صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۹۰۵۲۸
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۹

گروه فعالیت‌های قرآنی: در آستانه روز پدر، دخترهای «حسن دانش» و دیگر شهدای قرآنی فاجعه منا دلتنگی خود را با کِز کردن در گوشه‌ای و ساعت‌ها خیره شدن به قاب عکس پدر برطرف می‌کنند.

دلتنگی از آن دست چیزهایی است که وقتی بیاید برای یک همیشه هر چند کوتاه با آدم می‌ماند، آمدن‌هایش هم متفاوت است، مثلاً اینطور نیست که اگر بیاید همیشه به یک شکل سراغت را بگیرد.

گاهی تمام حجم دلتنگی‌ات می‌شود یک کز کردن گوشه اتاق و خیره شدن به گوشه‌ای تا ساعت‌ها، گاهی این دلتنگی لابه‌لای قطرات اشکی بی‌صدا و ناخودآگاه می‌آید و تو ناگزیری از آمدنش، گاهی هم در یک نگاه خلاصه‌ می‌شود که هنوز هم ردش را و سنگینی‌اش را حس می‌کنی، نگاهی که دیگر نداری‌اش.

گاهی هم این دلتنگی خودش را لابه‌لای طنین صدایی مخفی می‌‌کند، صدایی که دیگر عادت کرده‌ای به اینکه غیرمستقیم بشنوی‌اش اما با تمام وجود، از رادیو مثلاً یا از ....
گاهی هم خودش را لابه‌لای چند عکس پنهان می‌کند، عکس‌هایی که با تمام پیکسل‌هایشان خاطره داری و انگار که نشسته باشند و با تو حرف بزند. 

رنگ این دلتنگی اگر برای پدر باشد، فرق می‌کند، پدر، بودنش امید است و قوت دل که اگر نباشد سردِ سرد است دنیا برای فرزند. این روزها و در آستانه روز پدر بسیاری تلاش دارند تا با خرید هدیه‌ای زحمات اسطوره‌های زندگی خود را پاس بدارند، اما دخترهای «حسن دانش» وسط یک برزخ مانده‌اند، مانده‌اند که از آمدن روز پدر خوشحال باشند یا ناراحت.

دو دختر «محمدسعید سعیدی‌زاده» و «عمار» و «حیدر» دو فرزند خردسال «امین باوی» که این حجم از غمگین بودن به خاطر نبود پدر برایشان بی‌رحمانه است و هنوز قدرت درک این حجم از دلتنگی را ندارند، هم مانده‌اند که روز پدر را خوشحال باشند یا ناراحت،
سال قبل شاید فرزندان، محمدرضا جلالی، امین باوی، حسن دانش، محمدسعید سعیدی‌زاده، حمیدرضا عباسی، ابوالفضل علامی و دیگر درگذشتگان قرآنی بی‌صبرانه منتظر آمدن روز پدر بودند، امسال با اینکه تمام حواسشان به روز پدر هست، اما شاید تنها سالی باشد که انتظار آمدن این روز سخت آزارشان می‌دهد.

«پدر،
به خانه بیا،
با ملال خویش بساز
اگر که چشم تو به زندگی بسته ست
چه غم؟
که گوش تو و پیچ رادیو باز است».
نظرات بینندگان
دکتر سید احمد میریان
|
|
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۴
آن روزها ، سایه ات آنقدر بزرگ و گسترده بود که وقتی به قامت می ایستادی ، وسعت آن همه چیز را فرا می گرفت اما امروز......
دلم می خواهد به یکباره با تمام بغض تو را فریاد کنم .
یادم می آید وقتی غنچه ها تنگ شده درست مثل دل من برای تو
با اینکه نیستی برای دل خودم صدایت می زنم ، بابا
آنقدر با دست هایت انس گرفته ام که گاهی دلم لک می زند دستانم را بگیری.
ولی می دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریب ، گم نمی شوم و تو هیچ وقت دستانم را رها نمی کنی.
ابوالفضل
|
|
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۳
گاهی نه
همیشه کز می کنند ....
vbawyokh
|
|
۰۰:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۳
20
عمار
|
|
۱۷:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
نثار پدران قرآنی شهید شده الفاتحه
کلثوم
|
|
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۲
بسیار عالی بود
سپاس که خاطره شهدای قرانی را زنده نگه می دارید