خدارحم سحری، پیشکسوت دفاع مقدس و از فرماندهان دوران جنگ تحمیلی در لشکر امیرالمؤمنین(ع) ایلام در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) از ایلام، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا و تبریک هفته دفاع مقدس اظهار کرد: این هفته یادآور روزهایی است که ملت غیور ایران همچون گلولهای آتش بر سر اشغالگران رژیم بعث عراق فرود آمدند و درس عبرتی به صدام و صدامیان دادند که دیگر حتی گوشه چشمی به یک وجب از خاک این مرز و بوم نداشته باشند.
وی با اشاره به اینکه در ابتدای مبحث دفاع مقدس باید ابتدا چرایی جنگ را مطرح کرد و اینکه چرا جنگ بر ما تحمیل شد، افزود: تشعشعات انقلاب اسلامی در سال 57 آنچنان برق آسا و سریع بود که توانست در ماههای اول خیلی از کشورها را تحت تاثیر خود قرار دهد و کشور عراق نیز مستثنی از این قاعده نبود در حقیقت همگرایی ملت ما با ملت عراق نسبت به دیگر کشورهای همجوار فوقالعاده بود و در حقیقت همگرایی اعتقادی و روابط تاریخی ملت ایران و عراق به واسطه تشیع در این دو منطقه دولت عراق را وادار به عکسالعمل کرد.
سحری اضافه کرد: گر چه معتقدم که این تهاجم سنگین عراق فیالنفسه طرح خود صدام نبود بلکه بر اساس اسناد و مدارکی که موجود است آمریکا در آن زمان به دنبال یک جنگ نیابتی بر علیه ایران بود و نمیخواست مستقیم وارد معرکه جنگ با ایران شود چون قبل از آن چند موضوع را تست کرده بود از جمله کودتای نوژه و تحریک احزاب سیاسی معاند در ایران که جواب نگرفته بود نهایتا صدام را قانع کردند و به او کد دادند که اگر در برابر انقلاب اسلامی ایران قرار نگیرید و با آن مبارزه نکنید اولین کشوری که مورد نه تهاجم نظامی بلکه تهاجم فرهنگی قرار خواهد گرفت عراق خواهد بود.
این پیشکسوت دفاع مقدس با بیان اینکه صدام بهانهایی را در آن زمان پیدا کرد، تصریح کرد: انفجارهایی که در آن زمان در عراق انجام گرفت، ایران را بانی این قضیه میدانست و بالاترین بهانه برای این قضیه داشت قطعنامه 1975 الجزایر بود که صدام مدعی بود که در آن قطعنامه کشور عراق به علت ضعفی که داشته پذیرفته و قسمتی از خاک ما را محلق کرده از جمله دو منطقه بسیار مهم که عراق روی آن بحث داشت اروند رود و ارتفاعات سوقالجیشی «میمک» بود که مدعی بود در اروند رود، مرز ساحل ایران بوده نه نقطه وسط رودخانه اروند و در میمک هم مدعی بود که ارتفاعات میمک مشرف به ایران از آن عراق بوده و ایران هنوز آن را در اختیار دارد.
وی ادامه داد: با این وجود با بهانههای واهی جنگ را بر ما شروع کرد اگر بخواهیم تاریخچه جنگ را مرور کنیم در حقیقت مقدمات جنگ در ایلام از اردیبهشت سال 59 شروع شد یادم هست که در آن زمان درگیریهای مرزی در مهران در منطقه «بهرامآباد» و در ارتفاعات میمک پاسگاه «شور شیرین» و در پاسگاه «چیلات» دهلران بین نیروهای مرزی ما و عراق وجود داشت . خمپارههایی که به مهران شلیک شد گر چه در منطقه جنوب هم در خرمشهر قبل از آغاز رسمی جنگ مورد تهاجم خمپارهای و توپهای دور برد عراق قرار گرفته بود اما جنگ را میشود رسما در تاریخ 31 شهریور 59 دانست چون یک روز قبل از آن بود که صدام رسما قطعنامه 1975 را پاره کرد و اعلام کرد که دنبال تصرف سرزمینهای اشغالی خود هستیم.
سحری با تاکید بر اینکه عراق به محض ورود به مرزهای ایران و اینکه مقاومت آن چنانی در برابر خود ندید اعلام کرد ظرف مدت 7 روز تهران را فتح خواهم کرد، یادآور شد: این حرف برای مردم ایران و دولتمردان ایران قابل قبول نبود که یک کشوری که بدون توجه به معاهدههای بینالمللی بخواهد کشور دیگر را مورد تهاجم قرار دهد لذا در همان روزهای اول مقاومت سنگینی علیرغم اینکه ما در آن زمان تشکیلات نظامیمان به واسطه مسایل انقلاب تضعیف شده بود نمیگیم که نداشت چرا که ارتش ما در بعضی از بخشها دست نخورده بود گر چه مستشاران آمریکایی و رژیم صهیونیستی از کشور رفته بودند و بعضی از تجهیزات و امکانات ما در بعد راهبردی مانند نیروی هوایی، هوانیروز و بخش زرهی ما در نیروی زمینی و تا حدودی دریایی آسیب دیده بود اما اراده ارتش ما بر این قرار گرفته بود با آنچه که در توان داشت در برابر رژیم بعث عراق بکار گیرد.
این پیشکسوت دفاع مقدس اظهار کرد: از طرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در آن زمان سازمان رزم نداشت و اصلا کارکرد سپاه برای رزم سرزمینی نبود در حقیقت سپاه تشکیل شده بود که در دفاع از انقلاب اسلامی و مبارزه با گروهکهای معاند باشد اما همان میزان آمادگی مقدماتی که در حقیقت جنگ تن با تانک بود توسط فرزندان امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنوب و غرب کشور به نمایش گذاشته شد.
وی اضافه کرد: سپاه نگذاشت عراق در خیلی از جاها پیشروی چندانی داشته باشد کما اینکه مقاومت 45 فرزندان این ملت در خرمشهر ارتش تا دندان مسلح عراق رادر پشت دروازه های خرمشهر زمین گیر کرد و در غرب و شمالغرب کشور هم به همین صورت رزمندگان اسلام توانستند از پیشروی دشمن جلوگیری کنند.
سحری با بیان اینکه مقطع جنگ در یک سال اول برای ملت ما بسیار خسارت بار و سنگین بود، افزود: با توجه به اینکه بخشی از خاک ما در اشغال دشمن بود برای ملت ما و برای نیروهای مسلح ما در حقیقت یک نوع سرشکستگی و حیثیتی بود لذا بعد از عملیات ثامنالائمه در سال 60 در منطقه آبادان ارتش و سپاه تلفیقی توانستند اولین ضربه کلاسیک را به دشمن وارد کنند لذا بعد از این عملیات بود که قرارگاه خاتمالانبیاء تشکیل شد و همه یگانهای نیروهای مسلح اعم از سپاه و ارتش تحت امر این قرارگاه قرار گرفت گر چه فرماندهی بسیار ضعیف بنی صدر در اوایل جنگ تا فرارش از کشور را نمیتوان بی تاثیر در ناکامیهای رزمندگان ما دانست چرا که او تفکری بر خود حاکم کرده بود که با دادن زمین، زمان را از دشمن بگیریم اما آنچه که در صحنه عمل ما مشاهده میکردیم این نبود ما داشتیم هم زمین را از دست میدادیم در یک سال اول و هم زمان را از دست میدادیم.
این پیشکسوت دفاع مقدس گفت: معتقدم که اگر در همان یک سال اول بنیصدر خوب فرماندهی می کرد ما جنگ مان 2 تا 3 سال بیشتر طول نمیکشید اما ناکارآمدی باعث شد که ما 8 سال جنگ و در حقیقت دفاع را ادامه دهیم بعد از این مقطع بود که رزمندگان اسلام با وحدت رویه تحت امر فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام (ره) عملیاتهای متعددی را علیه ارتش عراق در مناطق مختلف انجام دهند که میشود به عملیاتهای بزرگی از جمله فتحالمبین، بیت المقدس، کربلای 5 و 1 و فتح فاو اشاره کرد.
وی ادامه داد: به واسطه این وحدت در فرماندهی و یکپارچگی نیروهای مسلح و حضور گسترده بسیجیان در قالب یگانهای رزم سپاه ما علاوه بر اینکه بخش عظیمی از سرزمینهای اشغالی را از دست دشمن بگیریم بلکه در برخی از جاها توانستیم بخشی از خاک عراق را به عنوان دفاع در اختیار داشته باشیم.
سحری عنوان کرد: جنگ با همه زوایای پنهان و پیدایش ادامه داشت و در حقیقت رزمندگان اسلام با تمام توان برتری نظامی خود را بر دشمن تحمیل کردند اما دشمنانی که صدام را وادار به جنگ با ما کرده بودند هرگز او را رها نکردند در طول تاریخ بعد از جنگ سرد یعنی پیدایش قدرتهای بزرگ شرق و غرب ما هیچ جنگی نداشتیم که یک طرف درگیری در دفاع از آن کشورها یکی از قدرتهای موجود در آن زمان نباشد یا شوروی بود یا آمریکا اما تنها در جنگی که این دو قدرت با هم بر علیه ایران با تمام تجهیزات و امکاناتی که به رژیم بعث عراق داده بودند جنگیدند جنگ ایران و عراق بود البته این ماهیت را از انقلاب مان گرفته بودیم چرا که تنها انقلابی که هیچ قدرت غربی و شرقی را با خود نداشت انقلاب اسلامی ایران بود و جنگ ما از جنس انقلاب اسلامیمان بود که علی القاعده نباید بر اساس سیاست جمهوری اسلامی ایران هیچک شوری از ما دفاع میکرد.
پیشکسوت دفاع مقدس در ایلام با اشاره به اینکه این دو قدرت شرق و غرب نه تنها خودشان بلکه 42 کشور را بر علیه ما در جنگ تشویق کردند، تصریح کرد: شاهد این قضیه اسرایی بود که رزمندگان ما اسیر کرده بودند از چندین کشور حوزه خلیج فارس و عربی بودند.
وی ادامه داد: جنگ ادامه داشت تا اینکه در سال 65 دشمن به این نتیجه رسید که اگر بخواهد به همین سبک جنگ ادامه پیدا کند نتیجه نهایی آن سقوط صدام و پشت سر آن تسلیم شدن کشورهای حوزه خلیج فارس و در حقیقت کشورهای عربی بود لذا با دلارهای کشورهای نفتی در منطقه خلیج فارس و در اختیار قرار دادن تجهیزات مرگبار مخرب از پیروزی مطلق ما در صحنه نظامی در آن مقطع جلوگیری کند همه ملت ما شاهد بمبارانهای وسیع شهرهای ما در پایان جنگ و استفاده از مواد شیمیایی علیه رزمندگان ما بودند و حتی بر اساس اطلاعات آمریکا به صدام گفته بود بر علیه ما از بمب اتمی استفاده کند.
سحری با تاکید بر اینکه دشمن در سالهای پایان جنگ توانست یک برتری نسبی را به دست بیاورد، اظهار کرد: مشیت الهی و ایمان رزمندگان اسلام بر این بود که علیرغم تحریمهای بسیار شدید دشمنان و نداشتن امکانات و در حقیقت طولانی شدن جنگ رزمندگان اسلام با استفاده از امکانات جدید، دشمن را به سبک دیگری دور بزنند گر چه در سالهای 65 به بعد رژیم بعث عراق با استفاده از عملیاتهای گستردهای به عنوان دفاع متحرک در برخی از جاها توانست قسمتی از مناطق تصرف شده رزمندگان اسلام را باز پس بگیرد اما باز هم نتوانست بر ملت ما و بر رزمندگان ما غالب شود.
این پیشکسوت دفاع مقدس گفت: اگر نگاهی به پذیرش قطعنامه هم داشته باشیم در آن مقطع نه بر اساس ضعف مطلق ما بلکه بر اساس مصلحتی که حضرت امام (ره) فرماندهان جنگ و مسئولان کشوری مد نظر بود پذیرش قطعناتمه برای ما گر چه سخت بود امام نتیجه آن پیروزی مطلق ملت ما بود. چرا پیروزی مطلق ملت ما؟ سوالی که در ذهن همه نسلهای امروز هست. ما در جنگ دفاع میکردیم و نتیجه این دفاع این شد که در حال حاضر آثاری از دشمن ما در کشور عراق وجود نداشته باشد و ازطرفی یک وجب از خاک ما امروز در اختیار دشمن نیست ما اگر مهاجم بودیم و صدام را سقوط نمیدادیم شاید میتوان گفت که بازنده جنگ بوده ایم اما چون ما از مرزهایمان دفاع کردیم و کشور مهاجم را نه فقط به پشت مرزهای بینالمللی خودش راندیم بلکه کیلومترها از خاکش را هم در اختیار داشتیم متواضعانه و سخاوتمندانه حتی از حق خود هم گذشتیم علیرغم عناد دشمنان و نفوذشان در سازمانهای بینالمللی، سازمان ملل و شورای امنیت صدام را به عنوان متجاوز به جهان معرفی کرد و این بزرگترین برگ برنده ما در جنگ بود ما نتیجه استقامت نیروهای مسلح که نماینده مردم ایران بودند و زیرکی و تیزهوشی امام (ره) میدانیم.
وی با تاکید بر اینکه اگر تحلیلی کلی و جمعبندی شده بر دفاع مقدس داشته باشیم هیچ گونه خدشهای بر دفاع ما وجود ندارد، گفت: هر آنچه که بود نمادی از عاشورای حسینی به رهبری امام امت در تاریخ رقم خورد و امروز نام و نشان امام و رزمندگان در ذهن ملت ما و ملتهای جهان اسلام ساری و جاری است، امروز اقتدار نظام ما در ابعاد مختلف مدیون آن جانفشانی هاست. اگر امروز در بین کشورهای همجوار ایران اسلامی به عنوان یک کشور با ثبات و دارای امنیت مطلق قلمداد میشود تجهیزات و امکانات و توان اقتصادی ما نیست بلکه خون مطهر شهدا و حضور حماسی رزمندگان در صحنه بوده است و هست و قطعنا ملت ایران قدرشناس این عزیزان خواهند بود.
سحری ادامه داد: ما اگر مرور و مطالعهای به پیام مقاومت حضرت امام (ره) در پایان جنگ داشته باشیم، آن بزرگ همیشه جاویدان به آن اشارهای داشتهاند که جام زهر نه از باب اینکه ملت ایران و رزمندگان اسلام خواستهها و منویات حضرت امام (ره) را نتوانستند عملی کنند بلکه از این باب بود که امام معتقد بودند ما باید جنگ را سقوط صدام ادامه دهیم و در حقیقت قدرتهای شرق و غرب اجازه این را به رزمندگان ما نداد و امام در پیام مقاومت خود صراحتا اعلام کردند که پذیرش قطعنامه بر اساس نظرات کارشناسی فرماندهان بوده و هیچ گونه شماتت و سرزنشی بر آنها وارد نیست لذا در ادامه تاریخ تحولات بعد از جنگ دیدیم که ایران اسلامی همه برگهای برنده را در اختیار داشت و سقوط صدام و پذیرش تجاوز عراق به ایران توسط مجامع بینالمللی بزرگترین برگ برنده ما بود.