صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۸۸۱۲۷
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۳
حجت‌الاسلام انبیایی تشریح کرد

استاد سطح عالی حوزه ارائه حجم کافی از اطلاعات مفید و کاربردی، اجتناب از ارائه اطلاعات پراکنده، توجه به مقوله هنر و زیبایی و ارتباط مؤثر با مخاطب را از جمله مواردی دانست که براساس پژوهش‌ها باید مدنظر یک مبلغ دینی قرار گیرد تا نتیجه دعوت او به تعالیم دینی اثرگذار باشد.

به گزارش ایکنا؛ تدوین برنامه‌ای برای همه ابعاد زندگی، از اهداف مهم دین اسلام است تا انسان را به سعادت رهنمون کند؛ از این رو تبلیغ دین، اهدافی چون دعوت به توحید، توجه دادن به معاد، زنده کردن دل‌ها و روح‌ها و نوید و هشدار را دنبال می‌کند.

مبلغ دین برای اینکه بتواند به اشاعه فرهنگ متعالی اسلام بپردازد و با موفقیت، وظیفه خود را انجام دهد، لازم است در کسب برخی صفات تلاش کند که اهم این صفات علم و آگاهی مبلغ است. اگر مبلغ بدون آگاهی و علم در مطلبی سخن بگوید نه تنها به هدف نائل نمی‌شود، بلکه ممکن است کار او به یک ضد تبلیغ دینی تبدیل شده و افراد جامعه را به سوی گمراهی سوق دهد.  

در همین راستا برای بررسی جایگاه پژوهش‌های کاربردی در تبلیغ دین با حجت‌الاسلام محسن انبیایی، دکترای فلسفه دین و استاد سطح عالی حوزه گفت‌وگو کرده‌ایم. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نگاه مخاطبان می‌گذرد.


ایکنا ـ با توجه به اهمیت تبلیغ دین، آیا تاکنون در این زمینه، پژوهش‌های کاربردی انجام شده است؟

چندین دهه است که وارد عصر اطلاعات شده‌ایم و در این عصر، دسترسی سریع به اطلاعات گسترده، مفید و کاربردی نیز زیاد شده است. تا قبل از اینکه وارد عصر اطلاعات شویم، یک مبلغ دینی می‌توانست با اطلاعات اندکی که در سال‌های تحصیل در حوزه کسب کرده است، تا چندین سال با مخاطب خود ارتباط برقرار کند؛ چون همیشه چند قدم جلوتر از مردم روستا یا شهر خود بود. مردم سواد چندانی نداشتند و یا اگر داشتند، دسترسی به کتاب نداشتند و یا اگر کتاب بود، تعداد کتاب‌ها محدود بود و طلبه‌ای که ۱۰ - ۱۵ سال درس خوانده بود، همیشه جلوتر از محیط و مخاطبان خود حرکت می‌کرد و جذابیت کافی داشت. اما زمانی که مردم به اطلاعات گسترده و مفید دسترسی سریع پیدا می‌کنند، یک رقیب به وجود می‌آید و آن، رقیبی است که می‌تواند جنس جذابی را در اختیار مردم قرار دهد. اینجاست که وظیفه مبلغ دینی بیشتر می‌شود؛ چراکه باید هم محصولی را تحویل دهد که از نظر حجم اطلاعات بتواند با آن رقیب برابری کند و هم محصولش کاربردی و مفید باشد.

شاید در قدیم، یکسری مباحث برای مردم جذابیت داشت، اما اکنون وقتی با مردم صحبت می‌کنیم، مردم بلافاصله می‌گویند یک راهکار عملی به ما بدهید. مثلاً اگر من بگویم تربیت کودک بسیار مهم است، به تربیت کودک بپردازید؛ این مسئله را مردم می‌دانند و آن‌ها انتظار دارند که بگوییم تربیت کودک را چگونه انجام بدهند؟ حتی اگر یک قدم جلوتر بیاییم و بگوییم مردم، به نماز بچه‌هایتان بپردازید، آن‌ها می‌گویند ما این را می‌دانیم و به ما بگویید که چطور بچه‌ها نمازخوان شوند؟ یعنی آنچه بیان می‌شود مورد نیاز و کاربردی باشد.

در این شرایط من نمی‌توانم با اکتفا به معلوماتی که در زمان تحصیلم در دروس سنتی که وجود داشته، با آن‌ها ارتباط برقرار کنم. من مجبور هستم گستره مطالعاتم را توسعه دهم و در زمینه‌های بیشتری مطالعه کنم، باید این اطلاعات بیشتر و البته کاربردی باشد. این اطلاعات به این صورت نیست که بعد از ۱۰ سال تحصیل در حوزه، ۵ سال دیگر هم وقت بگذارم برای اینکه اطلاعاتم را گسترده کنم و یا مثلاً رشته دانشگاهی یا حوزوی بخوانم و تمام شود. خاصیت عصر اطلاعات این است که اطلاعات پشت سر هم به‌روزرسانی شود. یک نفر جدید بیاید و در آن موضوع مقاله جدیدتر بنویسد و یا ایده جدیدتر و شیوه بیان جدیدتر به وجود بیاید؛ بنابراین نمی‌توانم بگویم از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ مطالعات گسترده و کاربردی داشتم و سپس وارد عرصه تبلیغات شوم. در حالی که باید به همان شکلی که اطلاعات در جامعه و در بستر فضای مجازی به روزرسانی می‌شود، اطلاعاتم را به‌روزرسانی کنم. به همین دلیل مبلغ دینی قبل از اینکه بخواهد بحثی را ارائه کند، حتماً باید مطالعه داشته باشد و این مطالعه از آخرین منابع در دسترس باشد. کسانی که در دانشگاه درس خوانده‌اند، نباید همان نظریات غربی را بخوانند و به مردم ارائه دهند، بلکه باید پایه و رکن اصلی مباحث ما همان آیات و روایات باشد، ولی حواسمان باشد، اگر می‌خواهیم نظریه اسلامی تربیت کودک را بیان کنیم، رقیب داریم و این این رقیب نظریه‌ای دارد که دستگاه تربیتی، تعریف کرده است و من باید ناظر به سخن و راهکار‌هایی که ارائه کرده است، راهکار خودم را براساس مبانی اسلامی به‌روزرسانی کنم و به شبهاتی که مطرح شده است، در بیان خودم به آنها بپردازم تا بتوانم محصولی تولید کنم که درد مردم را درمان کند.

ایکنا ـ تبلیغ دین در کشورمان تا چه اندازه پژوهش‌محور و براساس خروجی پژوهش‌های دینی است؟

اگر بخواهیم ادعا کنیم که در حوزه تبلیغ در نقطه مطلوب قرار داریم، این ادعا چندان دقیق نیست و ره به خطا برده است. ما با نقطه مطلوب خودمان فاصله زیادی داریم، ولی وقتی تبلیغ دین در دهه‌های پیشین به ویژه قبل از انقلاب و اکنون را مقایسه می‌کنیم، تعداد گسترده‌ای از طلاب را داریم که علاوه بر تبحر در علوم اسلامی و حوزوی، با علوم اندیشمندان مکاتب دیگر نیز آشنا هستند و به صورت منظم آن‌ها را مطالعه می‌کنند و محصولی که به مردم تحویل می‌دهند، ناظر به تمام دستگاه‌های رقیب است و هر چقدر به سمت جلو حرکت می‌کنیم، چون بقیه طلاب هم دیده‌اند که اقبال مردم به این شیوه ارائه بحث تبلیغ بیشتر است، بقیه طلاب هم در این مجرا قرار می‌گیرد و همین کار را انجام می‌دهند.

برای مثال مؤسسه امام خمینی(ره) به عنوان یکی از ده‌ها مؤسسه‌ای که در قم، اکنون مسئول تربیت طلاب به‌روز هستند، طلبه را محقق و پژوهشگر تربیت می‌کنند و این طلاب صرفاً پژوهشگر نیستند که در گوشه کتابخانه بنشینند، بلکه همه آن‌ها روحیه تبلیغی دارند و به شهر‌های مختلف رفت و آمد و همزمان اطلاعات خود را به‌روزرسانی می‌کنند. مراکز تخصصی حوزوی نظیر مرکز تخصصی حدیث، تفسیر، نهج‌البلاغه، روانشناسی و ... هم طلبه‌هایی که خروجی این مراکز هستند، محصول خود را که سخن خودشان است، کامل و براساس پژوهش‌هایی که انجام می‌شود، تنظیم می‌کنند. ممکن است در برخی از موارد از نکات دیگران (اندیشمندان غربی) هم استفاده کنند و اگر اشتباه و انحرافی هم دیده شود، چون مردم این نظر را خوانده‌اند و از آن مطلع هستند، در باب رد آن صحبت می‌کنند.

دستگاه‌های رقیبی که برای مکتب و مذهب ما وجود دارد، محصول خود را در قالب هنری و زیبا ارائه می‌کنند و این مسئله‌ای است که طلبه‌ها به آن ورود کرده و قدم‌های اولیه را برداشته‌اند که اگر پیام ما لباس هنر به تن کند، در بین مردم نفوذ پیدا می‌کند و ماندگار هم خواهد بود؛ اما اگر پژوهش و خروجی آن را نتوانم در قالب هنر ارائه بدهم و یا عنصر زیبایی در آن مغفول باشد، حرف من نفوذ پیدا نمی‌کند و اگر نفوذ پیدا کند، ماندگار نخواهد بود.  

ایکنا ـ براساس نتایج پژوهش‌های دینی، تبلیغ دینی اثرگذار باید چه شاخصه‌هایی داشته باشد؟

اگر امروز، من به عنوان یک مبلغ بخواهم در یک دبیرستان یا دانشگاه صحبت کنم، چند مؤلفه اساسی وجود دارد که حتمی است و اگر هر کدام از آن‌ها مغفول باشد، دیگر کار من تبلیغ نیست. این ویژگی‌ها از این قرار است؛ محصولی که می‌خواهم ارائه دهم، حجم کافی اطلاعات در آن وجود داشته باشد، اگر بخواهم نیم ساعت صحبت کنم و صرفاً اطلاعات قبلی را تکرار کنم، مخاطب بعد از یک مدت، از صحبت من دلزده می‌شود و دیگر پای صحبت من نخواهد نشست. ویژگی دوم این است که این اطلاعات مفید و کاربردی باشد، یعنی به کلیات نپردازم و به صورت مصداقی برای افراد مشخص کنم که این کار را انجام بده و این کار را انجام نده. ویژگی سوم، اطلاعات پراکنده به مخاطب ندهم و این اطلاعات منسجم باشد. به عبارت دیگر مردم به داده نیاز ندارند، بلکه به دانش نیاز دارند. داده مجموعه اطلاعات پراکنده‌ای است که خودشان در گروه‌های اجتماعی و شبکه‌های اجتماعی دسترسی دارند، اما دانش، اطلاعاتی است که من باید چند هزار ساعت کار کنم و بتوانم این داده‌های پراکنده را به هم وصل و منسجم کنم. ویژگی چهارم، مسئله هنر و زیبایی است، نه اینکه من به عنوان مبلغ دینی، نقاشی بکشم و خطاطی کنم، البته ممکن است از آن هم استفاده کنم و یا فیلم بسازم. اما هنر اصلی طلبه سخن گفتن و نوشتن است و سخن گفتن باید قالب هنری پیدا کند و این طور نیست که من صرفاً حرف بزنم. زمانی که روی منبر قرار می‌گیرم، گویا اثر هنری خلق می‌کنم. مانند یک کارگردانی که فیلم می‌سازد. به همین صورت کتابی که می‌نویسم را باید به عنوان یک اثری هنری ببینم.

ویژگی دیگر که باید در تبلیغ دین به آن توجه کرد، ارتباط مؤثر است. در منبر با مخاطب، حدود نیم ساعت ارتباط می‌گیریم، اما بعد از منبر ممکن است چند ساعت ارتباط داشته باشیم. قبل از منبر هم باید این ارتباط برقرار باشد. بسیاری از مفاهیم دینی را در ارتباط‌های رو در رو می‌توان منتقل کرد و از همه مهمتر در تبلیغ دینی، عنصر اخلاص و عمل مبلغ نیز اهمیت دارد. مردم بیش از اینکه حرف ما را بشوند، عمل ما را می‌بینند و باید با عمل خود، با مردم حرف بزنم و حرف اصلی من، عمل من است. اگر من در صحبت خودم اخلاص نداشته باشم، به مرور مردم متوجه می‌شوند و شاید هم در همان جلسات اول متوجه شوند و بعد از آن حرف من اثر کافی را نخواهد داشت.

باید رابطه تبلیغ من با انقلاب مشخص شود. انقلاب به این معنا که قرار است علیه ظلم جهانی قیام کنیم و انقلاب ما مرحله اول بوده است که علیه ظلم موجود در ایران قیام کردیم و در مرحله دوم، انقلاب ما به معنی مبارزه با ظلم در تمام عالم است. حضرت امام(ره) نه تنها بر جنگ جنگ، تا پیروزی تأکید داشتند، بلکه می‌توان این را از صحبت‌های ایشان برداشت کرد که؛ جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم. اکنون در شرایط امروز که مسئله غزه دل همه مؤمنان را به درد آورده است، من به عنوان مبلغ، رابطه خودم را با انقلاب به معنای انقلاب جهانی که زمینه‌ساز انقلاب حضرت مهدی(عج) است، مشخص کنم و نمی‌توانم فارغ از آن صرفاً برای مردم چند جمله بگویم و تمام شود. مثلاً در ایام فاطمیه، پیامی که به مردم می‌رسانیم، باید مقدمه‌ای برای انقلاب جهانی باشد.

ایکنا ـ اگر تبلیغ و دعوت دینی براساس یافته‌های پژوهشی نباشد، چه خسارت‌هایی به دنبال خواهد داشت؟

اولین آسیب این است که مخاطب خود را از دست بدهم، در این صورت نتوانسته‌ام پژوهش مناسبی انجام و محصول باب طبع مشتری‌ام را به او تحویل بدهم. مشکل دیگر شاید از این خطرناک‌تر باشد، یعنی من برای اینکه مخاطب را جذب کنم، از روش‌هایی استفاده کنم که این روش‌ها صرفاً به دنبل جذب مخاطب است. مثلاً درباره مسئله‌ای صحبت می‌کنم که مطالعه کافی ندارم و می‌خواهم جذاب و کاربردی باشد و شروع به ارائه راهکار می‌کنم که این راهکار‌ها اشتباه است؛ از این رو مردم پای صحبت من می‌نشینند و در کانالم عضو شده‌اند و صفحه من را دنبال می‌کنند، اما محصولی که ارائه می‌دهم، متأسفانه مسموم است. این مشکلی است که به ویژه طلبه‌‎های جوان باید به آن توجه داشته باشند و در هر حوزه‌ای که می‌خواهند کار کنند، وقت بگذارند.

بنابراین برای اینکه کسی در یک زمینه متخصص شود، حداقل باید ۱۰ هزار ساعت کار کند و این میزان ساعت، ۷ تا ۸ سال مطالعه و پژوهش را شامل می‌شود. من نمی‌توانم اسم خودم را کارشناس رسانه، روانشناس و ... بگذارم و مطالعه کمی داشته باشم، البته نمی‌خواهیم این مسئله را تبدیل به یک مقوله کمی کنیم و این ساعت، قطعی نیست و ممکن است نوسان داشته باشد؛ چراکه علم با علم و پژوهشگر با پژوهشگر متفاوت است. اما این، میزان متوسط برای مطالعه و پژوهش است و برای اینکه صاحب‌نظر شوم و تولید علم کنم، ۲۰ هزار ساعت نیاز است مطالعه کنم و کمتر از آن، یعنی با هزار ساعت مطالعه، فقط فرد می‌تواند خود را مطلع در یک حوزه بداند. این معضل نه تنها در بین حوزویان بلکه در میان دانشگاهیان هم وجود دارد. وقتی یک فرد را به عنوان کارشناس سواد رسانه معرفی می‌کنند، همین که فقط رسانه را مصرف کرده و به صورت نظام‌مند آن را مورد پژوهش و مطالعه قرار نداده است، نمی‌توان او را کارشناس دانست.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام