عطاردی با بیان این مطلب تصریح کرد: مرحوم عابدزاده یکی از مردان فعال و پر کار مشهد بود، عابدزاده صرفاً یک بازاری بود و از میان مردم برخاست و به شهرت رسید، او در مشهد رضوی منشا بسیاری از کارهای فرهنگی، اجتماعی، تبلیغی و سیاسی شد و گروهی را گرد خود جمع و فعالیتهایش را آغاز کرد.
وی افزود: او با خانوادههای مشهور مشهد ارتباطی نداشت، در مدرسه و آموزشگاهی تحصیل نکرده بود، او مقداری عربی آموخته بود و با مسائل دینی آشنایی داشت و در حد تبلیغ در میان طبقات متوسط مشهد معلوماتی اندوخته بود او بیان گیرا و جذاب داشت و مردم را به طرف خود جلب میکرد.
آیت الله عطاردی ادامه داد: در سالهای بعد از شهریور سال 1320 که کشور از جمله خراسان از طرف قوای اروپایی اشغال شد و دولت مرکزی نفوذ خود را از دست داد، گروههای سیاسی با عناوین مختلف در مشهد سر برآوردند و در میان مردم به تبلیغ افکار و اندیشههای خود پرداختند. مرحوم عابدزاده در این میان به خاطر نفوذی که در میان کسبه و مردم عادی مشهد داشت، جلسات تبلیغی در منازل تشکیل داد و با تبلیغ و ارشاد به میان مردم کوچه و بازار رفت و در مقابل گروههای سیاسی ایستاد و مردم را از گرایش به آنها بازداشت.
علامه عطاردی اظهار کرد: عابدزاده بعد از مدتی در مساجد و حسینیهها حضور پیدا کرد و جلسات خود را در اماکن عمومی تشکیل داد، جماعت زیادی از کسبه و اصناف و زائران پای منبر او جمع میشدند و به سخنرانیهای او گوش میدادند او به زودی در مشهد مشهور شد و موسساتی به نام ائمه اطهار علیهم السلام در این شهر به وجود آورد و فعالیتهای خود را در موسسهای به نام «مهدیه» متمرکز کرد.
آیت االله عطاردی درباره زندگینامه، مرحوم عابدزاده نیز عنوان کرد: نام اصلی او حاجاصغر چراغچی بود و در میان مردم به عابدزاده معروف شد او در سال 1290 شمسی در مشهد متولد شد، خانواده او مردمانی متوسط بودند و شهرتی نداشتند. پدر ایشان زینالعابدین نام داشت و در حرم مطهر رضوی متصدی چهل چراغ بود و عابدزاده را هم از همین زینالعابدین گرفته بود. مرحوم عابدزاده خیلی زود پدر خود را از دست داد، ولی او با کوشش و فعالیت دنبال کار رفت و با عشق و علاقه وارد بازار گردید، و کار مورد علاقهاش را دنبال کرد، او در جوانی به شغل حلبیسازی روی آورد و در همین شغل هم ابتکاراتی داشت و موفق بود.
وی افزود: او بعد از مدتی کارخانه آیینهسازی تاسیس کرد، با فکر و اندیشه خود این کارخانه را اداره نمود، او قابهای خوب میساخت و مشتریان فراوانی داشت مرحوم عابدزاده از این راه امرار معاش میکرد و به کارهای خیر هم میرسید و در هر کاری پیش قدم بود.
استاد عطاردی درباره تحصیلات مرحوم عابدزاده گفت: او در ایام جوانی در مدرسه میرزاجعفر حجرهای میگیرد و در آنجا به فراگیری زبان عربی مشغول میشود و در عین حال به کار و کسب خود هم میرسد، او در این مدرسه به فعالیتهای تبلیغی هم دست میزند و گروهی از دوستان خود را هم به حجره میبرد و به آنان تعلیمات دینی میدهد. مرحوم عابدزاده همانطور که از زندگی او معلوم میشود از روزهای جوانی در فکر تبلیغ و ارشاد بوده است، او کار خود را از مدرسه میرزاجعفر شروع کرد و از آنجا به منازل و مساجد و حسینیهها کشانده شد تا آنگاه که در مشهد مقدس مشهور شد.
وی درباره تاسیس انجمن پیروان قرآن اظهار داشت: او بعد از اینکه مورد اعتماد مردم قرار گرفت اقدام به تاسیس انجمن پیروان قرآن کرد، این انجمن در میان مردم توسط مشهد و کسبه و اصناف مورد توجه قرار گرفت و در هر کوی و برزنی از طرف مردم شعب این انجمن تشکیل شد و توسعه پیدا کرد. در این انجمنها قرائت قرآن، تجوید، بیان احکام و مسائل شرعی و مسائل اجتماعی و نیازهای محلی مورد توجه قرار میگرفت و منبر تبلیغ و ذکر مصیبت هم برقرار بود، مرحوم عابدزاده خود نیز در جلسات این هیئتها شرکت و سخنرانی میکرد.
عطاردی ادامه داد: در نزدکی مقبره نادرشاه افشار در بالای خیابان، ساختمانی به نام مهدیه بنا کرد، این محل دارای حیاط، سالن اجتماعات و سخنرانی و اطاقهای متعدد برای انجام کارها و برنامهها بود، مرحوم عابدزاده این محل را به عنوان ستاد و مرکز فعالیتهای خود درآورد. مرکز هیئت، انجمن پیروان قرآن در اینجا مستقر شد و در این مکان جلسات علمی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی برگزار میشد، یکی از مراکز مشهور و فعال مشهد بود و در همین مکان تعلیم قرآن، تجوید و بیان احکام و مسائل دینی و نشر آثار و فضائل اهل بیت علیهم السلام آغاز شد.
وی افزود: در ایام عاشورا و اعیاد و جشنهای مذهبی در این مکان اجتماعات باشکوهی تشکیل میگردید، وعاظ و گویندگان منبر میرفتند خطابه میخواندند، مداحان و شاعران سرودههای خود را قرائت میکردند و هیئت انجمن پیروان قرآن از این محل به خیابانها میرفتند.
عطاردی اظهار کرد: مرحوم عابدزاده به کارهای تبلیغاتی و خدماتی بسیار اهمیت میداد او گروهی از طلاب جوان و فعال را در مهدیه گرد آورده بود و در کارهای تبلیغی و ارشاد مردم از آنها بهرهمند میگردید و در جلسات هیئتهای محلی از آنها استفاده میشد و مردم متوسط جامعه با احکام دینی آشنا میشدند. مرحوم عابدزاده گروهی را هم آماده کرده بود در مدارس و آموزشگاههای دولتی و کارخانجات که در آن ایام مرکز فعالیتهای سیاسی احزاب مخصوصا حزب توده بود در آن مراکز حضور پیدا کنند و با مبلغان فاسد به مقابله برخیزند و پاسخ شبهات را بدهند.
وی افزود: او در مسجد گوهرشاد سالها منبر میرفت و مردم را ارشاد مینمود، او عمامهای به سبک بازاریهای مشهد بر سر میگذاشت و لباس معمولی مردم کوچه و خیابان را میپوشید و بالای منبر میرفت، او دعای کمیل و دعای ندبه را در شب و صبح جمعه گاهی در مسجد گوهرشاد و زمانی در مهدیه میخواند.
وی افزود: مرحوم عابدزاده در کارهای اجتماعی هم فعال بود و به نیازمندان و مستحقان رسیدگی میکرد، برای کودکان یتیم و بی سرپرست وسائل زندگی فراهم مینمود و برای دختران بیسرپرست و یا کم درآمد جهیزیه تهیه میکرد، در بلاهای طبیعی مانند سیل و زلزله به یاری مردم میشتافت او در هنگام حادثه زلزله بوئین زهرا در قزوین و زلزله طبس به این مکانها رفت.
استاد عطاردی ادامه داد: مرحوم عابدزاده در مشهد مقدس به نام هر یک از چهارده معصوم بنایی ساخت او نخست مهدیه را بنا نهاد و بعد در محلات مشهد بناهایی به نام جوادیه، عسکریه و ... تاسیس کرد و وسایل تبلیغ و ارشاد هم برای مردم تهیه کرد و حوزههای درس تشکیل داد. بعد از مدتی این مراکز به صورت مدارس درآمدند و مردم کودکان خود را به آنجا میفرستادند تا تحصیل کنند، این مدارس مانند مدارس دولتی بودند و برنامههای وزارت آموزش و پرورش در آنجا تدریس میشد، این مدرسهها مورد توجه خانوادههای مذهبی قرار گرفت و رونق پیدا کرد.
وی افزود: این مدارس چند سال اداره شد ولی مقامات فرهنگی مشهد وجود آنها را تحمل نکردند به بهانههای گوناگون در کار این مدارس کارشکنی و سرانجام این مدرسهها را تعطیل کردند، مقامات دولتی در مشهد میگفتند که عابدزاده خودش فرهنگ جداگانه دارد و به ما اعتنا نمیکند از این رو مدرسههای او را بستند.
وی درباره مبارزات سیاسی عابدزاده اظهار کرد: مرحوم عابدزاده یک مرد مسلمان و معتقد به مبانی مذهبی بود چون از بطن جامعه برآمده بود به علما و فقها و رهبران دینی سخت علاقه داشت و در کارهای روزمره خود از آنها سرمشق میگرفت و از اسلام سخت دفاع میکرد. هنگامی که حزب توده در مشهد فعالیت داشت و یا گروهکهای سیاسی و روشن فکری با اصول دین و احکام مسلمه اسلام و ضروریات مذهب مخالفت میکردند و جوانان و کارگران را با تبلیغات سوء خود منحرف میساختند، مرحوم عابدزاده در منابر خود با آنها مقابله میکرد.
وی افزود: او گروهی از جوانان متدین بازاری را گرد خود جمع کرده بود، هرگاه تودهایها در جایی تجمع میکردند جوانان پیرامون او وارد صفوف آنها میشدند با تظاهرات و شعارهای خود جمعیت آنها را پراکنده میکردند و اجتماع آنها را بر هم میزدند. هنگام ملی شدن صنعت نفت که علمای مذهبی هم از آن حمایت کردند مرحوم عابدزاده هم وارد صحنه شد و با پشتیبانی از مرحوم حاج سید ابوالقاسم کاشانی مجتهد معروف، همه هم و غم خود را در این راه گذاشت و مهدیه که زیر نظر او قرار داشت یکی از کانونهای فعال و طرفداری از ملی شدن صنعت نفت بود.
عطاردی ادامه داد: به خاطر دارم که در مهدیه مجالس زیادی تشکیل و پیرامون صنعت نفت سخنرانی میشد و مهدیه همواره در صف اول مبارزه و مرکزی برای اجتماع کسبه و اصناف مردم متوسط مشهد بود. درست به خاطر دارم شبی که کنسولگری انگلستان در مشهد بسته شد، جشنی در مهدیه برگزار کرد و در آنجا گروهی سخنرانی کردند و تعطیلی نمایندگی انگلیس را به یکدیگر تبریک میگفتند و این همه کارها توسط مرحوم عابدزاده انجام میگرفت.
وی گفت: هنگام ملی شدن صنعت نفت اجتماعات مردم توسط سه نفر اداره میشد، نخست علماء و طلاب حوزه علمیه که زیر نظر مرحوم حاج شیخ محمود حلبی واعظ معروف و پایگاه اینها مدرسه نواب و مدرسه میرزاجعفر بود، دوم مرحوم استاد محمدتقی شریعتی مزینانی که پایگاه او کانون نشر حقائق اسلامی بود که روشنفکران مذهبی، دانشآموزان، فرهنگیان و کارمندان پیرامون او را گرفته و سوم مرحوم عابدزاده که اصناف و کسبه و مردم متوسطه پیرامون او بودند و پایگاه او هم مهدیه بود، خطابهها و سخنرانیهای مرحوم عابدزاده در آن هنگام هنوز در خاطرهها مانده است و اعلامیههای مشترک با امضا این سه نفر منتشر میشد و آنها از ارکان ثلاثه هیئت موتلفه بودند. بعد از کودتای بیست و هشت مرداد، مرحوم عابدزاده از سیاست کنارهگیری کرده بود به تعلیم و تربیت کودکان مشهد اقدام کرد ولی کارهای او مورد اعتراض ساواک قرار گرفت و مدارس تعطیل و خودش هم بازداشت شد. او بعد از مدتی از زندان رها شد ولی دیگر توان خود را از دست داده بود، و اوضاع و احوال هم اجازه نمیداد کارهای خود را دنبال کند، منبرهای او تعطیل شد و مدرسههایش در اختیار دولت قرار گرفت و کسی هم از او حمایت نکرد.
آیت الله عطاردی در فراز پایانی سخنانش گفت: مرحوم حاج علیاصغر عابدزاده پس از سی سال فعالیتهای دینی و فرهنگی در روز بیست و پنجم شوال سال 1406 در مشهد درگذشت و جنازهاش را در مهدیه که از بناهای خود او بود به خاک سپردند.
انتهای پیام