به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام داود فیرحی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در ششمین شب از مراسم «عاشورا و امروز ما» که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، به سخنرانی با موضوع «عاشورا و بحران سنت» پرداخت.
وی در ابتدای سخنان خود به تشریح موضوع سنت پرداخت و گفت: وقتی به تاریخ تحولات سیاسی و اعتقادی مسلمانان نگاه میکنیم، میبینیم که دو واژه کتاب و سنت بسیار مهم و معیار اعتقادات مسلمانان و حجت عمل فردی و اجتماعی آنان است. سنت وضعیت توضیحی دارد یعنی آنچه را به صورت کلی در قرآن آمده است توضیح می دهد؛ مثل دستور به اقامه نماز که در قرآن آمده اما تعداد رکعتها و نحوه اقامه نماز در سنت آمده و معیار سنت نیز حضرت رسول(ص) است.
حجتالاسلام فیرحی با اشاره به اینکه در قرآن پیامبر(ص) به عنوان اسوه حسنه معرفی شده است، بیان کرد: رسول خدا معیار برتر معرفی شده، یعنی آنچه پیامبر(ص) انجام داد بهترین معیار است، بنابراین وضعیت سنت توضیح کتاب است. سنت در حوزه عبادات مؤثر است اما در حوزه حكمرانی ارزش آن بالاتر است و علت آن این است که حوزه حکمرانی پیچیده است و این سؤال را پاسخ میدهد که پیامبر چگونه دولت تشکیل داد و آن را اداره میکرد.
132 قرارداد با قبایل عرب که در هیچ کدام اجباری به پذیرش اسلام نبود
وی در توضیح نحوه تشکیل حکومت اسلامی از سوی پیامبر(ص) گفت: حضرت رسول(ص) طی 10 سال کاری کرد که قبایل مهم عربستان به دولت ایشان پیوستند، بدون اینکه پیامبر(ص) وارد درگیریهای شدیدی شود. به همین دلیل گفته میشود اگر پیامبر(ص) دو معجزه داشته باشد، یکی قرآن و دیگری قراردادهایی است که با آن دولت اسلامی را در مدینه تشکیل داد. پیامبر این دولت را بر روی شبکه پیچیده قرار داد، رضایت و تساهل ایجاد کرد و کار به جایی رسید که به جای اینکه پیامبر(ص) به سراغ قبایل برود قبایل میآمدند و با پیامبر(ص) قرارداد میبستند و پیامبر(ص) هیچ گاه اصرار نمیکرد که مسلمان شوند. در این دوره تاریخی حدود 132 قرارداد بین پیامبر(ص) و قبایل مختلف بسته شد که در هیچ کدام نه تنها اصراری بر پذیرش اسلام از سوی این قبایل وجود نداشت، بلکه برای قبایل استقلال داخلی هم قائل شدند و حتی مشرکان هم عضو این قراردادها میشدند و پیامبر(ص) شرط میکرد که ما از شما دفاع میکنیم اگر مسلمان شدید برادر ما و اگر نشدید همپیمان ما هستید. یکی از این قراردادها با دولت طحامه که دولت بزرگی بود بسته شد و طی دو روز مرزهای دولت اسلامی به مرزهای خلیج فارس رسید.
این پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام اضافه کرد: این نحوه تشکیل حکومت سنت مهمی بود و فرض بر این بود که اگر قرار باشد جامعه مسلمانی دولتی تشکیل دهد باید مبتنی بر سنت پیامبر(ص) باشد. در تاریخ اسلام پاسداران و مفسران این سنت، صحابه بودند که واسطهای شدند بین سنت پیامبر(ص) و مردمانی که پیامبر را ندیده بودند. صحابه احترام زیادی داشتند و در زمانی که هنوز فقه به عنوان دستگاه پیچیده شکل نگرفته بود، دانش مرجع حدیث بود.
وی ادامه داد: در آن زمان همین که یک نفر به عنوان صحابه شناخته میشد و میگفت که پیامبر فلان مطلب را گفته است، آن مطلب حجت میشد. اما دولت اسلامی به تدریج دچار انحطاط شد که یكی از علل آن انتقال درآمد حکومت اسلامی از مالیات مردمی به رانت ناشی از غنیمتهای جنگی بود. در دهه دوم پس از هجرت، دو امپراتوری در برابر اسلام شكست خورد و ثروت آنان وارد خلافت شد. زمان پیامبر درآمد بیتالمال کم بود اما مساوی تقسیم میشد، زمان خلیفه اول هم مساوی تقسیم میشد اما از زمان خلیفه دوم سهم هر فرد براساس دو معیار نزدیكی به قریش و سابقه اسلام آوردن تقسیم میشد و فرضا یک قریشی كه سال سوم بعثت اسلام آورده بود، دهها برابر یک عراقی كه سال ١٣ هجری مسلمان شده بود سهم میگرفت. یعنی سهم مردم از بیتالمال به شدت نابرابر و موجب شد صحابه در معرض اشرافیت قرار گیرند و تبدیل به کانونهای مذهب، ثروت و قدرت شوند.
این پژوهشگر حوزه به روند تاریخی تأثیر این ثروت در میان صحابه اشاره کرد و گفت: تاریخ نشان میدهد وقتی این ثروت پیدا شد، فرزندان صحابه دچار مشکل شدند، چون ثروت اشتهای مصرف ایجاد میکند. عمر، خلیفه دوم، قضیه را فهمید و سعی کرد جلوی آنها را بگیرد اما نتوانست و در زمان عثمان ایدهای پیدا شد به نام تبدیل ثروت به سرمایه که طی آن صحابه زمینها را خریدند و پولش را به دولت دادند و بعد دوباره این ثروت براساس همان فرمول تقسیم بیتالمال به جیب خودشان بازگشت و دولت از درون دچار فساد شد و صحابهای که باید عیاری میشدند برای سنجش عمل دولت، خودشان دچار مشکل شدند.
آغاز جعل حدیث در تقدس شام و معاویه
وی ادامه داد: این تحولات در زمان معاویه اوج گرفت و معاویه متوجه شد ساختار دولت و سنت پیامبر مسیرهای جدایی از هم پیدا کردهاند و باید یا دولت به سنت بازگردد یا سنت براساس خواست دولت تفسیر مجدد شود؛ یعنی سنت به اقتضای دولت تحریف شود. در ادبیات دوره معاویه شاهد هستیم که کوشش میشود سنتی که مناسب دوره خلافیت معاویه و اموی است خلق شود و معاویه برای شرایط جدید یک تئوری موجهساز ایجاد میکند و تا جایی که میتواند صحابه را از مدینه که مرکز خلافت معنوی اسلام بود به شام منتقل میکند و به تدریج روایاتی در تقدس شام پیدا میشود. در همین زمان است که گفتمانی به نام وحدت و جماعت ایجاد شد و سال 40 هجرت را سال وحدت اعلام کردند، چراکه بعد از شکست تلاشهای حضرت علی(ع) صحابه به این نتیجه رسیدند که وحدت مهمتر از اصالت است.
وی در تشریح نظریه اهمیت وحدت در برابر اصالت، گفت: یعنی بین بقا و اصالت جامعه، بقا اولویت دارد و معاویه محور این بقا و معمار وحدت اسلامی است. معاویه با همین تئوری توانست صحابه را قانع کند و صحابه نیز توانستند بخش زیادی از مردم را قانع کنند که واگذاری خلافت به امام حسن(ع) و به طور کلی اهل بیت(ع) پس از معاویه یعنی بازگشت به دوران آشوب زمان علی(ع) و چون این آشوب خلاف مصلحت است، پس اصل بر این است که خلیفه برای خودش جانشینی انتخاب کند تا بحرانی به وجود نیاید.
این پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام به بیان تعدادی از روایتهای جعل شده به نفع معاویه پرداخت و ادامه داد: در این دوره صحابه به عدالت معاویه تکیه کرده و روایاتی از پیامبر جعل کردند که میگفت وقتی معاویه در قیامت از قبر برمیخیزد، عبایی سبز رنگ بافته از نور بر دوش دارد. اخیراً دانشگاه ریاض نیز این حدیث را چاپ کرده که پیامبر(ص) فرموده است زمانهایی بودند که فقط امین وحی بود و من بودم و معاویه به حدی قابل اعتماد بود که احتمال میدادم پیامبر شود و ... با چنین احادیث جعلی چه کسی میتوانست با معاویه مخالفت کند.
حجتالاسلام فیرحی از پیدایش دو گفتمان بزرگ در آن دوره تاریخی جامعه اسلامی سخن گفت و تشریح کرد: در آن دوره شاهد دو گفتمان بزرگ هستیم کسانی مانند امام حسین(ع) معتقدند دولت اسلامی از جا کنده شده و در شیب انحطاط افتاده و باید اصلاح شده به سنت پیامبر بازگردد و گفتمان دوم که معتقد است این شرایط قابل بازگشت نیست و باید برای حفظ وحدت به عمل صحابه بازگردیم نه به سنت پیامبر(ص). به همین دلیل هم دستگاههای فقه اهل سنت همه مسائل را به بعد از سقیفه ارجاع میدهند و به قبل از آن ارجاع نمیدهند و تأسفبرانگیز اینکه اهل تشیع نیز به دنبال این سیره نمیگردند و به همین دلیل هم بود که دو گفتمان شكل گرفت؛ یكی «سنت پیامبر» و دیگری «سنت برساخته»، یعنی سنتی كه صحابه در شام جعل كرده و از پیامبر نقل میکنند.
وی ادامه داد: در ادبیات این دوره شاهد هستیم که امام حسین(ع) و پیروان ایشان بر این مبنا حرکت میکنند که اگر به سنت پیامبر(ص) عمل نکنیم مسلمان میمانیم، اما هلاک میشویم یعنی اسم مسلمانی میماند اما رسم مسلمانی دیگر نیست. امام علی(ع) در نهجالبلاغه هم بر همین مسئله تأکید میکند و میفرماید: سنت عیار بقای امت است و سزاوار نیست که حاکم سنت پیامبر(ص) را تعطیل کند.
آغاز دورهای که مردم دیگر نمیدانستند چه چیزی متعلق به پیامبر(ص) است و چه چیزی نیست
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در این دوره به دلیل اهمیت سنت تلاش شده مفهوم آن تغییر داده شود، گفت: یک ظلم آشکار داریم و یک ظلم پنهان. در ظلم آشکار حقی پایمال میشود که همه میبینند و میفهمند، اما در ظلم خفا، ایمان مسلمان مغشوش میشود و نمیداند که مسلمانی به چه دردی میخورد؛ اینجاست که این ظلم خفا از ظلم آشکار شدیدتر است. مردم از این زمان به بعد دیگر نمیدانستند که چه چیزی متعلق به پیامبر(ص) است و چه چیزی نیست و این بحران سنتی است که از زمان معاویه ایجاد شد.
وی با تأکید بر اینکه حفظ سنت حقیقی پیامبر(ص) وظیفه علما و صحابه بود، بیان کرد: حضرت علی(ع) نیز میفرماید: «وظیفه والی این است که سنت حقیقی پیامبر(ص) را نگه دارد». این مسئله در جای جای نهجالبلاغه آمده است؛ از جمله حضرت فرمودهاند: «سنتها شبیه چراغاند و بدعتها شبه چراغاند و تشخیص میان این دو برای مردم سخت است». در نامه به مالک اشتر نیز میفرماید سنتهای صالح و سنتهایی را که بزرگان و پیشتازان امت به آن عمل میکردند نشکنید، چراکه سنت جانمایه وحدت مسلمانان است و سنتهایی را ایجاد نکنید که به سنت پیامبر(ص) ضرر بزند.
حجتالاسلام فیرحی با اشاره به اینکه در این دوره واژه سنت مصادره شد، اظهار کرد: حضرت علی(ع) در زمان مواجهه با خوارج فرمودند که با خوارج با قرآن مباحثه نکنید چون قرآن وجوه متفاوت و قابلیت تفسیر دارد، بلکه با سنت پیامبر(ص) با آنها مباحثه کنید چون سنت شفاف است و نمیتوانند آن را خاکستری کنند. این سخن را امام علی(ع) زمانی که هنوز سنت شفافیت خود را از دست نداده بود بیان کرد، اما در زمان معاویه سنت، شفافیت خود را از دست داد و صحابه که باید معیار میشدند خودشان مولد سنت بدل شدند و بدین سان صحابه احترام خود را از دست دادند و نظم سیاسی تابع زور شد.
وی افزود: وقتی سنت آشفته میشود، دانش حدیث دچار بحران میشود، وقتی که دانش حدیث دچار بحران شد هم دستگاه فقه دچار بحران میشود. یعنی دانشی که باید مبتنی بر حدیث و آن هم مبتنی بر سنت واقع باید عمل امروز انسان مسلمان را توضیح دهد دچار اختلال میشود و آشفتگی به همه جا سرایت میکند و این است مفهوم بحران سنت.
این پژوهشگر دینی کشورمان ادامه داد: در ادامه همین روند بود که در تعارض بین سنت برساخته كه مبتنی بر وحدت بود و سنت پیامبر(ص) که ایده اصلاحی امام حسین(ع) بود توانستند به جامعه یک انتخاب سخت را پیشنهاد کنند که آیا حفظ وحدت مسلمانان بدون حفظ فرزند پیامبر(ص) بهتر است یا حفظ فرزند پیامبر بدون حفظ اسلام بهتر است و مسلم است که عوام میگویند که امام حسین(ع) در اولویت دوم قرار دارد و این است که کربلا را میسازد.
انتهای پیام