صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۵۶۲۷۲
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۰
سرخ‌واژه‌های سیاهپوش/ 3

سرخ‌واژه‌های سیاهپوش؛ دلنوشته‌هایی خاسته از خلوصِِ دلِ متاثر از احوال محرم است. سرخ‌هایی که از دل می‌خیزند و سیاهپوش عزای حسین(ع) و حسینیان بر دل می‌نشینند.

کوفه... غربت... کوفیان و بدعهدی‌هایشان!

این بار داستان بی‌وفایی کوفیان آغازی از شوری دارد عاری از شعور! حماسه‌ای خالی از اسطوره و شعری ناموزون از وفاداری و بدعهدی!

می‌نویسند که «بشتاب، زیرا که مردم منتظر شما هستند و همه بر شما اتفاق نظر دارند، پس بشتاب بشتاب! و باز بشتاب بشتاب»

و یا می‌نویسند که:«باغ‌ها سرسبز گشته و میوه‌ها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشسته‌اند»

این‌چنینند کوفیان که تا ابد داغ شرمساری بر پیشانی تاریخ نهادند و بی‌آنکه تاب ایستادگی بر آنچه می‌طلبیدند داشته باشند، تا برق شمشیرهای برهنه دیدند و یا چون صدای شیاطین سیم و زر شنیدند، دست از پیمان برگرفتند و مهمان را بی‌یاور در دشتی از تنهایی و غربت وانهادند.

ننگ بر کوفیان که آنچه را می‌طلبیدند به قربانگاه واسپردند و پرپر شدن گل‌های باغ رسالت را به تماشا نشستند!

آری کوفه آوردگاه آنانی شد که مستانه دل بر کف گرفتند و چونان حبیب و هانی، عهد با جانان را به خون مهر گردند و دیگرانی که با سکوت خود، خورشید را به غروبی خونین کشاندند.

داستان کوفه و کوفیان داستان عشق هوسناک و رسواکننده‌ای است که از بهانه خیزد و عشقی بی‌حاصل که از غلیان احساس برآید و نه از منزلگاه ایمن عقل.

به قلم کیا محمدی

انتهای پیام