صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۶۵۷۳۷
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۶
شورِ وصال/ ۲

در آستانه‌ طلوع عدالت و امید، دل‌هایمان را به نور حضرت حجت(عج) گره می‌زنیم. با نوای دلنشین استاد حاج علی انسانی، مداح اهل بیت(ع) نغمه‌هایی از عشق و انتظار را تقدیم حضور مخاطبان می‌کنیم. این اشعار، زمزمه‌های عاشقانه‌ دل‌های بی‌قرار و نوای اشتیاق ظهورند. باشد که این لحظات، دل‌های ما را به حضور آن یار نزدیک‌تر کند. اللهم عجل لولیک الفرج!

بخت امروز حلقه بر در زد
آمد و بر سرای دل سر زد
پانزده روز رفته از ماه است
و از افق ماه چهارده، سر زد
گرچه هر پرده‌ای نواخت، ولی
سازم امشب نوای دیگر زد
دل نگنجد به سینه از شادی
در جنون شد به سیم آخر زد
گل نرجس گشوده نرگس چشم
خنده مهدی(عج) به روی مادر زد
مه گرفت آفتاب را در بر
طعنه بر ماه و مهر خاور زد
ماه رخسار مهر دین تابید
آفتابی مشو، تو ای خورشید
ای رُخت ماه‌تر ز ماه‌وشان
بی‌نشانم، که دارد از تو نشان
دست بر دامنت کیان دارند
تا زنم دستِ دل به دامنشان
چون غباری به روی دامن تو
جای خوش کرده‌ام؛ مرا مفشان
بنده‌ام بنده‌ی فراری تو
بند بر گردنم بنه، بکشان
من خطا رفته‌ام عطا بنما
بنشان و برآستان بنشان
من نگویم ز خم سبویی بخش
ساقیا جرعه‌ای به من بچشان
روز را هجر کرده چون شب‌ها
گل لبخند رفته از لب‌ها
ما مه مهر موکبی داریم
یار از دیده غائبی داریم
شده مجذوب، هر که دیده و ما
یار نادیده جاذبی داریم
گو به ما ظلم بی‌حساب کنند
ما امیر محاسبی داریم
خود تو مطلوب عالمی
نه همین ما دل و جان طالبی داریم
خصم تاراج می‌کند تو بیا
تا بداند صاحبی داریم
یا رب این شام را سحر گردان
آن سفر کرده را تو برگردان
آب و آیینه از تبار تو اند 
همه آیینه‌ها غبار تو اند
تو اگر پای در رکاب آری
چشم مردم رکاب‌دار تو اند
تا تو تفسیر آفتاب کنی
نورها سایه در کنار تو اند
داغ‌ها را ز دل تو برداری
لاله‌ها چشم انتظار تو اند
صبرها گشته‌اند جان بر لب
ابرها جمله اشک‌بار تو اند
هرچه قدرت بر تو پوشالیست
همه مقهور اقتدار تو اند
کی ز پی افتخار می‌آری
کی به یک گل بهار می‌آری
علی انسانی

انتهای پیام