چند سالی است که برخی غافلان داخلی و دستهای پشت پرده خارجی در مقابل موضوع هفته وحدت، سعی در معادلسازی و مخالفسازی آن کردهاند. برخی از گروهکهای رسانهای برخلاف مشی و نظر بزرگ مصلح اجتماعی دویست ساله اخیر، مرحوم میرزای بزرگ شیرازی که همواره منادی وحدت بین مسلمین بود، بنای مسجد ضراری به نام هفته برائت را بنیان نهادند تا با تحریف تبری - این واجب مهم دینی – آن را در مقابل وحدت و عزت اسلامی قرار دهند .
این در حالی است که چه به لحاظ شکلی و چه از نظر محتوایی این مسئله دارای ایرادات بسیاری است. با بررسی دقیق حدیث و تاریخ، روز نهم ربیع، سالروز هلاکت عمر سعد توسط مختار ثقفی است. در آثار هنری که با رویکرد دینی و درباره تاریخ مرتبط با ائمه معصومین(ع) نوشته شده است، میتوان این موضوع را به وضوح دریافت که از همان دوران نیز، سعی بر دوری از تفرقهپراکنی بوده است و دشمنان اسلام اصیل همیشه درصدد بر میآمدند که از فرصتهایی که به دست میآمد در راه خدشه وارد آوردن به وحدت مسلمین و جلب نظر آنان به سوی خود بکوشند که در ادامه به مبانی که در آثار هنری دینی پس از انقلاب به آنها پرداخته شده است اشاره میکنیم؛
جمهور تواریخ شیعه و سنی درباره مرگ شیخین به ترتیب به تاریخهای ۲۲ جمادیالثانی و ۲۶ تا ۲۹ ذیالحجه اشاره میکنند و بنابر این سنت سیئهای که در این تاریخ و عید بزرگ مهدوی برساخته شده، در صورت صحت فضیلتهای آن ربطی به شادی بر درگذشت خلفا ندارد. و البته در آثاری همچون امام علی(ع) و مختارنامه، بر چنین رویکردی صحه گذاشته شده و بر پیشگیری از تفرقه و ایجاد وحدت تاکید شده است.
از دیگر نشانههای اشتباه این مشابهسازیهای دروغین موضوع رفعالقلم یا استثنائی است که خداوند برای گناهان و احیانا جنایات بشر در این روز قائل است. جنجال بحث مزبور که ظاهراً نشانههایی از آن در قرن هفتم هجری و بعد از آن رایج بوده را حتی کسانی که آن را مطرح میکنند و از نظر حدیثی چندان سندیتی برای آن قائل نیستند، خودشان هم قبول ندارند.
آیا کسانی که اعتقاد دارند در۹ ربیعالاول خدا همه گناهان را نادیده میگیرد، میتوانند این رخصت را به پسران، دختران و نوامیسشان اعلام و جاری کنند یا بحث رفعالقلم فقط برای یک کار ناشایست خاص است. آنها هیچ وقت این کار را نمیکنند، چون در دین ما خباثت گناه و ضمانت اخلاق فقط از ترس جهنم نیست. مقتضای عقل خبث ذاتی گناه است .
آنها که بر طبل رفعالقلم میکوبند خودشان هم قبول دارند که کارشان برائت نیست. چه اینکه برائت یکی از فروع دین و عبادت است. چرا خدا باید گناه آن را نادیده بگیرد؟
برائت بیزاری جستن از راه کسانی است که روبروی حق قد علم کردند و تکرار این که نباید گذاشت تاریخ تکرار شود. رمز عاشورا آن است که در تاریخ باقی نمانده است در غیر این صورت اگر قرار باشد که در تاریخ زندگی کنیم، ۷۰ درصد روزها و شبهای ما چون مطابق یک واقعهای در تاریخ است، باید به عزا، تأثر و یا به جشن و آئین بگذرد. پس چه زمانی باید ما تاریخ خودمان را بسازیم؟
غیر از عاشورا زمان هیچ واقعهای در اسلام و تشیع قطعی نیست. این حکمت مربوط به خود ائمه(ع) است که عاشورا تحتالشعاع هیچ واقعهای نباشد. این حکمت مربوط به خود قرآن است. برخلاف کتب آسمانی دیگر ادبیات قرآن متمرکز بر جزئیات نیست.
تاریخ و تعداد اهمیتی ندارد. بنا بر نخستین آیات سوره کهف، حقیقت مفهوم مورد نظر است. حقیقت مفهوم برائت از نظر حضرت زهرا(س) آن بود که گروهی با راه انداختن سقیفه وحدت مسلمین را نابود کردند.
ایشان در خطبه فدکیه فرمودهاند: «خداوند امامت ما را برای جلوگیری از تفرقه قرار داده است». سکوت حضرت علی(ع) برای مبارزه با همین تفرقه بود. صلح امام حسن(ع) برای جلوگیری از این چندگانگی بود. عاشورا نیز دلهای چندپاره مردم را به سمت مبارزه متحد کرد.
برائت یعنی مبارزه؛ همان طوری که امام خمینی مبارزه کرد، در صورتی که اگر با اجرای یک آیین بیمحتوا برائت را به زنانهپوشی مردان و دلقکبازی یک عده فرو بکاهیم، کاریکاتوری از آن کشیدهایم که غیر از تأثر برای تاریخ چیزی ندارد.
دقت در تاریخ بسیار راهگشاست؛ اهل برائت را میتوان در میدان مبارزه با ظلم دید، نه در بند تشریفات و اختلافافکنی. اندکی عقل کافی است که بفهمی امروز، قاسم سلیمانی که دست در دست سنی و شیعه برای خانه پدری تشیع میجنگد، اهل برائت است یا آنکه در پستو به کینه جمهوری اسلامی مطربی میکند و بر دشمنان شیعه میافزاید.
مفهوم برائت، مجاهدت با کفر و انحراف است. مطمئن باشیم هر که پشت به دشمن ایستاده و مخالف روش مولای متقیان اجتهاد بر سیره امام علی(ع) کرده و فکر میکند که باعث شادی اهل حق و ناراحتی اهل باطل است و در راه نفاق قدم بر میدارد؛ دروغ میگوید.
هفته وحدت نمایانگر همان روشی است که مولا علی(ع) برای سعادت مسلمانان برگزید و نشان میدهد حق اجتماعی در مسیر تعالی چقدر اهمیت دارد.
محمدصادق دهنادی