صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۶۸۴۷۹
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۵
به مناسبت سالروز شهادت علامه شهید مطهری؛

در دعای افتتاح جمله جالبی هست؛ می‌خوانیم: «الَّذِی بَعُدَ فَلا یُرَی وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَی» در این جمله خدا چنین توصیف شده است: «آن کسی که دور است و در نتیجه دیده نمی‏شود، و نزدیک است و در نتیجه نجوا‌ها و سخنان بیخ گوشی را گواه است». در حقیقت، ما از او دوریم، ولی او به ما نزدیک است. معماست! چگونه ممکن است دو چیز نسبت به هم از لحاظ قرب و بعد دو نسبت مختلف داشته باشند؟ بلی، در اینجا چنین است؛ خداوند به اشیاء نزدیک است، ولی اشیاء به خداوند نزدیک نیستند، یعنی با نسبت‌های مختلف دور یا نزدیکند. نکته جالبی که در این جمله هست این است که وقتی خدا را به دوری توصیف می‌کند صفتی از صفات مخلوقات را شاهد آن ذکر می‌کند و آن دیدن است: «کسی نمی‌تواند او را ببیند» و زمانی که خدا را به قرب توصیف می‌کند صفتی از صفات خدا را دلیل آن می‌آورد و آن حضور و آگاهی خداست. آنجا که سخن از کار ماست، خدا را به دوری نسبت می‌دهیم و آنجا که سخن از کار او است صفت قرب را به او نسبت می‌دهیم. سعدی نیکو آورده است: یار نزدیک‏تر از من به من است‏، و این عجب‏تر که من از وی دورم‏؛ چه کنم با که توان گفت که دوست‏، در کنار من و من مهجورم [ استاد مطهری، عدل الهی، صفحه ۲۵۷-۲۵۶]