به گزارش ایکنا، انسان در طول تاریخ، تمام همتش پاسخ به نیازهایش بود، چراکه ذاتا موجودی نیازمند آفریده شده است. خطر مهلکی که در کمین انسان است، از یک سو تشخیص نادرست نیازهایش و از سوی دیگر تجویز پاسخهای نادرست به این نیازهاست. ارمغان انبیای الهی برای عبور دادن انسانها از این گردنه پرخطر، چیزی نیست، مگر تعالیمی از جنس وحی الهی؛ قرآن کریم آن تحفه گرانبهای بینظیر شفابخشِ هدایتکنندهای است که به واسطه حضرت محمد(ص) از طرف خدای متعال برای انسان فرستاده شده است. انسان به سرمنزل آرامش، اطمینان و رضایتمندی در این دنیا نمیرسد، مگر بهواسطه استمداد و بهرهمندی عملی از این کتاب باعظمت.
حال با توجه به ضرورت گفتمانسازی و رواج مفاهیم قرآنی در زندگی آحاد مردم، جمعی از خادمان و دغدغهمندان قرآن کریم بر آن شدند که طرحی ملی با عنوان «مسطورا» یعنی سطر به سطر زندگی با آیههای قرآن کریم را در قالبهای گوناگون تبلیغ و ترویج کنند تا آیههای قرآن به گفتمان عمومی در جامعه تبدیل شود.
بر همین اساس این طرح از ماه مبارک رمضان آغاز شده است و ایکنا نیز به فراخور وظایف ذاتیاش در توسعه و تبلیغ فرهنگ قرآنی، فصول کتابی که به این جهت برای ماه مبارک رمضان تهیه شده است، روزانه بازنشر و به مخاطبانی که به این کتاب دسترسی ندارند، ارائه میدهد. این کتاب از سی فراز قرآنی مرتبط با آن پنج مفهوم زندگیساز تشکیل شده که هر فراز نیز در چهار قسمت فراز محوری، ترجمه تدبری، تمثیل و برشهایی از کتاب «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن» تبیین شده است.
در ادامه فصل سیزدهم این کتاب از نظر میگذرد.
سطر سیزدهم: فلسفه نبوت
الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿۱﴾ ابراهیم| جزء ۱۳
چشم بینا، عقل پا برجا و این همه علم بشری.
چرا راه را از چاه تشخیص نمیدهی؟
سورۀ ابراهیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿۱﴾
اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿۲﴾
الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ﴿۳﴾
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۴﴾
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿۵﴾
ترجمه تدبری آیه ۱ ابراهیم
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ این قرآن، کتابی است که به تو نازل کردیم. لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تا تو بتوانی به اجازه و کمک پروردگار این مردم، آنها را از تاریکیهای جهل خارج کنی و به نور رهنمون سازی. فایدۀ نور، روشنکردن مسیر است و نتیجۀ تاریکی، این است که انسان نداند چه باید بکند و کجا برود! برای اینکه بدانیم به چه سمتی باید برویم، به وحی الهی نیاز داریم. قرآن، همان نور هدایتکننده از طرف خدایمتعال است. إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ این نور، مردم را به راه خداوندی هدایت میکند که همیشه شکستناپذیرِ ستودنی است. این مسیر هم بینقص است و اگر همه جمع شوند، نمیتوانند مانع رسیدن روندۀ این مسیر به مقصد شوند.
قطرههای حیاتبخش
دانهها، بذرها، هستهها زیر خاکند، آنجا تاریکی در تاریکیست. آنچه باعث میشود این دانهها زنده شوند و از دل آنهمه تاریکی و تنگنا بیرون بزنند و به فضای نورانی و روشنایی برسند، همان قطره قطرههای بارانی است که از آسمان فرو میبارد. یک کارِ باران همین است، میبارد تا دانهها را حیات بخشد و از تاریکیها به نور برساند؛ البته دانههایی که باران را بپذیرند و در وجود خود جای داده و جاری کنند، وگرنه دانههایی که به باران نرسند، یا باران به آنها نرسد، یا برسد، اما دریافت نکنند، در همان تاریکیها میمانند و میپوسند.
حال قصه ما آدمها حکایت همان دانههاست که اسیر این دنیای خاکی و پرظلمتیم؛ آیات قرآن نیز همان قطرهقطرههای بارانند که از دریای دانش الهی برخاسته و بر قلب آسمانی پیامبر فرود آمده تا دانههای وجود آدمیان را حیات بخشد و از تاریکیهای نادانی و کفر و ظلم و فساد و گناه و پراکندگی بیرون بکشد و به عالم نور یعنی نور دانش، نور ایمان، نور صلاح و نور وحدت و یکپارچگی برساند؛ بنابراین آدمی منهای پیامبر وصف و حکایت دانه بیباران را دارد.
روز باران است میرو تا به شب / نه از این باران، از آن باران رب
فراتر از عقل و دانش بشری
نبوت یکی از اصول همۀ ادیان است، اگر بشود به آن گفت اصلی از اصول دین، بلکه بالاتر باید گفت. اینکه عرض کردیم اگر بشود گفت اصلی از اصول دین، نه به این معناست که اصلبودنش را کسی انکار بکند، نه؛ بلکه بالاتر از اصل، اصلاً دین بدون اعتقاد به نبوت معنایی ندارد. دین یعنی آن برنامهای، آن مسلکی، آن مکتبی، آیینی که بهوسیلۀ پیامآوری از طرف خدایمتعال رسیده، پس پیامآور و ازسوی خدا آمدن، این جزء عناصر ذاتی دین است. اصلاً قوام دین به این است.
چرا باید پیامبری باشد؟ چرا باید کسی ازسوی پروردگار، کمر به هدایت انسان ببندد؟ مگر خود انسان نمیتواند؟ مگر دانش بشری و اندیشه انسانی کافی نیست؟ پیغمبر چرا؟ پیامآوری میان غیب و شهود چرا؟
درباره فلسفۀ نبوت، خیلی صحبت نمیکنیم. یک کلمه است و آن یک کلمه این است که حواس انسان، غرائز انسان و خِرد انسان، برای راهبری و دستگیری انسان کماند. یک سلسله موجودات با حواسشان ممکن است اداره بشوند. بعضی از حیوانات را شاید به این صورت سراغ داریم که اینها فقط از حواس خودشان مایه میگیرند؛ حواس ظاهری.
[اما انسان به]یک نیرویی بالاتر، یک هدایتی قویتر و عمیقتر از هدایت حس، از هدایت غریزه، از هدایت عقل لازم دارد. این هدایت میآید چهکار میکند؟ میآید با حس شما رقابت میکند؟ میآید با غریزۀ شما مخالفت میکند؟ میآید سر عقل را به سنگ میزند؟ ابداً. او میآید تا عقل را راهنمایی کند، تا عقل را پرورش بدهد، تا عقلِ دفنشده را از زیر خروارها خاک بیرون بیاورد. فرعون دوست نمیدارد که مردم دارای عقل باشند، دوست نمیدارد که انسانها بفهمند؛ چون اگر بفهمند، او وجودش باطل و افسانه خواهد شد.
پس دین میآید برای چه؟ برای هدایت عقل. برای دستگیری عقل، عقل هست، اما وقتی هوس در کنارش باشد، نمیتواند درست قضاوت کند. عقل هست، ولی وقتی طمع پهلـوبـهپهلویش باشـد، نمیتواند درسـت ببیند. وقتی غـرض در کنارش است، نمیتواند درست بفهمد. دین میآید هوسها را، هواها را، طمعها را، ترسها را، غرضها را از عقل میگیرد. عقلِ سالمِ کامل را تقویت میکند، تأیید میکند تا او خوب بفهمد.
انتهای پیام