صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۹۷۱۴۶
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۸
دفتر غزل / ۱۱

شب‌های رمضان فرصت متعالی پیوند با سخن و عمل نیک است؛ مناجات، راز و نیاز و گاه شعر و متون ادبی که حال ما را به بهترین حال نزدیک می‌کند. خبرگزاری ایکنا به انگیزه بهره‌مندی بیشتر مخاطبان عزیز از این شب‌ها؛ هر شب یک پادکست با صدای ساعد باقری و با عنوان دفتر غزل تقدیم شما خوبان می‌کند. بخش یازدهم این دفتر را با غزلی از مولانا جلال الدین بلخی می‌شنویم.

تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من

همچو چراغ می جهد نور دل از دهان من

ذره به ذره چون گهر از تف آفتاب تو

دل شده‌ست سر به سر آب و گل گران من

در عجبی فتم که این سایه کیست بر سرم

فضل توام ندا زند کان من است آن من

از تو جهان پربلا همچو بهشت شد مرا

تا چه شود ز لطف تو صورت آن جهان من

عشق برید کیسه‌ام گفتم هی چه می کنی

گفت تو را نه بس بود نعمت بی‌کران من

برگ نداشتم دلم می لرزید برگ وش

گفت مترس کآمدی در حرم امان من

در برت آن چنان کشم کز بر و برگ وارهی

تا همه شب نظر کنی پیش طرب کنان من

بر تو زنم یگانه‌ای مست ابد کنم تو را

تا که یقین شود تو را عشرت جاودان من

 

مولانا جلال الدین بلخی

انتهای پیام
مطالب مرتبط