همه ما از مرگ می‌ترسیم. چرا؟ امروز می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم.
قرآن کریم در سوره جمعه، آیه ششم، خطاب به یهودیان می‌فرماید: «قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ‌النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِين» شما یهودیان مدعی هستید که قوم برگزیده و اولیای خدا هستید، چرا در دنیا بمانید؟ تمنای بهشت کنید که از دنیا بروید و در جوار بهشت الهی قرار گیرید. پس چون چنین ادعایی نمی‌کنید معلوم است که از مرگ می‌ترسید و آن کسی که از مرگ بترسد، معلوم است یک جای کارش مشکل دارد.
امیرالمؤمنین(ع) جمله‌ای دارد که می‌فرماید: «به خدا سوگند، انس من به مرگ، از انس کودک شیرخوار به مادرش بیشتر است»، این یعنی ایشان طالب و عاشق مرگ است. به همین دلیل بود که ایشان در جبهه‌های جنگ، همراه با رسول اکرم(ص) همواره در صف اول مبارزه با دشمن بودند. معروف است که زره امیرالمؤمنین(ع) پشت نداشت، چون هیچوقت به دشمن پشت نمی‌کرد و همواره از روبهرو با آن‌ها می‌جنگید. پس یکی از ویژگی‌های اولیای خدا این است که از مرگ نمی‌ترسند.
یک راننده چه زمان از پلیس می‌ترسد؟ زمانی که در کارش مشکلی باشد، مثلاً جنس قاچاق همراهش باشد، سرعت غیرمجاز رفته باشد و ... یعنی راننده‌ای از پلیس می‌ترسد که تخلفی کرده باشد وگرنه اگر تخلفی نکرده باشد و طبق قوانین راهنمایی و رانندگی عمل کند، از پلیس نمی‌ترسد.
مشکل ما هم با مرگ همین است. بیشتر ما جنس قاچاق داریم! یعنی بار گناه با خود حمل می‌کنیم و از حدی که خدا تعیین کرده است، عدول می‌کنیم. بیشتر ما در زندگی سرعت غیرمجاز داریم و دچار افراط و تفریط شده‌ایم. کسی که سر همسر و فرزند خود داد می‌زند و فکر می‌کند چون مرد خانه است، حق دارد هر کاری انجام دهد، از حدود الهی فراتر رفته است.
پس ترس ما از مرگ بخاطر کارهای خودمان است. جناب ابوذر جمله‌ای دارد که بسیار زیباست؛ می‌فرماید: «ای مردم دنیا! می‌دانید چرا از مرگ می‌ترسید؟ چون دنیا را آباد و آخرت را خراب کرده‌اید»، درست می‌گوید. اگر ما آخرت را بیشتر از دنیا یا حداقل به اندازه دنیا آباد کرده بودیم، دیگر از مرگ هراسی نداشتیم.
انتهای پیام