احمدرضا اخوت، نویسنده کتب روشهای تدبر در قرآن، گفت: اولین مسئله برای بهرهمندی از ثقلین، شناخت ماهیت و چیستی قرآن کریم است، اگر قرآن در میان ما به عنوان کلام خدا مطرح و محرز است و به آن اعتنا داشته باشیم، باید رزق اول فکری و علمی ما غیر از قرآن نباشد، چون کلام خداست.
وی با تأکید بر اینکه اگر قرآن کلام خداوند است، پس باید احاطه و توجه ما به این متن نسبت به متون دیگر بیشتر و میزان وقتی را که صرف فهم آن میکنیم، بیشتر از اشتغالات دیگر باشد، اظهار کرد: متأسفانه گاهی ما خیلی از آثار و کتب دیگران را میخوانیم و وقتی سؤالی بپرسند، ممکن است صفحه آن کتاب هم به ذهنمان بیاید، اما اگر در مورد آیات قرآن بپرسند، نمیدانیم و از محتوای آن هم بیخبریم.
اخوت با بیان اینکه تصور بسیاری از ما در مواجهه با قرآن این است که مثلاً نماز واجب است، اما قرائت قرآن واجب نیست، اضافه کرد: تا وقتی چنین تفکری داریم، طبیعتاً بدیهی است که سراغ قرآن هم نمیرویم، در حالی که قرآن زیرساخت فکری و اجتماعی انسان را تغییر میدهد، نظام سیاسی و اجتماعی درست میکند و قانون اساسی یک زندگی است و با اتکاء به آن میتوان نظامات را اصلاح کنیم و این مسئله کاملاً به باور کسانی که سیاست را از دین جدا میدانند، طعنه میزند.
اخوت با بیان اینکه فهم قرآن نیازمند روش است، اظهار کرد: برخی معتقدند که اگر کسی فلسفه و فقه و اصول و ... را خواند حالا باید سراغ قرآن برود که این تصور درست نیست؛ کسانی که قرآن میخوانند باید برای فهم آن روش داشته باشند، یعنی وقتی آیاتی را میخوانند از آن گزاره به دست آورند، البته این روشها پیچیده هم نیست و کسی که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، میتواند و اگر مضمون آیه و لغت را نفهمید، باید به کتاب لغت و تفسیر مراجعه کند.
این قرآنپژوه با بیان اینکه قرآن برای مخاطبی که با نیت هدایت سراغ آن میرود، با او ارتباط و داد و ستد روحی و فکری و معنوی پیدا میکنند و همانند نبی ذی شعور میتواند القای معنا کند، اضافه کرد: وقتی ما با قرآن مأنوس شویم، خود قرآن به ما میفهماند که چگونه آن را بخوانیم و هرکسی بسته به نیازش از آن بهره میبرد، لذا اگر استفاده از قرآن منحصر به پستوی خانه علما باشد، نتایج چندان مفیدی هم لزوماً به دنبال ندارد.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین حامد معرفت به عنوان ناقد به نقد دیدگاههای وی بر مبنای کتاب «اصلاح رویکرد در رجوع به قرآن» پرداخت و گفت: بنده با ایشان همراه هستم که قرآن امروزه به عنوان یک پدیده زنده در جامعه حضور ندارد و به صورت متنی صامت با آن برخورد میشود و هر کسی صدای تلاوت قرآن را شنیده تصور میکند کسی فوت شده است.
وی افزود: ما باید پژوهشگرانی داشته باشیم که مباحث بنادین قرآن را پژوهش و در اختیار عموم قرار دهند و شبهات مطرح شده پیرامون قرآن را رفع و رجوع کنند؛ باید معارف کاربردی قرآن که تعیین کننده سبک زندگی است، به صورت روشمند و آکادمیک استخراج و به مردم عرضه شود.
وی افزود: ارائه روشمند هم مستلزم تخصص و توانایی است یا اگر خود این افراد توانمندی لازم را ندارند، باید سراغ متخصصان و بزرگانی مانند علامه بروند که خود بهرهمندی از این دستاوردها هم تسلط و آشنایی لازم دارد.
معرفت تصریح کرد: علاوه بر این باید مهارت تعلیم کارآمد و مؤثر قرآنی هم داشته باشیم؛ زیرا هرقدر فردی تفکری آکنده از قرآن داشته باشد، ولی روش انتقال پیام را نداند، نمیتواند مؤثر باشد و مهمتر از آن اینکه فرد باید مفاهیم قرآنی را در سبک زندگی خود و رفتار عملی به مردم نشان دهد.
وی افزود: برخی میگویند عموم مردم نباید سراغ فهم قرآن بروند، زیرا چیزی متوجه نمیشوند، اما این سخن درستی نیست و باید معلمانی هم باشند که بتوان از آنها بهره برد؛ ما عالمان بزرگی داشتیم که واکاویهای زیادی از قرآن داشتهاند، ولی محصولات آنها به دست مردم نرسیده است.
معاون آموزش مؤسسه قرآنی تمهید تصریح کرد: ما میتوانیم پیرامون قرآن ده هزار جلد اثر بنویسیم، باید مطالبی را بگوییم که مردم را به سمت نور و دوری از ظلمات ترغیب کند، مثلاً اختلاف در معانی لغوی و تطور معنای واژگان در برخی تفاسیر مفصلاً بیان شده، اما برای عموم مردم مفید فایده چندانی نیست.
وی افزود: یکی از اقدامات مثبت آقای اخوت این است که مخاطب را در کلاسهای تدبر فعال میکند و مخاطب تمایل به آن پیدا میکند، همچنین سبب رجوع خود مخاطب به قرآن و فهمی هرچند ابتدایی میشود. تلاش برای همراهی معلم و مخاطب از گام اول از دیگر فواید آثار ایشان است که همان روش پیامبر است، زیرا پیامبر هم ده آیه قرآن را همراه با مفاهیم آن به مردم آموزش میدادند.
معرفت اضافه کرد: ایشان همچنین در مورد غرض سورهها اظهار نظر قطعی نکرده و گفته ما فقط مخاطب را به غرض سوره نزدیک میکنیم؛ این دغدغه، دغدغه درستی است که ایشان به آن پرداخته است. البته ضعفهایی هم در کار ایشان وجود دارد که از جمله میتوان به عدم مشاهده تمایز محسوس با سایر آثار سنتی اشاره کرد، مثلا ایشان در مبانی گفته است اگر نگرش ما به قرآن درست نباشد، بهرهمندی از قرآن محقق نمیشود که سخن درستی است، اما متعاقب آن لیستی برای رویکرد صحیح نگرش، ذکر شده از جمله اینکه قرآن در دسترس همه است و قابل انتقال به همه نسلها، منبعی برای شکوفایی و دانستن، لسان عربی مبین، بازگوکنندگی در قالب مثل و ... است و سؤال این است که کدام یک از این رویکردها در بین مفسران و مبلغان قرآن وجود ندارد؟
وی اضافه کرد: ما کسی را نداریم که بگوید قرآن در اختیاردهنده وحی به مسلمین نیست یا عمده علما و مفسران حجیت ظواهر را قبول دارند، بنابراین این موارد اصلاح رویکرد نیست. ایشان همچنین درباره اصلاح رویکرد در روش یادگیری قرآن گفته است که ما باید چگونه به قرآن گوش دهیم تا مقصود خدا را دریابیم و رویکرد صحیح را یادگیری واژهها، تشخیص جملهها و شناخت موضوعات بیان کرده که باز جای این سؤال هست که کدام مفسر و مبلغ این را قبول ندارند و این مسیر را نرفتهاند، گرچه بسیاری نتوانستهاند در نتیجهگیری موفق باشند.
اخوت در سخنان مجدد خود بیان کرد: ما در برخی موارد از بیتوجهی به بدیهیات لطمه خوردهایم؛ عالم بزرگواری فرمودند به مردم بگویید «خدا هست» و همه به او خندیدند، اما واقعاً اگر کسی باور داشته باشد خدا هست، این همه گناه باید باشد؟ اگر کسی واقعاً باور کند که قرآن کلام خداست، برای آن جان میدهد، ولی حتی در حوزه علمیه ما هم برای قرآن جان نمیدهد و قرآن برای آن، وحی نیست؛ باید از تعارفات بیرون بیاییم و ببینیم اگر قرآن وحی است، چرا در همین حوزه بسیاری از روحانیون به تفکرات غربی رو آوردهاند؛ مگر قرآن در روانشناسی و جامعهشناسی و ... کم مطلب دارد که سراغ غرب میرویم.
همچنین معرفت مجددا در سخنانی گفت: ما هم مطالب بدیهی را قبول داریم، اما آیا این رویکرد در میان علما و حوزه وجود ندارد؟ شما میفرمایید حوزه قرآن را وحی نمیداند، ولی الان بیشتر رشتههای تخصصی تفسیر و بیشترین ورودی به رشتههای تخصصی در تفسیر است و بیشترین خروجی حوزه هم متخصصان سطح سه و چهار علوم قرآنی و تفسیر هستند. مدارس خاص قرآنی و حافظ قرآن داریم و این همه تفاسیر هم از درون حوزه و نه دانشگاه نوشته شده است؛ ما هم قبول داریم که روانشناسی و جامعهشناسی از قرآن به دست میآید، ولی آیا میتوانیم به صورت سطحی برخورد کرده و بگوییم هر چه دانشگاه گفته، نادرست است. بلکه باید مبنای علمی برای رد نظریات غرب داشته باشیم.
مدرس علوم قرآن حوزه علمیه با اشاره به گزارههای استخراج شده آقای اخوت از سوره ناس، اضافه کرد: ایشان گزارههایی را به عنوان مراد سوره بیان کرده که از ظواهر آیات به دست نمیآید یا در آیات پایانی سوره مزمل، بیان شده که قرائت قرآن راهکار جبران نواقص انسان است، در حالی که در این سوره نفرموده قرآن بخوانید، بلکه فرموده هر مقداری از قرآن را که مقدور و میسر است، بخوانید. همچنین چهار بروز براساس آیات پایانی این سوره مانند نماز و پرداخت زکات و ... را برشمردهاید و خود قرائت قرآن به عنوان بروز اعمال انسان از جا افتاده است.
وی با بیان اینکه بنده با بحث تدبر در قرآن موافقم، اما نباید عجله کنیم، افزود: اینکه سریعاً برداشتهایی از قرآن داشته باشیم که محل مناقشه است، عوارض بدتری دارد و براساس روایات، اگر کسی برداشت سوئی از قرآن کند، سقوط خواهد کرد و این سقوط به اندازه آسمان تا زمین است و اگر مراجع هم گاهی علیه برخی روشهای تدبر موضع گرفتهاند، به این دلیل است.
اخوت مجددا در سخنانی بیان کرد: مشکل بر سر رویکردهاست، شما معتقدید که وضعیت موجود قرآنی در حوزه مطلوب و خوب است؛ خب اگر این مسئله را قبول دارید و به این وضع راضی هستید، یک بحث است، ولی سخن بنده این است که ما در رویکرد به قرآن ایرادات چندگانه داریم و باید آن را درست کنیم. ممکن است شما به این نتیجه برسید که ورود افراد غیرمتخصص به عرصه پژوهشهای قرآنی یکی از این ایرادات است.
وی افزود: ما ابتدا باید مشکلات را بشناسیم که چرا نتوانستهایم قرآن را به درون جامعه ببریم، ممکن است گفته شود الان وقت تدبر نیست و باید ابتدا روخوانی را جا بیندازیم یا برعکس؛ به هر حال باید ایرادات شناسایی و حوزه و دانشگاه برای آن راه حل ارائه دهند. بنده در اصلاح رویکرد کتاب نوشتهام و طرح و راه حل دادهام و اولین نگرش بنده هم اصلاح رویکرد است یعنی وقتی کسی قرآن میخواند از او میپرسم که انتظار وی از متن چیست و انتظار او را واقعی میکنیم، یعنی ببیند خدا از او در مورد متن قرآن چه خواسته است.
اخوت بیان کرد: رویکرد دیگر بنده هم بحث طهارت است و معتقدم اگر کسی طهارت نداشته باشد، از قرآن بهرهای ندارد؛ گویی کلید قفل ورودی به قرآن است؛ البته این طهارت نوعاً از جنس ترک ظلم به دیگران است. همچنین روش دیگر ما این است که تدبر به چند بخش تقسیم میشود تا فهم قرآن صورت بگیرد، یعنی فهم کلمه و سوره و رابطه میان سورهها و در نهایت اینکه مخاطب مصادیق بیرونی ناظر به آیه و سورهها را بفهمد و قدرت جریانسازی و نظامسازی داشته باشد، لذا قرآن را نباید در سطح فهم و گسترش آن قرار داد، بلکه باید وارد سطح اجرایی شویم.
خبرنگار علی فرجزاده
انتهای پیام