صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۵۲۸۷۷
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۴
آیینه راز‌های هستی/ ۶

عطر دل‌انگیز بهشتی از خانه‌ نور و عشق می‌تراود و جهان به میزبانی قدوم بانویی می‌نشیند که مادر است، الگوست و سرچشمه‌ تمام مهرهاست. تاریخ با نور وجود حضرت زهرا(س) روشنی بخشید و شکوهی بی‌پایان را در دل انسانیت جاودانه کرد. این ایام فرصتی است تا دل‌های ما در زمزمه‌ شعر و نوا، به حریم این بانوی بزرگ نزدیک شود. اشعار فاطمی را در کلام قربان ولیئی، ادیب و پژوهشگر ادبیات فارسی به یاد بانوی بی‌همتای عالم مرور می‌کنیم و در لطافت شعرهایی که از محبت او الهام گرفته‌اند، قلب‌هایمان را جلا می‌دهیم.

آفرید از گل و آیینه و لبخند تو را
سپس از عطر نفس‌های خود آکند تو را

مصحف رازی و در صبح نخستین جهان
بر افق با قلم نور نوشتند تو را

بشر و این همه آیینگی و شفّافی؟
از چه خاکی مگر ای پاک، سرشتند تو را؟

گسترش یافت، افق تا افق، آن زیبایی
وقتی ای آینه‌ی حُسن، شکستند تو را

آسمان هرچه بلا بود نثار تو نمود
دید، با این همه، دریادل و خرسند تو را

یازده سرخ گل و سبزی هستی از توست
گر فدک نیست، درختان همه هستند تو را

همه «او» هستی و لال است زبانم لال است
می‌ستاید به زبان تو، خداوند، تو را

قربان ولیئی

انتهای پیام