یكی از علما در تمثیل زیبایی حقیقت این معنا كه هر آنچه داریم از سوی خداست و باید در هر نعمتی دست بخشنده خداوند را ببینیم با مضمونی چنین بیان كرده است: جمعی حلقهوار بر سفرهای نشستهاند، بزرگی نشسته بود، او یک لقمه گرفت به بغل دست خود داد و از او خواست تا به بغل دست خود بدهد و از او نیز همین را خواست تا رسید به من که در آن آخر نشسته بودم و با نگاه عمیق خود به من فهماند که: مال شماست و من به جای اینکه از بغل دستی خود تشکر کنم از او سپاسگزاری کردم، و کار درست هم همین بود، حال فکر میکنم اگر نابینا بودم سپاس من رنگ دیگری مییافت و از کسی مثل بغل دستی خود سپاسگزار میشدم که هیچکاره بود.
نعمتهایی كه در زندگی به دست میآوریم و از آنها برخوردار میشویم(از قدرت تفكر، تصمیمگیری، امكانات، توانایی بر تغییر و تحول و سایر توفیقات) نیز چنین است، و به گفته برخی همه نعمتها، حتّى آنچه كه در نظر شما ناچیز است، به ارادهى الهى به شما داده شده است.
آیتالله جوادی آملی در شرح این معنا بیان میكند كه عبارت «بحول الله تعالی و قوّته أقوم و أقعد» كه در نماز یادمان دادند، تنها مربوط به نماز نیست، در نماز آیین زندگی به ما یاد میدهند یعنی میگویند وقتی میخواهید بلند بشوید این را بگویید برای جمیع احوالتان، نه (تنها) برای نمازتان. یعنی بدانید كه تمام تحولات شما به قوه الهی است. چه در نماز، چه در غیر نماز من به حول و قوه خدا این كار را میكنم. این نماز، اصل زندگی توحیدی را به ما یاد میدهد نه اینكه این مربوط فقط خصوص نماز باشد.
بنابراین همچنانكه وقتی مهربانی و لطفی از سوی كسی به ما میرسد، در حد توان مراتب سپاسگزاری خود را به او ابراز میكنیم، شایستهترین و بایستهترین ادب در برابر كسی كه «وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ» هر آنچه داریم و دیگران ما را به آن میشناسند، از اوست، توجه به این لطف و قدردانی از آن در قلب، زبان و عمل است.