت بزرگى است و اگر از روى غفلت باشد، خطاى بزرگى است و باید خیلى آگاه و مراقب بود.
در پایان باید گفت که در حال حاضر در شرایطی واقع شدهایم که فرهنگ عمومی بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی و عقیدتی، دستخوش تغییر و دگرگونی است یعنی عرصه فرهنگ عمومی امروز یک عرصه کاملاً رقابتی است و کسانی میتوانند در عرصههای رقابت حضور پیدا کنند که بتوانند از قانونمندیهای عرصه رقابت استفاده کنند و آن قانونمندیها را خوب بشناسند و منطبق با عملکرد آن قانونمندیها حرکت کنند و این عرصه در تمام امور سیاسی اقتصادی و حتی در امور روزمره و جاری صادق است.
البته در شناخت این عرصه، آنچه اثر را بیشتر میکند، این است که از طرفی، پیام نگرش و ارزشی به گونهای به عنوان فرهنگ و آن هم فرهنگ عمومی به مخاطبان ارائه شود که منطبق با نیازهای عموم جامعه باشد یعنی جامعه نسبت به آن پیام فرهنگ و ارزش، احساس نیاز بکند و از سویی زمانی میتوانیم موفق شویم که بتوانیم آن پیام ارزش را به نحوی شایسته برای مخاطب اطلاعرسانی کنیم.
حسین عبدالعزیزی