صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۶۹۱۱۴
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۰

گروه اندیشه ــ کتاب «اصول فقه نموداری؛ بر اساس اصول الفقه علامه مظفر» که با هدف آسان‌سازی یادگیری و فهم مباحث اصول فقه تدوین شده است، روانه بازار نشر شد.

به گزارش ایکنا؛ کتاب «اصول فقه نموداری؛ بر اساس اصول الفقه علامه مظفر» تألیف مصطفی شاکری از سوی انتشارات چتر دانش در هزار نسخه منتشر شد.

در قسمتی از مقدمه اثر، مولف ضمن توضیح درباره اهمیت دانش اصول فقه می‌نویسد: «دانش اصول فقه در حقیقت «روش فهم نظام‌مند نصوص دینی» است. بی‌گمان اگر چنین قواعد منسجمی برای فهم و استنباط متون دینی وجود نداشت، هر فردی بر اساس ذوق و سلیقه شخصی به خوانش متون مقدس اقدام می‌کرد و منویات درونی خود را بر لایه‌های معنایی متن، تحمیل می‌کرد. اصول فقه این امکان را فراهم می‌سازد تا بر اساس یک‌سری قواعد موضوعه که عموماً از راه استدلال عقلی به اثبات می‌رسند، ضوابطی برای استنتاج از معارف متون قدسی فراهم آید و بر اساس آن قواعد که به مثابه قوانین و مقررات خوانش متن می‌باشند، باب تخاطب و گفت‌وگو گشوده شود.

گفت‌وگو در راستای نقد اندیشه و تبادل دانش‌، زمانی امکان‌پذیر و اثربخش است که چهارچوب معینی برای گفت‌وگو وجود داشته باشد. در حقیقت این چهارچوب همان زمینه مشترک بحث و تبادل نظر است که هر کدام از طرفین گفت‌وگو با بهره‌مندی از آن بر ساختار اندیشه طرف مقابل یورش می‌برند و در جهت نقد و جرح آن می‌کوشند.

بی‌گمان به هر میزان دانش اصول فقه توسعه پیدا کند و بر گستره مباحث آن افزوده شود، فهم ما از متون دینی به مراتب دقیق‌تر خواهد شد. گذار از آسیب‌ها و مشکلات ناشی از فاصله زمانی هزار ساله ما با عصر صدور، با تداوم تحقیقات زبان‌پژوهانه و تکامل هرچه بیشتر علم اصول میسر خواهد شد. در این راستا باید پیوند مباحث عمیق دانش هرمنوتیک و فلسفه زبان با مباحث اصول فقه را به فال نیک گرفت و در جهت تکامل و تحول روزافزون این رشته‌های دانشی بی‌اندازه تلاش کرد.

با قدری تأمل می‌توان دریافت تحول در دانش فقه و پویایی اجتهاد در گرو تحول و تغییر در پیش‌فرض‌های اصولی است. درست است که دانش‌های دیگر مانند رجال و ادبیات در فرآیند اجتهاد نقش کارساز دارند؛ ولی به میزانی که علم اصول فقه ظرفیت تحول و تغییر دارد، دانش‌های دیگر از این موهبت بی‌بهره‌اند. این ویژگی ناشی از جنس متفاوت مباحث اصولی است. اصول فقه زاییده عقل و استدلال است و به همان میزان که عقل انسان با جمود و ایستایی بیگانه است، دانش اصول نیز طبیعتی سیّال و جوّال دارد.»

مولف، هدف خود از نگارش کتاب را چنین عنوان کرده است: «متأسفانه شیوه ناصواب تدریس مباحث اصولی در فضای دانشگاهی، از بهره و نصیب دانشجویان از این دانش به میزان چشمگیری کاسته است. مباحث اصول فقه نیازمند ساده‌سازی است؛ البته نه آنچنان که مخاطب را سهل‌اندیش کند و از فهم عمیق مطالب معذور دارد. بی‌گمان آشنایی با روش‌های فهم متن که در اثر ممارست با مباحث اصولی حاصل می‌شود، دانشجویان را قادر می‌سازد حتی متون حقوقی را با دقت بیشتری فرابگیرند. مقصودم از متون حقوقی صرفاً قوانین موضوعه نیست؛ بلکه دانش اصول، ذهن ما را به ابزاری مجهز می‌سازد که در پرتو آن می‌توانیم کلیه متون حقوقی و قضایی را بهتر ببینیم و دقیق‌تر بخوانیم.»

 

انتهای پیام