رضا جوشعار، نویسنده و کارگردان تئاتر کودک و نوجوان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: قطعاً پرداخت مستقیم به وقایع خونبار کربلا و به شهادت رسیدن جمعی از یاران حضرت امام حسین(ع) و در نهایت خود ایشان در قالب یک اثر نمایشی کودک و نوجوان چندان مناسب این قشر سنی نیست و ما به فرض آنکه تصمیمی برای ورود به این حوزه از تولید آثار نمایشی دینی و مذهبی ویژه این محدوده سنی داشته باشیم باید به دنبال شیوههای متفاوت روایتی باشیم.
وی ادامه داد: یکی از وجوه پرداخت نمایشی به
مقوله عاشورا در مواجهه با مخاطب کودک و نوجوان، تعقیب حوادث و وقایع رخ داده در
آن در بستر اجتماعی است؛ به هر حال عاشورا به عنوان یک فرهنگ در جامعه مطرح است و
هر انسانی به قدر ظرفیت و میزان درکی که دارد ، مجموعهای از مفاهیم ارزشی و
انسانی را برداشت کرده و در زندگی خود مورد توجه قرار میدهد که البته بسیاری از فرازهای مفهومی عاشورا در
حقیقت نسخه شفابخشی برای زندگی روزمره و اجتماعی افراد در روزگار کنونی است.
جوشعار تصریح کرد: در مورد مخاطب گروه سنی کودک
و نوجوان که مقطعی پر از آزمون و خطاست و به ویژه نوجوانی که باید فرد از رهگذر
تجارب اجتماعی راه درست و صحیح را در ادامه زندگی خود انتخاب نماید، آثار نمایشی
میتوانند نقش تربیتی و ارشادی داشته باشند ؛ با فرض چنین قابلیتی حالا اگر روایت
نمایشی حاوی ارشاداتی متأثر از فرهنگ عاشورا و مفاهیم عمیق و انسانی آن باشد، به
طور قطع اثربخشی آن در اصلاح رفتار و انتخاب راه درست از سوی مخاطب دوچندان خواهد
شد.
کارگردان برگزیده جشنواره تئاتر کودک و نوجوان رضوی«ضامن
آهو» در ادامه گفت: برای تقریب ذهن بیشتر آنچه گفته شد، از یک تجربه شخصی مثالی میزنم؛
در مورد ترویج فرهنگ عاشورا و متناسب با ایام عزاداری محرم مدتها پیش مأمور به
نگارش نمایشنامهای در حوزه تئاتر نوجوان شدم که البته من نیز با چنین محدودیتهایی
مثلاً نبودن مجوز در پرداخت مستقیم به اصل واقعه مواجه بودم و نتیجه آن شد که با
روایت یک داستان سرراست امروزی توانستم هدف از تولید یک اثر نمایشی عاشورایی ویژه
نوجوانان را محقق کنم.
وی افزود: داستان این نمایش در مورد پسر نوجوانی
بود که در شبی از شبهای عزاداری ماه محرم قصد دزدیدن کفش عزاداران را از مقابل
درب مسجد دارد که توسط یکی از همان اهالی مسجد دستگیر میشود اما متولی مسجد
همانند روایتی که در رمان «بینوایان» اثر ویکتور هوگو برای ژان والژان رخ میدهد چنین
وانمود میکند که او پسربچه را مأمور به واکس زدن کفش عزاداران کرده است و او نیز
در حال جمعآوری کفشها بوده تا آنها را به گوشهای برده و واکس بزند؛ نتیجه این
عمل انسانی متولی مسجد و اینکه آبروی آن پسر را حفظ کرده است آن می شود که پسر دزد
همیشه شیفته و شیدای مجالس عزای امام حسین(ع) شده و هر ساله به عزاداران خدمت کرده
و حتی مجالس تعزیه و شبیه خوانی نیز برپا میکند.
جوشعار در پایان گفت: ملاحظه میکنید که برطبق
چنین شیوهای روایتی توانستهایم نمایشی عاشورایی را برای نوجوانان روایت کنیم در
حالی که اصلاً اشاره مستقیمی به واقعه نداشتهایم و لذا بیشمار مسائلی نیز وجود
دارد که بتوان به این طریق و در بستر روایات اجتماعی به تولید اثر نمایشی عاشورایی
پرداخت.