صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۶۵۲۴۵۵
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۶

گروه شبکه اجتماعی: محسن الویری با انتشار گزیده‌ای از تاریخ جهان‌گشای جوینی در کانال تلگرامی خود، از خالی شدن زمین از اهالی خرد و ادب و سخنان ترامپ انتقاد کرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) متن یادداشت محسن الویری به این شرح است:

شب گذشته رئیس جمهور امریکا نکاتی را درباره کشور عزیزمان مطرح کرد. علاء الدین عطاملک بن بهاءالدین محمد جوینی (681ق.) در دیباچه کتاب ارزشمند تاریخ جهانگشا که با تصحیح مرحوم محمد قزوینی در دسترس است، از خالی شدن بسیط زمین از اهل خرد و ادب و نشستن ضدارزش‌ها به جای ارزش‌ها، درد دلی شنیدنی دارد که گزیده‌ای از آن را می‌آورم. یادآور می‌شود، واژه خراسان مذکور در این عبارات بخش‌های بزرگی از آسیای میانه است و اکنون می‌تواند استعاره‌ برای سرزمینی مانند امریکا باشد که انتظار می‌رفت خردورزان در آن خودنمایی کنند: 

«و اكنون بسيط زمين عموما و بلاد خراسان خصوصا كه مطلع سعادات و مبرّات و موضع مرادات و خيرات بود و منبع علما و مجمع فضلا و مربع هنرمندان و مرتع خردمندان و مشرع كفاة و مكرع دهاة و لفظ درربار نبوى را ازين معنى اخبارست العلم شجرة اصلها بمكّة و ثمرها بخراسان از پيرايه وجود متجلببان جلباب علوم و متحلّيان بحليت هنر و آداب خالى شد و جمعى كه بحقيقت حكم فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوة و اتّبعوا الشّهوات دارند باقى ماندند ... كذب و تزوير را وعظ و تذكير دانند و تحرمز و نميمت را صرامت و شهامت نام كنند ...

هريك از ابناء السّوق در زىّ اهل فسوق اميرى گشته و هر مزدورى دستورى و هر مزوّرى وزيرى و هر مدبرى دبيرى و هر مستدفى‏ مستوفيى و هر مسرفى‏ مشرفى و هر شيطانى نايب ديوانى و ... و هر شاگرد پايگاهى خداوند حرمت و جاهى و هر فرّاشى صاحب دور باشى و هر جافيى كافيى و هر خسى كسى و هر خسيسى رئيسى و هر غادرى قادرى و هر دستاربندى بزرگوار دانشمندى و هر جمّالى از كثرت مال با جمالى و هر حمّالى از مساعدت اقبال با فسحت حالى‏ ... 

ضرط و صفع را از لطف طبع طبع اللّه على قلوبهم پندارند و مشاتمت و سفاهت را از نتايج خاطر بى‏خطر شناسند در چنين زمانى كه قحط سال مروّت و فتوّت باشد و روز بازار ضلالت و جهالت اخيار ممتحن و خوار و اشرار ممكّن و در كار كريم فاضل تافته دام محنت و لئيم جاهل يافته كام نعمت هر آزادى بى‏زادى و هر رادى مردودى و هر نسيبى بى‏نصيبى و هر حسيبى نه در حسابى و هر داهيى قرين هر داهيه و هر محدّثى رهين حادثه و هر عاقلى اسير عاقله و هر كاملى مبتلى بنازله و هر عزيزى تابع هر ذليلى باضطرار و هر با تمييزى در دست هر فرومايه گرفتار ...» (ج 1، صص 4 ـ 5)