چه بانويى كه كوه صبر را در آستين دارد
به پاى مکتب حیدر، ظهورى اینچنین دارد
چه بانویی که در صدر تمام افتخاراتش
همین بس در کنار خود امیرالمؤمنین دارد!
ادب آموز این مکتب خودش عین الیقین باشد
که عباسش نشان از حضرت حق الیقین دارد
سرش بر صخره مى كوبد ببين آهسته آهسته
شبیه علقمه انگار زخمی بر جبین دارد
به یاد آورده مقتل را، میان خون چه می بیند؟
عَلم افتاد و ماهی ارباً اربا بر زمین دارد
غم ماه خود از یکسو، غم خورشید از سویی
چه داغ خانمانسوزى مگر امالبنین دارد!؟
فرات اشك جارى شد میان موج چشمانش
ولی از داغ آن گودال، آهی آتشین دارد
نماز صبر میخواند شکسته با دلی خسته
حسیناًواحُسینا در قنوت آخرین دارد
پس از کوچ پرستوها، زیارتنامه میخواند
به شبهاى بقیع از داغ، آوایی حزین دارد
انتهای پیام