به گزارش ایکنا از خوزستان، حامد صافی، مدرس دانشگاه و محقق، در جلسه مجازی «متنشناسی انتقادی مقاتل عاشورا» گفت: نخستین تغییراتی که در روایت عاشورا اتفاق میافتد از بیشمتنهای نسل دوم متون عاشورایی است. چون روایتهای شفاهی و گزارشهایی که راویان عینی نقل کردهاند را در دسترس نداریم بنابراین نمیتوانیم بگوییم که مقتل ابیمخنف کدام روایت را گزینشی انتخاب کرده، کدام روایت را ارزشگذاری کرده یا کدام روایت را ارزشکاهی کرده است.
صافی به بررسی پیشمتنهای نسل دوم روایتهای عاشورایی پرداخت و گفت: ترجمه فارسی الفتوح ابناعثم اولین کتابی است که مورد بررسی قرار میدهیم. بخشی از این کتاب در سال ۵۹۶ هجری قمری به دستور یکی از امرای خوارزم توسط شخصی به نام هروی به فارسی ترجمه شد. مهمترین تغییراتی که ترجمه فارسی این کتاب نسبت به متن عربی دارد این است که متن ادبیتر میشود. به نظر میرسد که مترجم فارسی گرایش شیعی داشته به همین دلیل ترجمه شیعهمآبانهتر میشود. یعنی هرجا که از شخصیتهای سپاه امام صحبت میکند سعی میکند آنها را ارزشگذاری کند و شخصیتهای مربوط به سپاه عمر بن سعد را ارزشکاهی کند. همچنین متن فارسی الفتوح نسبت به متن عربی نمایشیتر میشود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه این ویژگی دراماتیک و نمایشیشدن از قرن پنجم و ششم شروع میشود، افزود: اوج این نمایشیشدن را در مقتل لهوف میبینیم. از قرن ششم به بعد به ویژه در قرن هفتم مقتلنویسان سعی میکنند، گزارش نمایشگونه را از عاشورا ارائه دهند و رویدادها شاخ و برگهای زیادی پیدا میکنند. با مقایسه آن متنها با متون پیشین مشخص میشود که جزئیات زیادی به آنها اضافه شده است که بعضی از این جزئیات مشخص نیست از کجا اضافه شده است تا جایی که ما میتوانیم مقتلنویسی را از قرن ششم به بعد یک ژانر ادبی ببینیم. در واقع مقتلنویسی به یک نوع داستانسرایی و نمایشنامهنویسی تبدیل میشود. پس از آن کمکم تعزیهخوانی هم با تأسی از هنر نمایش ایران باستان وارد عرصه عزاداری و سوگواری میشود و مقتل نویسی و تعزیه و نمایش میدانی دو بال میشوند برای اینکه گشتار و تغییر در روایتها ایجاد شود.
وی درباره تاریخنامه طبری گفت: در سال ۳۵۲ هجری قمری ابوعلی محمد بلعمی کتاب تاریخ طبری را بهدستور امیر نوح بن منصور سامانی به فارسی ترجمه کرد که تاریخنامه طبری نام گرفت. ابوعلی محمد بلعمی از وزرای دربار سامانی بود و طبیعتاً منابع خوبی را در اختیار داشت. آنچنان که خودش اذعان داشته دخل و تصرف هایی را در تاریخ طبری انجام داده است از جمله این که روایت تاریخ طبری از روز عاشورا را خلاصه کرده است در حالی که روایت تاریخ طبری از روز عاشورا بسیار مفصل است اما بلعمی آن را در دو صفحه خلاصه کرده است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به کتاب المناقب ابن شهر آشوب گفت: ابن شهرآشوب در اواخر قرن ششم زندگی میکرد و کتابی را در شرح زندگانی، مناقب و فضائل ائمه نوشت که در قسمت مناقب امام حسین به مقتل امام هم پرداخته است و در روایت عاشورا از کتاب الفتوح ابن اعثم و تاریخ طبری استفاده کرده است. همان بحث شیعهمآبی و نمایشیشدن هم در مناقب ابن شهر آشوب اندکی قابل مشاهده است که از خلاصهنویسی متن و ارزش گذاری برای سپاه امام استفاده کرده است. برای مثال حتماً از الفاظ مقدس برای سپاهیان امام یاد کرده است. در توصیف سپاه عمر بن سعد هم از الفاظی استفاده کرده که شخصیت منفی آنها را نشان دهد.
صافی ادامه داد: كتاب المحن اثر محمد بن أحمد بن تميم التميمي است. او در قرن چهارم میزیست. حوادث شهادت امام حسین و حوادث شگفتآور بعد از آن را مثل پدیدار شدن سرخی در آسمان و برآمدن خون از زیر سنگها را او در کتابش ذکر کرده است. روایت او از روز عاشورا همان روایت عقدالفرید است. البته بخشی از کتاب ««تسمیه من قتل مع الحسین» را روایت کرده است.
این محقق با اشاره به تغییرات ایجاد شده در روایت عاشورا گفت: به طور مثال در متن عربی الفتوح نویسنده میگوید «و اصبح الحسین» اما در ترجمه فارسی اینچنین آمده است «چون خورشید خنجر گداز از بام آن نیلی حصار برآمد» آوردن واژه خنجر نوعی، برائت خوش آغازی صبح است. همچنین تاریخ طبری سلسله راویان را که ابیمخنف آورده نقل میکند اما ابن شهر آشوب سلسله راویان را حذف میکند. روش شهر آشوب در استفاده از پیش متنها التقاطی بود یعنی راوی با مقابله روایتهای شیخ مفید و تاریخ طبری سعی کرده است روایت را در دو سطح پی رفت و گزاره بازسازی کند که این کار تغییراتی را ایجاد میکرد. همچنین او به گزارههای یک منبع واحد هم پایبند نبوده است و برای بیان جزییات کنشهای مربوط به اهل بیت از چند پیشمتن و چند منبع بهره برده که به آن انبساط گفته میشود.
وی ادامه داد: بیشترین تغییرات شهر آشوب تغییر کمی است. از آنجا که کتاب او بیان فضایل اهل بیت است سعی میکرد آنجا که غیر از کنش و روایت اهل بیت است حذف کند و از اینرو روایت او مختصرتر میشد. شخصیت امام و دیگر اهل بیت هم از طریق اصلاح نظام ارزشی در رفتارها و دلالتهای ضمنی ارزشگذاری شده و برعکس، سپاه عمربن سعد ارزشکاهی شده است.
صافی گفت: در تاریخ طبری، الارشاد شیخ مفید، الانساب و الاشراف بلاذری، طبقات الکبری محمد بن سعد بن منیع بغدادی، راوی سعی میکرد بیطرفی محض را در ارائه گزارش رعایت کند و سعی نکند هیچ کدام از دو طرف را با واژهها ارزش گذاری کند. اما از قرن پنجم و ششم به بعد چون بیشتر مقتل نویسان شیعه بودند و ارادتمند به اهل بیت مقتلها به سمت شیعی شدن پیش رفت و ارزش گذاری در این روایتها دیده میشود. از ترجمه کتاب مناقب نمایشی شدن روایت عاشورا آغاز میشود و بعداً به لهوف سیدبن طاووس میرسد که اوج داستانسرایی و نمایشنامهنویسی است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه از قرن ششم به بعد مقتلنویسی را یک ژانر ادبی میدانیم و نمیتوانیم به عنوان یک متن تاریخی به آن نگاه کنیم، گفت: اگر کسی بخواهد روایت معتبری از عاشورا بخواند قاعدتاً به لهوف مراجعه نمیکند چون اولاً از نظر زمانی فاصله زیادی با واقعه عاشورا دارد و دوم اینکه در مقایسه لهوف با بیشمتنهای بررسی شده مشخص میشود که از لحاظ روح تاریخی و مستند ضعیف است.
وی روایتهای عاشورا را به چهار دسته تقسیم کرد و گفت: پیشمتنهای نسل اول شامل مقتل ابی مخنف، الفتوح ابن اعثم، الانساب و الاشراف بلاذری و طبقات الکبری ابن سعد، معتبرترین منابع مکتوب برای گزارش روز عاشورا هستند. دسته دوم که از نظر اعتبار در درجه دوم قرار دارند پیشمتنهای نسل دوم هستند که تاریخ طبری، الارشاد شیخ مفید، عقدالفرید، اخبار الطوال، تسمیه من قتل مع الحسین و روضه الواعظین را شامل میشوند. البته از بین این کتابها الارشاد و تاریخ طبری قابل اعتناتر هستند. دسته سوم پیشمتنهای نسل دوم هستند که شامل تاریخنامه طبری، ترجمه فارسی الفتوح ابن اعثم، المحن محمد بن أحمد بن تميم التميمي، مناقب ابن شهرآشوب، الکامل ابن اثیر میشوند و در درجه سوم اعتبار قرار دارند و بیشمتنی برای پیش متنهای دسته دوم هستند. دسته چهارم مثل لهوف که به دلیل اینکه در ژانر مقتل نویسی ادبی به حساب میآید از لحاظ تاریخی قابل اعتنا نیستند.
انتهای پیام