صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۶۸۷۱۵
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۲
در صحبت قرآن/ 231

صالح نام یکی از پیامبران مذکور در قرآن است. او بر قوم ثمود مبعوث شد و قوم ثمود یکی از قبایل عرب بودند در ردیف قوم عاد که نامشان در تاریخ و ادبیات ثبت است. 

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و سی‌ و یکمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «داستان صالح پیغمبر» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿۱۱﴾
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿۱۲﴾
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا ﴿۱۳﴾
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿۱۴﴾
وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿۱۵﴾( شمس 15-11) 

قوم ثمود پیامبر خود(صالح) را با طغیان و سرکشی تکذیب کردند(11) و شریرترین فرد خود را برانگیختند(تا سرکرده شرارتهای ایشان باشد)(12) پس رسول خداوند‌(صالح) با ایشان گفت این ناقه الهی است بگذارید تا او نیز آب بنوشد و رفع تشنگی کند(13) پس قوم ثمود تقاضای صالح را رد کردند و آن شتر را پی بریدند و بکشتند. پس خداوند به جزای این جنایت ایشان را هلاک کرد و مُلک و دیارشان را با خاک یکسان نمود(14) و هیچ از عاقبت کار ایشان بیم و هراسی نداشت(15). 

صالح نام یکی از پیامبران مذکور در قرآن است. او بر قوم ثمود مبعوث شد و قوم ثمود یکی از قبایل عرب بودند در ردیف قوم عاد که نامشان در تاریخ و ادبیات ثبت است. 

این همان چشمه خورشید جهان‌افروز است
که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود (سعدی) 

در کتیبه یکی از پادشاهان آشور که 715 سال پیش از میلاد می‌زیسته نام این قبیله آمده است. آنها مطیع دولت آشور بودند و به چادرنشینی زندگی می‌کردند و نیز در اشعار شاعران عرب چون اعشی نام این قوم آمده است. 

در قرآن مکرر به این قوم و پیامبرشان صالح اشاره شده است. فشرده داستان ایشان به بیان قرآن و روایات اسلامی این است که پیامبری به نام صالح بر هدایت این قوم مبعوث شد و جز اندکی مسکینان و فقیران که به او ایمان آوردند دیگران او را انکار کردند. صالح ناقه‌ای از حجری برآورد و آن عصای موسوی او بود. گفت این ناقه خداست بگذارید او نیز از چشمه آب قبیله سیراب شود. منکران ناقه را پی کردند و بکشتند و خداوند بر ایشان خشم گرفت و جمله ایشان و شهر و دیارشان را با خاک یکسان کرد. 

حکایت صالح نیز یکی از داستان‌های تمثیلی قرآن است و پیام کلی آن هم‌آهنگ با قصه‌های دیگر از اقوام و پیامبران دیگر است. مثال کلی یا archetype داستان انبیا این است: قومی به قدرت می‌رسند اما از سرنوشت پیشینیان پند نمی‌گیرند و ماند آنها به ظلم و ستم و پرستش خدایان باطل و هواهای نفسانی مشغول می‌شوند. خدا از میان آنان پیامبری برمی‌انگیزد تا ایشان را به عدل و راستی و خداپرستی دعوت کند. چون دعوت انبیا با فطرت عامه انسان‌ها هم‌آهنگ است میل به قبول و ایمان در عامه پدید می‌آید اما رهبران قبایل که قدرت و ثروت را در دست دارند با آنکه درستی دعوت رسولان را درمی‌یابند به سبب خواسته‌های نفسانی و خود‌پرستی، سلطه‌جویی و جاه طلبی با انبیا به مقابله برمی‌خیزند و برای آنکه عامه را نیز با خود یار کنند فتنه می‌انگیزند و رسول را دروغزن می‌خوانند و تهمت و عوام‌فریبی بر او نمی‌نهند، که این مرد آمده است تا ما را از عقاید پدرانمان دور کند؛ او آمده است که بر ما ریاست کند؛ یا او دیوانه‌ای بیش نیست که طالب قدرت شده است. پس به ظلم خود ادامه می‌دهند و دستورات نبی را می‌شکنند و شکستن آن فرایض به حقیقت شکستن قوانین و نوامیس الهی و فطرت انسانی است، مانند آزار رساندن به ناقه صالح و در معنای وسیع‌تر به محیط زیست و یا نافرمانی‌های دیگر و عموما وقتی این قوانین شکسته می‌شود خداوند عذابی سخت می‌فرستد که آن رسول و پیروانش از آن مصون می‌مانند و دیگران همه هلاک می‌شوند و باز قوم دیگری جایگزین آنان می‌گردد.

در داستان صالح نیز چنین است که ابتدا تهدید عذاب و سپس عین عذاب ظاهر می‌شود. خداوند به قوم ثمود می‌فرماید که سه روز منتظر عذاب در خانه‌هایتان بمانید و بعد از سه روز عذاب خواهد آمد و نشان واقعه این است که در روز اول چهره‌‌هایتان بمانید و بعد از سه روز عذاب خواهد آمد و نشان واقعه این است که در روز اول چهره‌هایتان همه زرد می‌شود، در روز دوم به سرخی می‌گراید و روز سوم که روز عذاب و هلاکت است همه چهره‌ها سیاه می‌شوند. 

بعد سه روز دگر از جان‌ستان
آفتی آید که دارد سه نشان 
رنگ روی جمله‌تان گردد دگر
رنگ‌رنگ مختلف اندر نظر 
روز اول رویتان چون زعفران
در دوم رو سرخ همچون ارغوان
در سوم گردد همه روها سیاه
بعد از آن اندر رصد قهر اله (مثنوی)

در حیات وهلاکت خورشید‌ها نیز این سه رنگ به ترتیب پدید می‌آید. هر خورشیدی در آغاز سفید ‌رنگ است و چون دوران افول آغاز شود ابتدا زرد می‌شود مانند خورشید منظومه شمسی و آنگاه قرمز می‌شود که آغاز سیاهی است و آنگاه به سیاهی مطلق می‌گراید که محو همه رنگهاست. 

محیی الدین در فصول الحکم بخش آورده است با عنوان «‌فص حکمة فتوحیة فی کلمة صالحیه» در این فص محیی‌الدین ویژگی‌های خاصی از ظهور الطاف غیبی الهی را بر انسان در وجود حضرت صالح نشان داده است که چگونه کوه را می‌شکافد و از آن شتر بیرون می‌آورد چنانکه به قول مولانا: «کرد حق بهر خلیل از ریگ آرد» و چنانکه برای مریم از درخت خشک خرمای تازه برآورده و چنانکه برای همه ما انسان‌ها از خاک سیاه، گل و سبز و ریحان می‌آفریند.

انتهای پیام