جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل غرب آسیا، در گفتوگو با ایکنا، درباره سفرهای اخیر وزیر امور خارجه کشورمان به ترکیه و سوریه و برخی تحلیلها مبنی بر برهم زدن طراحیهای اخیر منطقهای رژیم صهیونیستی علیه ایران به عنوان هدف اصلی این سفرها گفت: این سفرها براساس چندین راهبرد و هدف فرعی ذیل راهبرد و هدف اصلی انجام گرفته است. راهبرد اصلی همان تأکید دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی مبنی بر توسعه و رونقبخشی روابط سیاسی با همسایگان و کشورهای منطقه است. قبل از این واقعا در برخی کشورهای منطقه سفیر هم نداشتیم که نشانه نوعی اهمال و بیمیلی دولت سابق بود. هدف دیگر مجموعه این سفرها و قبل از آن سفر به عمان و قطر رونقبخشیدن به روابط اقتصادی با این کشورها است.
وی افزود: سومین هدف، تمرکز بر روابط دوجانبه و مسائل پیرامون ما با این کشورهاست. در خصوص سوریه یک مسئله پیگیری روند آستانه و مذاکرات سهجانبه ایران، روسیه و ترکیه است زیرا احتمال سفر پوتین و اردوغان به منطقه وجود دارد و گسترش این روابط و ادامه سیاستهای قبلی ضرورت دارد به ویژه اینکه هنوز برخی مسائل سوریه همچنان حل نشده و اخیرا دوباره شاهد حملات ترکیه به شمال سوریه بودیم. مسئله دیگر در خصوص این کشور، توسعه روابط اقتصادی و گسترش همکاریهای سیاسی است و لازم است یک سری گفتوگوها در این رابطه با مقامات سوری انجام گیرد.
قنادباشی با تأکید بر اینکه این سفرها به هیچ وجه واکنشی و در پاسخ به اقدامات ضد ایرانی صهیونیستها در منطقه نیست، گفت: اسرائیلیها سعی میکنند این تصور را ایجاد کنند که هر حرکت و برنامه ایران در منطقه به خاطر نگرانی از اقدامات اسرائیل است. این در حالی است که در صحنه عملی اقدامات صهیونیستها واکنش به انسجام میان جبهه مقاومت و قدرتمندتر شدن خط مبارزه در فلسطین است. اسرائیلیها حتی الان بحث عادیسازی روابط با اعراب را برای تثبیت موقعیت خودشان در مقابل محور مقاومت مطرح و به دنبال اجرایی شدن آن هستند و این به خاطر آن است که احساس میکنند موقعیتشان تثبیت نشده است.
این کارشناس مسائل غرب آسیا درباره اظهار نظر وزیر امور خارجه کشورمان درباره رابطه با مصر در دیدار با رهبران گروههای فلسطینی مستقر در سوریه و احتمال وقوع تحولاتی در رابطه ایران و مصر گفت: مصر از جمله کشورهایی است که ایران از ابتدای انقلاب اسلامی علاقهمند به برقراری رابطه با آن بوده است که این علاقهمندی دو دلیل اصلی دارد؛ دلیل اول علاقهمندی ملت مصر به ملت ایران و روابط بین مراکز دینی دو کشور است که نباید از این علاقهمندیها غفلت کرد. واقعا مصریها هرچقدر نسبت به وهابیت و عربستان بدبینی و تنفر دارند، برعکس نگاه خوشبینانهای به ایرانیها دارند.
وی ادامه داد: دلیل دوم این است که اگر ایران و مصر به هم نزدیک شوند، بخش عمدهای از مسئله وحدت شیعه و سنی اتفاق میافتد اما وهابیت به منزله مانع در این رابطه عمل کرده و پیوسته اختلافافکنی میکند و با حمایت از دولت نظامی مصر، از نزدیکی دو کشور به یکدیگر ممانعت میکند. در هر دولت جمهوری اسلامی ایران نیز که فعالیت ایران در منطقه شدت میگیرد به طور طبیعی بحث رابطه با مصر هم مطرح میشود. حتی زمانی که حسنی مبارک در قدرت بود ایران از هر فرصتی برای گفتوگو و برقراری رابطه با مصر استفاده کرد که نمونه آن سفر رؤسای مجلس پیشین مانند آقایان لاریجانی و حداد عادل و آقای ولایتی بود. لذا رابطه با مصر جزو علاقهمندیهای جمهوری اسلامی ایران است.
قنادباشی دیگر هدف مهم جمهوری اسلامی از توسعه روابط را کاهش تنش در منطقه خواند و اظهار کرد: زمانی میتوان به خروج نیروهای بیگانه از منطقه امیدوار بود که تنشها در منطقه به حداقل برسد و مصر ظرفیتی در این رابطه است که متأسفانه وهابیون و ارتجاع منطقه سعی کرده در راستای اهداف خودش از این کشور بهرهبرداری کند. لذا جمهوری اسلامی باید زمینه این بهرهبرداریها را از مصر در مسیر سرکوب مردم یمن در همکاری با عربستان و آمریکا، با برقراری رابطه با این کشور از بین ببرد.
وی یادآور شد: اظهارات آقای امیرعبداللهیان یک چراغ سبز علاوه بر چراغ سبزهای دیگری است که به مصر داده شده و این پیام را میدهد که ایران برای برقراری رابطه با مصر آماده است. ایران هیچگاه برقراری رابطه با مصر را رد نکرده اما مصریها همواره تحت فشار ائتلاف غربی ـ عربی ـ عبری از ایران دور نگه داشته شدهاند.
قنادباشی درباره تأثیر توسعه روابط منطقهای از سوی جمهوری اسلامی بر ناکام گذاشتن طراحی و مانور تبلیغاتی صهیونیستها در چند وقت اخیر مبنی بر شکلگیری ائتلاف یا ناتوی عربی و مربوط کردن سفر روزهای آینده بایدن به عربستان به تشکیل این ائتلاف گفت: قطعا هر چقدر تنشها میان کشورهای منطقه کاهش پیدا کند فلسفه وجودی پایگاههای آمریکا در منطقه از بین میرود و دیگر صهیونیستها زمینهای برای سخن گفتن از این نوع طرحها نخواهند داشت.
وی تصریح کرد: مانور تبلیغاتی صهیونیستها در این رابطه نیز مسئله عجیبی نیست و اسرائیلیها از ابتدای تأسیس در منطقه در حوزه سیاست خارجی بلوفهایی را برای بزرگنمایی قدرت خود مطرح کرده و میکنند؛ چه کسی در دنیا تبلیغ کرده بود که اسرائیل ارتش ششم جهان و یک ارتش شکستناپذیر است؟ چه کسی طرح بزرگ معامله قرن را در دوره ترامپ در بوق و کرنا کرد؟ همه اینها را خود اسرائیلیها مطرح کردند اما دیدیم پس از شکست در جنگ 33 روزه دیگر مانور بر روی قدرت ارتش اسرائیل رنگ باخت و طرح معامله قرن نیز اصلا به جایی نرسید و به نوعی کاملا کنار گذاشته شد.
این کارشناس مسائل غرب آسیا ابراز کرد: طرح ائتلاف یا ناتوی عربی نیز از جنس همین بلوفهای صهیونیستهاست و این طرحی است که فقط اسرائیلیها از آن سخن میگویند تا روحیه داخل را افزایش داده و خود را موفق جلوه دهند و در منطقه نیز اینگونه نشان دهند که اسرائیل در حال قدرتمندتر شدن و آماده حمله به ایران است. این در حالی است که اسرائیل در مقابل مردم غزه که 4500 برابر کوچکتر از ایران است بارها شکست خورده و در هر جنگ این طرف اسرائیلی بوده که در نهایت پیشنهاد آتشبس داده است لذا سخن گفتن از این بلوفها به نفع اسرائیلیهاست.
قنادباشی در پایان اظهار کرد: پس از حمله عربستان به یمن و ادعای مشارکت 9 کشور عربی در آغاز این جنگ، در نهایت تنها امارات و عربستان در صحنه میدانی جنگ باقی ماندند که امروز هم خودشان با هم درگیری دارند. لذا در عرصه عمل ثابت شد که ارتشهای عربی به دلیل ساختارهای متفاوت، نگاههای قبیلهای و احساس خود بزرگبینی و قدرتطلبی عربستان، نمیتوانند کنار هم قرار بگیرند. براین مبنا هرگونه تنشزدایی و همکاری ایران با کشورهای منطقه فلسفه وجودی نیروهای بیگانه در منطقه و تهدیدات منطقهای را از بین میبرد.
انتهای پیام