صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۶۷۰۳۵
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۴

در خصوص زبانی که حضرت آدم(ع) با آن صحبت می کردند، روایات تاریخی در دست نیست، اما قرآن کریم در اینباره توضیحاتی ارائه کرده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، پارسینه نوشت:  در خصوص زبانی که حضرت آدم(ع) با آن صحبت می کردند، روایات تاریخی در دست نیست، اما به شکل خداوند هنگام وحي و سخن گفتن با انبياء قطعا بايد به يكي از زبان ها با آنان سخن می گفتند. قرآن نسبت به كيفيت ارسال پيامبران و ابلاغ پيام‏هاي خويش مي فرمايد: "و ما أرسلنا مِن رسول إلاّ بلسان قومه ليبين لهم ...؛ (۱)
ما هر فرستاده اي را با زبان مردمش فرستاديم تا بتواند حقايق را براي آنان به روشني بيان كند".
ممکن است زبان سخن گفتن خداوند با حضرت آدم، همان زبان محاوري آدم و حوا باشد.
با توجه به توضیحات بالا، نظرات گوناگونی در خصوص زبان حضرت آدم(ع) بیان شده است.
نخست اینکه برخي مي گويند، خداوند همه زبان ها را به آدم(ع) آموخت. قرآن مى گويد: «و علّم الادم الأسماء كلّها؛ (۲) خداوند همه نام ها را به او آموخت... » برخى از مفسران در تفسير آيه گفته اند: "خداوند جميع لغاتى را كه فرزندان آدم تا روز قيامت به آن تكلّم مى كنند، به او آموخت. (۳)
دیگر اینکه برخي مي گويند: زبان سرياني قديم، يعني مادر زبان هاي سامي و عربي زبان آدم ابو البشر است. (۴)
سومین گروه می گویند که احتمال مي رود با توجه به اين كه در برخي روايات عنوان شده كه اهل بهشت با زبان عربي سخن مي گويند و روايت شده كه زبان حضرت آدم(ع) عربي بوده ..»،(۵) بتوان اين احتمال را دادكه ایشان با زبان عربي سخن مي گفتند.
پي نوشت ها:
۱ ابراهيم (۱۴) آيه ۴.
۲ بقره (۲) آيه ۳۱.
۳ علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، ج ۱۱، ص ۱۴۶.
۴ عبدالحجت‏ بلاغي، حجه التفاسير و بلاغ الاكسير، ناشر: موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت، ج۱، ص۷.
۵ محمد باقر مجلسي، بحالارانوار، ج ۱۱، ص ۵۶، روايت ۵۷.