صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۷۲۲۴۱
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۰

محمود گیو شاعر آئینی استان همدان به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی(ع) دو سروده را در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است که تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

به گزارش ایکنا از همدان، محمود گیو شاعر آئینی استان همدان به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی(ع) دو سروده را در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است که تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

طوطی طبع تَرم بادا به قربان حسن
بیت بیت شعر من تقدیم دیوان حسن

صحبت ِ مرد کریم است و سخاوت‌های او
می‌خورد روزی شعر، از برکت خوان حسن

شاطران هر صبح دم با یا کریم نان می‌پزند
ذکرِ گرمی ِ تنور مدیون احسان حسن

سائلم بر آستان آن امامی که کَرم
پیش تر از خلقت ما می‌خورد نان حسن

مانده‌ام خالق خودش را در حسن تنزیل کرد
که سخاوت خلق شد از فیض دستان حسن

وا شده گل از لب طفلَش در آغوش نبی
حظ کند زهرا از این سیمای خندان حسن

حضرتش گویند آقای جوانان بهشت 
یوسف مصری شده خُدام ایوان حسن

روی یاقوت دلم گویم به حکاک ازل
حک کند من را گدای کوی جانان حسن

معنی جود وسخا «عَلّمَ القرآن» که شد
لاف بیهوده مزن حاتم سَر خان حسن

سروده دوم:

قلم مانده چگونه وصف سازد یار جانی را
ادب باید کند توصیف این روح المعانی را

غزل وقتی خدا گوید شراب ناب می‌جوشد
مثال چشمه حَمد و مِی سَبعُ المَثانی را

کریمانه‌ترین شعری، بلیغی فارغ از ایهام
خدا در خلقتت داده ست نظمی آنچنانی را

نبات بی‌حساب آمد از این شِکر لَب زیبا
عسل در نُطق می‌ریزد طلوع شعرخوانی را

نمی‌داند چه بنویسد حَسن اَدراک یا زهرا
کَرم بر قلبها حک کرده این عشق جهانی را

پدر مولا و زهرا مادری، نور عَلی احمد
پسر شیرین نموده این شروع ِزندگانی را

شده بیتِ حسن کامل از این پیدایش مصرع
به لب موسی غزل خوانی کند هر «لَن ترانی» را

از این خوشحالی زهرا که مولودش بقل دارد
ببین تا ما وراها زینت ِ رنگین کمانی را

عشیره بار وبَر داده نشسته گُلبن خنده 
دوباره بر رُخ احمد ببین شور جوانی را

تبارک بر چنین خلقت که از او نور می بارد
نگاهی مهر او هر لحظه می سازد جنانی را

خدا بر بوم نقاشی سخاوت می کشد اینبار
که از اسما خود برداشته سرِّی  نهانی را

انتهای پیام