استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه گفت: در صدق انقلاب بر یک تحول سیاسی دو فرض وجود دارد؛ فرض اول آن است که با انقراض و فروپاشی نظام قبلی، انقلاب محقق شود ولو اینکه نظام جدیدی هنوز جایگزین آن نشده باشد. تشکیل نظام بدیل ادامه انقلاب است نه جزء انقلاب. فرض دوم آن است که انقلاب شامل دو مرحله حذفی و تثبیتی است. استقرار نظام جایگزین هم بخشی از انقلاب است. معتقدین به فرض نخست معتقدند با سرنگونی نظام شاهنشاهی، انقلاب به پایان رسید و با تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، کشور از حالت انقلاب خارج شده است. اما بر اساس فرض دوم انقلاب اسلامی بعد از پیروزی و بعد از چهار عملیات نظامسازی وارد فاز دولتسازی، جامعهسازی و تمدنسازی میشود و همه مراحل آن به مثابه یک «مقدمه» برای یک ذی المقدمه است. براساس دیدگاه امامین انقلاب اسلامی، ذی المقدمه ظهور خورشید ولایت عظمی الهی است و چون آن ظهور امر مقدسی است. انقلاب اسلامی هم در همه مراحلش مقدس است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه با اشاره به معنای دو اصطلاح «نظم سیاسی» و «نظام سیاسی»، گفت: نظم به معنای سامان و آراستگی و پیوستگی در مقابل نابسامانی و هرج و مرج و بی نظمی است و نظام یک الگوی جامع و پایداری از روابط انسانی مبتنی بر قانون و قدرت در همه گستره کشور است. در حقیقت، نظام؛ مجموعهاى از زیرساختها، سازوکارها، روندها، ساختارها، نهادها و عناصر مفهومی، حکمی و سیاسی، است که حرکت بر مبناى اصول برای تحقق آرمانها را سازمان دهی و در نهایت تضمین و به نظم سیاسی تبدیل میکند.
وی افزود: براساس این تعاریف، نظم سیاسی حاصل یک «نظام سیاسی» بالادستی است. شاخصه و ویژگی نظم سیاسی آن است که امری نسبی و وابسته به زمینهها و بسترهای اجتماعی خود است. به همین دلیل در یک کشور یک «نظام سیاسی» بیشتر وجود ندارد، در حالی که نظم سیاسی میتواند متعدد باشد و نظم سیاسی در تمام کشور با نظم سیاسی میان قوای حکومت با نظم سیاسی در ساختار دولت و نظم سیاسی در مثلاً وزارت کشور و نظم سیاسی در عملکرد دولت با هم متفاوت باشند.
مهاجرنیا افزود: نظام سیاسی، نظامی است که مقارن با سیاست و دولت است، این نظام اغلب با نظام حقوقی، نظام اقتصادی، نظام فرهنگی و دیگر نظامهای اجتماعی، مقایسه میشود. مهمترین شاخصه یک نظام سیاسی ساختار آن است. اینکه قدرت در چه فرآیندی تولید و اجرا میشود. چه کسی در مصدر قدرت باشد، هیئت حاکمه چه کسانی هستند. مردم چه جایگاهی در قدرت دارند؟ رابطه دولت و ملت چگونه است؟ میثاق ملی، قواعد رفتاری و قانون اساسی نقشه نظام سیاسی را چگونه طراحی کرده است؟ سازوکارها و روشهای تصمیمگیری، سیاستگذاری، سازماندهی و حفظ نظم و یکپارچگی، چگونه در جامعه تضمین میشود و تکثر سیاسی چگونه در مرحله اجرا به وحدت ملی تبدیل می انجامد ؟ همه اینها مجموعهای را به نام نظام سیاسی به وجود میآورند.
استاد علوم سیاسی در ادامه تبیین ساختار نظام سیاسی، گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اولین گام عملیات نظامسازی، مردم ایران در اولین انتخابات، اصل حکومت اسلامی به همهپرسی گذاشتند و مردم با رأی آری به «جمهوری اسلامی» آن را پذیرفتند و در اولین اصل قانون اساسی هم گزارش آن همهپرسی را به صورت رسمی ثبت کردند: «حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران، بر اساس اعتقاد دیرینهاش به حکومت حق و عدل قرآن، در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید آیتالله العظمی امام خمینی(ره) در همهپرسی دهم و یازدهم فروردین ماه 1358 هجری شمسی برابر با اول و دوم جمادیالاولی سال 1399 هجری قمری با اکثریت ۹۸٫۲٪ کلیه کسانی که حق رأی داشتند، به آن رأی مثبت داد.» و به این ترتیب گامهای اول، دوم و سوم نظامسازی با موفقیت اجرا شد.
انتهای پیام