صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۰۹۹۱۷
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۱
در محضر شهدا/ 2

شهید محمد بولوردی در فرازی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: از امت اسلام می‌خواهم که هر چه استوارتر و آگاهانه‌تر و با التفات بیشتر نسبت به انقلاب اسلامی و امام به حرکت خود ادامه دهند و دعا کنند که فرزندانشان غیر از راه الله، راه دیگری نپیمایند.

به گزارش ایکنا، در آستانه چهلمین سالروز تأسیس جهاددانشگاهی، نگاهی به زندگینامه و وصیت‌نامه شهدای این نهاد انقلابی داریم که در دومین شماره «در محضر شهدا» به زندگینامه و وصیت‌نامه شهید محمد بولوردی پرداخته‌ایم. 

محمد از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود که در رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف تحصیل می‏‌کرد. وی قبل از شهید قدوسی مدت کوتاهی در دادستانی انقلاب خدمت کرد. با شروع جنگ به جبهه شتافت تا به تکلیف خود عمل و از اسلام و انقلاب حراست کند. محمد در عملیات والفجر یک در ۲۱ فروردین ۱۳۶۲ در منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. لیکن به دلیل عدم اطلاع به مدت ۹ سال مفقود اعلام شد که بالاخره به همت جستجوگران سپاه در ۲۱ مهرماه ۱۳۷۱ باقیمانده پیکر پاکش کشف شد و در مزار شهدای شهرستان ملایر ـ زادگاهش ـ به خاک سپرده شد. آخرین نامه‌ای که او قبل از شهادت برای والدین خود ارسال کرده، در حقیقت همان وصیت‌نامه اوست که حکایت از آمادگی و عشق محمد به شهادت در راه معشوق داشت.

فراز‌هایی از وصیتنامه شهید محمد بولوردی

والعصر * ان الانسان لفی خسر * الاالذین آمنوا و عملوالصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر*

سپاس خدای عزوجل را که بر ما منت نهاد تا با وجود مبارک پیامبر عظیم الشان محمدبن عبدالله(ص) و وصی او و ائمه طاهرین آشنا شویم. سپاس خدای را که مرا به دین مبین اسلام، تنها راه نجات بشریت از هر گونه قید و بند غیرالهی آشنا گردانید و سپاس و شکر او را که مرا در زمان انقلاب عظیم اسلامی زنده نگاهداشت و طعم حکومت الله را بر من چشاند و ولی‌اش را امام من گردانید گرچه «و قلیل من عبادی الشکور» خدایا اینک که این وصیت‌نامه را می‌نویسم، گرچه شرمسار و متزلزل و ذلیل، ولی خود را آماده بندگی تو می‌بینم و خود را انشاءالله تعالی آماده موتی که عاشقانت را از دنیا جدا می‏‌کند، مرا نیز جدا گردانی. مرگی که نه در بستر که در حین شداید، اما به امید دیدارت و مرگی که در راه استقرار حکومت و استحکام جمهوری اسلامی باشد.

خدایا، من شرمنده‌تر از آنم که بخواهم برای امت اسلام و امام امت دعا کنم، اما از تو می‌خواهم هر چه بیشتر آن‌ها را در دینشان که راه توست راسخ‌تر گردانی و طعم پیروزی بر کفار مشرکین منافقین معاندین را به اماممان بچشانی و آن‌ها را شفیع برای همه مسلمین در آخرت قرار دهی و از تو می‌خواهم پدر و مادرم را از من راضی گردانی، چه حق آن‌ها را ادا نکرده‌ام و از آنان می‌خواهم که هر چه استوارتر و آگاهانه‌تر و با التفات بیشتر نسبت به انقلاب اسلامی و امام، به حرکت خود ادامه دهند و از هیچ نهراسند و دعا کنند که فرزندانشان غیر از راه الله، راه دیگری نپیمایند و در صورتی که خداوند شهادت را نصیب من کرد گریه عاجزانه نکنند و از خداوند بخواهند که اگر در شهادتم خللی بوده و مطامعی غیر از الله بوده، بر من آسان گیرند که ان الله غفور رحیم.

از همه برادران و خواهرانم طلب حلالی نموده و بدان‌ها وصیت می‏‌کنم که به اسلام با تمام جان و دل بگروند و هر چه امر کرد با جان بخرند و به جان امام امت دعا کنند که البته پیروی از او بهتر از این خواهد بود.

شنبه ۶۱/۶/۲۰

انتهای پیام