در فرصتی همچون نمایشگاه قرآن کریم باید از چه شیوه تبلیغی برای جذب بیشتر مخاطبان به منظور انس با قرآن استفاده کرد؟
نمایشگاه بینالمللی قرآن در تهران که بیستوهفتمین دوره آن امسال برگزار شد، فرصت بسیار خوبی است که در ماه مبارک رمضان، ماهی که ماه نزول قرآن و دلها در آن آماده شنیدن کلام خداست، بتوانیم هرچه بیشتر اقشار مختلف جامعه را با اهداف قرآن کریم آشنا کنیم. بدین منظور این نمایشگاه تنوعی دارد تا بتواند مخاطبان مختلف را به نمایشگاه دعوت کند.
همه اقشار جامعه سلیقه واحد و نگاه یکسانی ندارند، برخی افراد به روانخوانی و قرائت علاقهمند هستند، برخی حفظ قرآن را دوست دارند و بخش دیگری از جامعه هم هستند که تمایل دارند با محتوای قرآن ارتباط برقرار کنند؛ عموماً این ارتباط را از راه هنر برقرار میکنند. لذا چهره نمادین نمایشگاه بخش هنر است، از هنرهای تجسمی و تابلوهای خوشنویسی گرفته تا بخشهای نمایشی؛ این غرفهها عموماً از استقبال بیشتری برخوردار است.
اما ضعفی که در این بخش وجود دارد این است که آثار هنری از بار محتوای قرآنی کمتری بهرهمند هستند. البته شوق و علاقه به قرآن و عترت در هنرمندان ما بسیار عمیق و خالصانه است اما عشق به تنهایی برای خلق یک اثر قرآنی ناب و تأثیرگذار کافی نیست. یک اثر خوب نیازمند مایههای محتوایی و پرمضمون است، یک اثر هنری قرآنی نباید فقط یک اثر جذاب سرگرمکننده باشد بلکه باید هدف مقدسی را ترغیب کند و آن هدف، هدف اصلی قرآن یعنی تربیت انسان قرآنی است. برای این کار باید سمت و سوی هنر به تقویت اعتقادات دینی و همچنین تحکیم اخلاق قرآنی، در سطح فردی و اجتماعی باشد.
به بیان شما شیوه تبلیغ در نمایشگاه قرآن باید در قالب آثار هنری باشد، اما شاید خیلیها بگویند هنر چه ربطی به قرآن دارد و آن را تلفیقی نادرست بدانند.
قرآن کریم اثر هنری بینظیری است که به طور پایدار منشأ زایش انواع هنرها و مظهر پیدایش و تجلی جلوههای نوظهور در عالم هنر است. نمونه آن را میتوان در نحوه هدایت مردم و شیوه تربیتی آن مشاهده کرد که به جای اینکه اصول اخلاقی را در یک صفحه و چند مورد فهرست کند و بگوید این موارد خوب است و آن موارد بد است، برای ما داستان روایت میکند، داستانهایی که حقیقت دارند و بر جان آدمی تأثیر میگذارند، همچون داستان فرعون و موسی، داستان آدم و شیطان، داستان مورچه و سلیمان و امثال آنها و در ضمن آن چندین دستور اخلاقی و هدایتی را به طور لطیف و غیرصریح در لا به لای قصه در اعماق اندیشه و روح انسان مینشاند. این خود یک شیوه متعالی هنری است. تقریباً دو سوم آیات قرآن را مَثَل تشکیل داده است که مفاهیم را مجسمسازی میکند، امروز هم بسیاری از روانشناسان تربیتی اذعان دارند که بهترین روش تغییر رفتار، رمان و داستان است و معتقدند صرف یادآوری قواعد اخلاقی و پند و اندرز، اندیشه و رفتار جامعه را عوض نمیکند.
درباره مجسمسازی مفاهیم کافی است در آیه 19 سوره بقره دقت کنیم، این آیه وضعیت روحی منافقان را چه خوب به تصویر کشیده و میفرماید: «أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ»، یعنی زیررگبارى از آسمان و در میان تاريكیها و رعد وبرق قرارگرفتهاند و از نهيب آذرخش و بيم مرگ سرانگشتان خود را درگوشهايشان نهادهاند. در صورتی که نه بارانی هست و نه برقی و نه انگشتی و نه گوشی در کار است، بلکه حالت ترس و سرگردانی یک منافق را به حالت چنین شخصی تشبیه کرده و در واقع مفاهیم انتزاعی ذهنی را عینیت بخشیده و مجسم کرده است. آیا هنر غیر از این است؟ نمایشگاه قرآن باید چنین مجسمسازیهای مفاهیم و مَثَلهای تکاندهندهای را که قرآن کریم بیان کرده است، در قالب آثار هنری به خصوص در قالب فیلم و انیمیشن و هنرهای تجسمی عرضه کند، هنرمندان باید از روش قرآن الگو بگیرند و در تجسم معنویات و محسوس کردن عالم نامحسوس نوآوری کنند.
قرآن از روش هنر و داستان برای هدایت بشر استفاده کرده است و این مجوزی برای ماست که از ابزار هنر، متناسب با تحولات زمانه، برای انتقال مفاهیم اخلاقی بهره گیریم.
چرا در نمایشگاه قرآن، کتابت با خطوط ایرانی را چنان که باید شاهد نیستیم؟
یکی از هنرهایی که قدمتش از سایرهنرهای مرتبط با قرآن بیشتر است، هنر کتابت و خوشنویسی است، از بیش از هزار سال قبل، قرآن کریم به انواع خطوط همچون خط کوفی، کوفی ایرانی، نستعلیق، ثلث، ریحان، غبار، نسخ و ... نگاشته شده و عرصه نوآوریهای بیشماری بوده است. متأسفانه در دهههای اخیر بعد از آنکه قرآن به کتابت «عثمان طه» در ایران مرسوم و موضوع حفظ قرآن به عنوان یک هدف اساسی مطرح شد، کم کم این مدل از کتابت قرآن جای کتابتهای دیگر را گرفت و حتی هنرمندان ایرانی ناخواسته به شیوه عثمان طه و ختم به آیه روی آوردند. این حرکت، ضربه بزرگی به خلاقیتهای هنر خوشنویسی و کتابت قرآن در ایران زد، ایران همواره مهد نوآوری در هنر خوشنویسی بوده و بزرگترین خوشنویسان را به جهان اسلام عرضه کرده است.
خداوند به ما رحم کرد که عثمانطه 800 سال قبل به دنیا نیامده بود و برخی مراکز طبع و نشر نبودند، وگرنه با الزام دیگر کاتبان به تبعیت از او، ما دیگر قلههای خوشنویسی مانند عمادالکتاب، ابن مقله، یاقوت مستعصمی، عبدالمجید طالقانی، بایسنقر، احمد نیریزی، وصال و طاهر خوشنویس را نداشتیم. بدیهی است که خلاقیت خوشنویسی در فضای آزاد به ظهور میرسد. متأسفانه حدود 20 سال است که جوهر خلاقیت کتابت قرآن کریم در ایران خشک شده و هیچ اثر بدیعی در این رشته در کتابت قرآن به وقوع نپیوسته است.
در همین نمایشگاه امسال از چند استاد خوشنویس اهل قزوین که مهد خوشنویسی است دعوت بعمل آمده بود تا نیم جزء قرآن را به صورت زنده کتابت کنند. در حین بازدید از آن غرفه دیدم که خط نستعلیق را هم با رسمالخط عثمان طه مینویسند و ترکیب ناخوشایندی را ارائه میدهند، وقتی با اعتراض و سؤال بنده مواجه شدند که چرا به همان سبک گذشته معمول در ایران نمینویسید؟ پاسخ دادند که به رغم میل باطنی باید به این شیوه کتابت کنند. این مسئله بسیار جای تأسف دارد.
در سالهای اخیر بسیاری از بزرگان مانند آیتالله سبحانی و شخصیتهای علمی و هنری به خطر بالقوه یکنواخت شدن رسمالخط قرآن کریم و از بین رفتن خط اصیل ایرانی هشدار دادهاند، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز دو سال پیش این موضوع را مطرح کردند، ولی عملا اقدامی انجام نشده است. امید است متولیان امور اجازه دهند تا هنرمندان بتوانند با رسمالخط ایرانی و ذوق و ابتکار خدادادی، البته به طور صحیح، قرآن کریم را کتابت کنند، تا در آینده شاهد نوآوری و شکوفایی استعدادهای خوشنویسی در حوزه کتابت قرآن کریم باشیم.
اینجانب در یکی از سالها که در بعثه مقام معظم رهبری در حج، توفیق حضور داشتم، در ملاقات و مباحثه با یکی از علمای سعودی که اصرار بر تحریف قرآن ایرانیان داشت، پاسخ میدادم. وی در نهایت گفت اگر قرآن شما تحریف شده نیست چرا تنها قرآن ما، یعنی کتابت عثمان طه را چاپ میکنید، معلوم میشود قرآنهای گذشته شما تحریف شده است، پس از بازگشت از حج و طرح موضوع با نماینده مقام معظم رهبری در سازمان اوقاف، مقرر شد یکی از قرآنهای نفیس که بیش از 100 سال از قدمت آن میگذشت و با قلم «محمدعلی ابن محمداسماعیل تبریزی» کتابت شده و در کاخ موزه گلستان نگهداری میشود، از سوی سازمان اوقاف طبع و منتشر شود، بحمدالله این کار، گرچه با مشکلات فراوان انجام و منتشر شد ولی پس از آن دیگر مجوزی بر انتشار چنین رسمالخطهایی در تیراژ وسیع داده نمیشود.
چه راهکاری برای ارتقای کیفیت آثار هنری نمایشگاه سراغ دارید؟
خوشبختانه در جامعه ما عشق به قرآن در حد زائدالوصفی وجود دارد و نمونه آن جلسات قرائت قرآن است که با تشویقهای مکرر مخاطبان مواجه است، ولی در کنار این عشق و علاقه، ما نیاز به غنابخشی محافل قرآنی و توجه به فهم قرآن و محتوای آن داریم.
در نمایشگاه قرآن نیز ما باید رویکرد غنابخشی به محتوا را افزایش دهیم تا بتوانیم به اندیشه و تدبر و تمسک برسیم، هم آثار هنری و هم نشستهای تخصصی نمایشگاه باید عمیقتر شوند، ما امسال در کمیته علمی نمایشگاه، دو کار اساسی را پیگیری کردیم که یکی بررسی محتوایی طرحهایی که برای حضور در نمایشگاه ارسال میشد و دوم رصد و نظارت محتوایی بر عملکرد غرفهها در طول برگزاری نمایشگاه بود. اگر چنانچه کتاب، تابلو یا طرحی را میدیدیم که با وحدت مسلمین و هدف کلی انقلاب اسلامی در تضاد است و به اختلافات قومیتی و مذهبی دامن میزند و همچنین آثار خرافی که ظاهر اسلامی و قرآنی دارد اما باطنش پوچ و با روح قرآن در تضاد است، از عرضه آنها ممانعت بهعمل میآمد. البته تعداد این گونه آثار بسیار ناچیز بود.
در راستای غنابخشی به محتوا، طرحهایی را که برای اجرا به کمیته طرح و برنامه میرسید با نگاه محتوایی مورد بررسی قرار میدادیم، بخش عمده آنها بخاطر ضعف محتوا یا تکراری بودن، کنار گذاشته شد و از مجموع 600 طرح، 125 طرح پذیرفته شد. البته فرصتی نیز به طراح میدادیم که در صورت برطرف کردن مشکل، بتواند طرح خود را در نمایشگاه عرضه کند.
هرساله در نمایشگاه قرآن علاوه بر غرفههای هنری و فروش کتاب، نشستهای تخصصی علمی نیز برگزار میشود. این جلسات اندیشهمحور را چطور ارزیابی میکنید؟
امسال سلسله نشستهایی با رویکرد کاربردیسازی مطالعات قرآنی برگزار شد به این معنی که ما چگونه مفاهیم قرآنی را در جامعه پیاده کنیم؛ یعنی روش پیاده کردن فهم قرآن و انتقال فهم آن به جامعه در این جلسات بررسی میشد، این نشستها میتواند زمینه غنیسازی نمایشگاه را فراهم کند، البته بهتر است این نشستها قبل از نمایشگاه قرآن به طور مرتب برگزار شود و در طول سال نیز ادامه یابد که ما محصول آن را در نمایشگاه ببینیم.
بخشی از این نشستهای علمی نیز با عنوان رونمایی انجام میگرفت، گرچه رونمایی ویژگیهای یک نشست علمی را ندارد اما سعی کردیم همان رونمایی را به برداشتن یک پرده از روی اثر فرهنگی منحصر نکنیم، در این جلسات، پدیدآورنده اثر توضیحات لازم را درباره اثر خود ارائه میکرد و سپس شخصیتهایی که دعوت کرده بودیم، به بیان نکات خود در معرفی کتاب میپرداختند، برگزاری این نشستها در نمایشگاه قرآن و استمرار آن در طول سال میتواند در توانمندسازی فکری جامعه مؤثر باشد، به خصوص که هر سال از نقاط ضعف آن کاسته و بر نقاط قوت آن اضافه شده است.
لازم است یادآوری کنم یکی از غرفههایی که امسال به کاربردیسازی مطالعات قرآنی کمک میکرد، غرفه «تحلیل روانشناسی بر مبنای نقاشیهای کودکان» بود، کودکان با حضور پدر یا مادر در غرفه حاضر میشدند، نقاشی میکشیدند و یک روانشناس خبره نقاشی او را تحلیل میکرد، و نکات تربیتی را با والدین او در میان میگذاشت، زیرا نوع تربیت و دریافتهای روانی کودک در نقاشی او انعکاس دارد و همینهاست که شاکله وجودی او را میسازد و بعدها هم حفظ و قرائت قرآن نمیتواند این شاکله را عوض کند، ما باید از همان کودکی، بچهها را با اخلاق انسانی و قرآنی بار بیاوریم.
نقدی درباره سلسله نشستهای نمایشگاه مطرح است، اینکه مطالب عرضه شده خیلی کلی و از نظر جنس کلام، سنگین و فاقد راهکار عملیاتی است.
این انتقاد را کاملاً وارد میدانم، چون مشارکتکنندگان آنگونه که باید در بحث مشارکت نمیکردند، یعنی استاد مطلبی را میگفت و ساکت میشد، هیچ صدایی از شرکتکنندگان بر نمیخواست، این گونه نشستها وقتی نتیجه میدهد که شرکتکنندگان هم وارد بحث شوند و سؤال کنند، اگر شما از من سؤال نکنید من همینجا ساکت مینشینم. سؤال است که ذهن استاد را میشوراند و ذهن فعال میشود و تلاش میکند که پاسخهای جدیدی را ارائه کند، این یکی از اشکالات جامعه ماست که به روش سقراطی عادت ندارند، مردم ما عادت کردهاند که در یک جامعه مذهبی، باید یک نفر بالای منبر باشد و یکطرفه سخنرانی کند و تشریف ببرد. این روش، روش خیلی مفیدی نیست. بهترین روش برای آموزش و توسعه فکر و اندیشه روش سقراطی و گفتوگو و سؤال و جواب است.
شاید به دلیل پایینتر بودن سطح مخاطبان بوده که به درستی متوجه کلام سخنران نمیشدند. بهتر نیست که از قشر دانشگاهی و استادان به طور خاص برای این جلسات دعوت شود؟
این نکته درستی است؛ لذا در جلساتی که در میان مخاطبان شاگردان آن استادان حضور داشتند بحث گرم و شیرین بود.
گفتوگو از مجتبی اصغری
انتهای پیام