صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۷۵۴۷۹
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۷

یک پژوهشگر فلسفه هنر با بیان اینکه هنر در جهان اسلام با قرآن آغاز می‌شود، گفت: هنر در اسلام با نحوه تلاوت، نگارش کلام الله در قالب خط و تهذیب این کتاب آسمانی، آغاز می‌شود و با ساخت ابینه مقدس ادامه می‌یابد که مهم‌ترین آن کعبه است و سپس با مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص) بسط و به کل جهان اسلام گسترش پیدا می‌کند.

هنر در اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که نمود آن را در ساخت مساجد و تلاوت قرآن مشاهده می‌کنیم، در تقویم جمهوری اسلامی روز شهادت مرتضی آوینی به نام روز هنر انقلاب اسلامی نام‌گذاری شده است، به همین مناسبت ایکنای قزوین با سیدمهدی ناظمی قره‌باغ، دکترای فلسفه، مدرس دانشگاه، مؤلف و پژوهشگر در حوزۀ فلسفه هنر گفت‌وگویی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم:

ایکنا_تفاوت جایگاه هنر در اسلام با جایگاه آن در تفکر غربی چیست؟

اگر مبدأ جهان غربی را افلاطون تصور کنیم هنر با تغییر جایگاه تفکر آغاز می‌شود؛ مبدأ از اینجا آغاز می‌شود و هنر از یک معرفت آشکارکننده حقیقت و در نسبت با درک حضوری انسان فاصله می‌گیرد و در ذیل معرفت حصولی و درکی که ما از طریق معرفت حصولی از حقیقت داریم خودش را شناسایی می‌کند. بر اساس این تلقی برای فهم دین باید معرفت حصولی را متوجه شویم و اوج این مسئله در تفکر قرون وسطای است که دین در ذیل فلسفه قرار می‌گیرد و هنر هم ذیل فلسفه و دین فلسفی شده قرار می‌گیرد و این مسیری است که فرهنگ و هنر غربی از دوره افلاطون طی می‌کنند و تا به امروز با فراز و نشیب‌های مختلف ادامه دارد.

جایگاهی که هنر در جهان اسلام پیدا می‌کند در واقع بسط دین است؛ یعنی هنر در جهان اسلام تداوم یک فعل شریف دینی یعنی قرائت قرآن است. هنر در جهان اسلام با نحوه تلاوت و نگارش کلام الله در قالب خط و تهذیب این کتاب آسمانی، آغاز می‌شود و با ساخت ابینه مقدس ادامه می‌یابد که مهم‌ترین آن کعبه بوده است و سپس با مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص) بسط و به کل جهان اسلام گسترش پیدا می‌کند البته در جهان اسلام به هر میزانی که این رویکرد بسط پیدا می‌کرد به همان میزان با داشته‌های قبلی آن تمدن و فرهنگ مخالطت پیدا می‌کرد و ترکیبی از این‌ها صُوَر مختلف هنری در جهان اسلام را محقق می‎‌کرده است، به همین خاطر هنر در جهان اسلام همواره مقدس بوده و هنر غیرمقدس در جهان اسلام جایگاهی نداشته است.

ایکنا_ هنر در تمدن اسلامی به چه معناست؟

هنر در تمدن اسلامی به معنای مشارکت روحی، قلبی و ذوقی در پیام، کلام و کتاب الهی است یعنی شما در تمدن اسلامی هنرورزی می‌کنید تا بتوانید در کلام الهی، حضور را تجربه کنید؛ تجربه حضور فرد در کلام الهی خود را در صُوَر هنری نشان می‌دهد البته برای اینکه این اتفاق رخ دهد فرد مبتدی باید هنر را مشق کند؛ مشق کردن دو وجه دارد مشق فرم و صورت ظاهری هنر یا همان اَشکال که هنرجو از استاد می‌آموزد و مشق روح اشکال که آن را در ممارست و سلوک غیرمستقیم استاد می‌آموزد و آن را به آینده بسط می‌دهد و بدین‌ترتیب هنرجو به ادامه‌دهنده روح کلام الهی در قالب صُوَر و اَشکال مختلف که در آن تخصص یافته تبدیل می‌شود.

ایکنا_چرا در تمدن اسلامی هنر را از صنعت جدا نکردند؟

در تمدن اسلامی اینطور نبود که هنر و صنعت همیشه با هم متحد باشند چراکه تمدن اسلامی تا حدی متأثر از تمدن یونانیان بود و بر اساس این تأثر در وجوهی نیز صنعت از هنر تفکیک می‌شد، به‌ویژه در اواخر تمدن اسلامی که اختلاط اقوام ترک و مغول و چین افزایش یافته و حیل و شگردهای علوم متأثر از طبیعت‌گرایی بسط پیدا کرده بود و منجر به فاصله صنعت از هنر شد.

اما اینکه چرا هنر از صنعت تفکیک نمی‌شد به‌خاطر این بود که هر دو صناعت قلمداد می‌شدند و این صناعت به نیاز انسان، جهان انسان و تفکر انسان توجه داشته که درواقع تفکر دینی و اسلامی بوده است و به همین خاطر هنر و صنعت در قالب صنایع و صناعت با هم اتحاد را تجربه کردند.

ایکنا_ هنر انقلاب اسلامی چقدر از هنر اسلامی الهام گرفته است؟

هنر انقلاب اسلامی کاملاً در ادامه هنر اسلامی است یعنی هنری است که در ادامه فرهنگ دینی پیش آمده و رشد کرده است. با این توجه که اگر پیش از این در جهان اسلام و در تمدن اسلامی اصل بر پذیرش بی‌چون و چرای سیاست‌های حاکم بود اکنون یک بلوغ فکری متولد شده که در نتیجه این بلوغ فکری اصل بر این است که مخاطب سیاست‌های حاکم را با شریعت و دیانت تطبیق دهد و به میزان قرابتی که این سیاست‌ها با شریعت و دیانت دارد برای آن تلاش و جان‌فشانی کند و به میزانی که از آن‌ها فاصله بگیرد امر به معروف و نهی از منکر کند.

هنر انقلاب اسلامی، هنر پرحرارت و پرشور و هنر سیاسی و تعهد سیاسی است چون هنر انقلاب اسلامی یک جهان دینی را آشکار می‌کند و به وضع، بُعد و قُرب ما به جهان دینی توجه دارد که این بُعد و قُرب خود را در سیاست نشان می‌دهد و به همین دلیل هنر انقلاب اسلامی، هنری اسلامی و سیاسی است چون انقلاب اسلامی خودش هم، اسلامی و سیاسی است.

ایکنا_ برای ارتقای جایگاه هنر در اسلام چه باید کرد؟

ما برای ارتقای جایگاه هنر در اسلام نیاز نیست کاری کنیم چون جایگاه هنر در اسلام به اندازه کافی ارتقا یافته است بنابراین ما باید جایگاه خود را ارتقا دهیم و بزرگ شویم تا ظرف وجودی ما بتواند هنر اسلامی و دینی را دریافت و درک کند و گسترش دهد.

نکته دیگر اینکه نباید هنر اسلامی را دستکاری کنیم بلکه باید تلاش کنیم خودمان مسلمان‌تر شویم و مواجید مقدس بیشتری را تجربه کنیم و بتوانیم زبانی برای بیان مواجید و تجربه‌ها داشته باشیم، وقتی این اتفاق رقم بخورد ما خود به خود زبان تجربه‌های اسلامی خواهیم شد و آن زبان همان است که ما به آن هنر می‌گوییم البته این زبان ممکن است گاهی زبان عبارتی و عرفی باشد که دیگر نام آن هنر نیست، وقتی که زبان برجستگی پیدا می‌کند و انکشاف را رقم می‌زند و درخشش پیدا می‌کند در درخشش زبان، زبان اشارت را شاهد خواهیم بود و آنجاست که هنر متولد می‌شود.

انتهای پیام