صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۵۳۳۱۴
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۸

در حاشیه محفل «راویان بالندگی» شاعر جوان ابرکوهی سروده‌ای با موضوع «انقلاب اسلامی» و شاعر پیشکسوت استان یزد غزلی با موضوع «دهه فجر و امام راحل(ره)» قرائت کرد.

به گزارش ایکنا از یزد، در حاشیه محفل «راویان بالندگی» زهرا غلام‌زاده شاعر جوان شهرستان ابرکوه یکی از آثار خود را با موضوع انقلاب اسلامی و حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی، شاعر پیشکسوت استان یزد غزلی با موضوع دهه فجر و امام راحل(ره) قرائت کرد که در ادامه تقدیم می‌شود.

پل ببندید رسیده است به این خانه بهار
شب سختی‌ست شب آینه بندان بهار
پیله پنجره‌ها شوق پریدن دارد
صبح پرواز رسیده‌ست به زندان بهار
قد برافراشته آزادگی پرچم‌ها
سروها سینه سپر بی‌سر و سامان بهار
خاک تا سینه افلاک پر از تکبیر است
عطر خون ریخته از مشت غزل‌خوان بهار
ابرها دست به هم داده به بار آمده‌اند
به سر آینه‌ها ریخته باران بهار
و چهل سال شکوفا شده دامان زمین
ماه بهمن شده هر سال گل افشان بهار
آب خورده‌ست که این‌گونه تناور شده است
انقلابی که شکفته‌ست از ایوان بهار
پر کشیده‌ست پرستوی رها، راهش را
نقش کرده‌ست به دیوار خیابان بهار

همچنین حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی، شاعر پیشکسوت استان در این محفل چند رباعی با موضوع کتاب و غزلی از اشعار خود با موضوع دهه فجر و امام راحل(ره) را قرائت کرد.

دل مست شراب ناب باشد خوب است
این تشنه کنار آب باشد خوب است
در خلوت لحظه‌های تنهایی عمر
من باشم و یک کتاب باشد خوب است
***
در عشق صحیفه‌ای خجسته‌ست کتاب
بر لوح کمال نقش بسته‌ست کتاب
در سینه هزار حرف شیرین دارد
هرچند که بی‌صدا نشسته‌ست کتاب
***
از باغ ادب ترانه‌ای دارم و بس
تنهایی عارفانه‌ای دارم و بس
عمری‌ست که بی‌نیازم از مال و منال
در خانه کتابخانه‌ای دارم و بس
***
تقویم در تقویم؛ این فصل‌ها سرشار باران تو خواهد شد
مجلس به مجلس باز؛ پیمانه‌ها، لبریز پیمان تو خواهد شد
این فصل‌های سبز؛ انگار تفسیر غزل‌های بدیع توست
این عشق‌های پاک؛ مجلس‌نشین درس عرفان تو خواهد شد
این بادها چندی‌ست؛ عطر تو را در باغ بیداری پراکنده‌ست
این باغ بی‌پاییز؛ دلبسته لب‌های خندان تو خواهد شد
این کاروان اما؛ منزل به منزل می‌رود تا بانگ بیداری
نسلی که در راه است؛ در آستان صبح مهمان تو خواهد شد
گفتی خدا با ماست؛ گفتی که فردای جهان فردای توحید است
فردا تمام خاک؛ جغرافیای سبز ایمان تو خواهد شد
تو زنده‌ای و عشق؛ در جلوهٔ اندیشه‌های روشنت زنده‌ست
یک روز این دل‌ها؛ پروانهٔ شمع شبستان تو خواهد شد
در ظلمت امواج، خوش می‌درخشد بادبان‌های نجات تو
این موج‌ها آخر، دریا به دریا صید طوفان تو خواهد شد
نام تو جاوید است؛ نام تو در افسانه‌های شهر پاینده‌ست
دل‌های بعد از این؛ آیینه در آیینه حیران تو خواهد شد...
این لاله‌های سرخ؛ یک پرده از شرح کرامات لطیف توست
این دشت‌ها آخر؛ محو تماشای شهیدان تو خواهد شد
عالم همه شور است، با این همه این‌ها هنوز آغاز این مستی‌ست
این جام‌ها یک‌ریز، سرمست از شیدایی جان تو خواهد شد
پیغام تو جاری‌ست؛ پیغام تو در هفت اقلیم زمین جاری‌ست
ای وارث خورشید! فردای این آفاق از آن تو خواهد شد

انتهای پیام