به طور کلی در یک چارچوب نظری، بر اساس تجربیات بشر به ویژه تجربیات زنان چه در جاهلیت قدیم و جاهلیت جدید، شاهد تعارضات رفتاری گسترده و چندوجهی در موضوع زنان هستیم که این تعارضات آثار و پیامدهایی به دنبال دارد و زنان را در تشخیص درستی و نادرستی تعارضات دچار سردرگمی میکند. این در حالی است که برابری زن و مرد در اسلام به عنوان یک پیشفرض قطعی است به طوری که در قرآن آمده است «ما زن و مرد را از نفس واحدی خلق کردیم و هیچ تفاوتی با هم ندارند.» اگرچه وظایف و کارد این دو جنس با یکدیگر فرق دارد. درواقع در سنگ بنای خلقت زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد و تنها وظایف آنان متفاوت از یکدیگر است. در قرآن و کلام معصومین و براساس رهیافتهای درون دینی در حیات فردی و اجتماعی مسئله زنان و جایگاه آنان مشخص است اگرچه واقعیتها و برداشتها از این مسئله متفاوت است. چهبسا جایگاه زن در انقلاب اسلامی و با شکلگیری حکومت دینی در تقابل با جهان تعریف میشود و ما در این زمینه دچار خلأها و کاستیهایی هستیم. زن به معنای آنچه در الگوی اصلی و متفاوت از الگوهای شرقی و غربی که مورد تأکید رهبری هم هست در بستر اجتماعی و فردی مورد اشاره قرار میگیرد، لایههایی جایگاه خود را از دستداده و تحت تأثیر برخی انگاره سازیهای ذهنی است که در داخل و خارج از کشور زن را از تعریف جایگاه واقعی با جایگاه حقیقی خود دور کرده است. ما در مرحله نخست باید زن بماهو زن بودنش و با پتانسیلها و ظرفیتهایش را بشناسیم و به طور سیستماتیک جایگاه واقعی و جایگاه حقیقی را به هم نزدیک کنیم و در یک شاکله درست فکری زن را بر اساس یک الگوی سوم، نه شرقی و نه غربی تعریف کنیم.
متأسفانه واژه زن هم مثل واژههای آزادی، حقوق بشر و دموکراسی و... واژههایی هستند که معنای حقیقی خود را از دستدادهاند. بعد از واقعه 7 اکتبر میبینیم که رسانههای، ایدئولوژی و جهانبینی مورد قبول و پسند خود را ارائه میدهند و به عنوان مثال در اینستاگرام امکان نشان دادن چهره واقعی غزه وجود ندارد. در موضوع زنان هم قصه همین است. رسانه که بخش اعظم آن در خدمت ایدئولوژی غرب است، در راستای باورهای موردپذیرش خود مواردی را بازنمایی میکند و تلاش دارد ما در آن راستا اقناع کند از این رو چهرهای از زن را به ما نشان میدهد که خود آن را قبول کند و با جریانسازی و فرهنگسازی ما را با نگاه خود حرکت میدهد، حرکت بهسوی زنی که آزادی را میفهمد و متناسب با رشد و توسعه خود کنشها و واکنشهای گوناگونی دارد. در این میان امام موسی صدر در زمینه جایگاه زنان موضوع جالبی را مطرح میکنند. ایشان معتقدند حجاب برای زن مسلمان برای مقابله با طغیان جنبه زنانگی است و زن اگر باحجاب در جامعه وارد شود خود را بر اساس توانمندیهایش، تدبر و اخلاق و استعدادهایش میتواند بروز و ظهور دهد. در واقع نظام مطلوبیت زن توانمندیهای اوست نه جنسیتش. در واقع زنی که با معیارها و چارچوبهای اسلامی موردتوجه است توانمندی او مدنظر است نه جذابیتهای جنسی او. این در حالی است که زنان جامعه ما همواره مطلوبیت خود را در قالبی که رسانه نشان میدهد میبینند و نداشتن انگارهها و الگوها و نبود تصویر ذهنی از زنان معاصر و کمتر دیده شدن زنان موفق در دوران معاصر خود باعث کمرنگ نشان دادن حضور زنان و وجود سقفهای شیشهای برای آنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی است. زیرا رسانه نمیخواهد زن مسلمان دیده شود از این رو انتظار میرود که زنان خود به میدان بیایند و فضا را مدیریت کنند. آنان باید به این هویت گمشده خود دست یابند و به مسائل حوزه زنان ورود نمایند و تصویری درست از خود و هویت اصلیشان نشان دهند. زن در جهان اسلام و در ایران را به همه توانمندیها و ظرفیتهایش نشان دهند و انگارههای غلط موجود را جابهجا کنند و به عنوان یک الگوی سوم خود را نشان دهند.
در حوزه زنان با کمبود فعالیتهای پژوهشی و فرضیههای علمی مواجهیم. در واقع خلأ نظری در حوزه زنان باعث شده ما نتوانیم برای زن مسلمان معاصر الگویی برجسته مطرح کنیم و تصویر صحیحی از زن ارائه دهیم. این امر نیازمند چارچوب الگویی و همان الگوی سوم است. اگر به طور واقعبینانه به مسائل حوزه زنان نگاه کنیم میبینیم بین آنچه هست و آنچه باید باشد فاصله زیاد است. درواقع حقیقت اسلام درباره زن و جایگاه زن در قرآن و متون و احادیث بسیار قابلتوجه است اما اینکه ما چگونه عمل میکنیم، خود جای بحث دارد. بهعنوانمثال ما در مسائلی مثل مهریه، نفقه و... مطابق قوانین و احکام اسلام عمل میکنیم. در مسئله نشوز که اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی به معنی تمکین نکردن، نافرمانی و عدم ایفا وظایف زناشویی از سوی زوجین است. همیشه مسئله نشوز زنان را در نظر میگیریم و برای نشوز مرد هیچ جرم انگاری انجام ندادهایم. از مهریه و نفقه صحبت میکنیم اما برای نفقه سقف و قانونی ایجاد نمیکنیم. درواقع ما دچار فقدان نگاه نظاممند به حقوق زنان هستیم و در این زمینه نیاز به فقه پویایی داریم و باید مرجعیت زنان را در حوزه خودشان به رسمیت بشناسیم تا آنان حداقل نیازها و خواستههای این قشر را با زیست خود ببینند. البته در این میان باید قانون و مراجع ورود کنند زیرا بر هیچکس پوشیده نیست که قوانین در حوزه زنان و خانواده نیاز به بازنگری دارد. در فضای فعلی به مسائل زنان به طور جزیرهای نگاه میشود و لازم است با فقهی پویا و بازنگری در قوانین به طور نظاممند به مسئله حقوق زنان ورود شود حالآنکه میبینیم قانون حمایت از زنان در مجلس معطلمانده و تصویب نشده است.
بله این شکاف بسیار پررنگ و عمیق است و ما نیازمند حرکت عمیق و همه جانبه برای کاهش شکاف بین حقیقت اندیشه سلامی در باب زنان با عمل و رفتار امروزمان در حوزه قانون و مسائل فقهی داریم که جای بحث داد و نیاز به بازنگری در قوانین و فعالیت سازمانهای مردمنهادی که نسبت به مسائل زنان بهصورت عام هم در زمینه هویت فردی، هم اجتماعی بپردازد داریم. علاوه براین نیازمند قوانین حمایتی و راهکارهای عملی هستیم که امکان دور زدن آنها وجود نداشته باشد. ما مواردی داریم از جمله مسئله حضانت، اذن خروج، جرم انگاری نشدن نشوز مردان، وصی بودن پدر نسبت به فرزند و سوءاستفاده از این امر و... که باید با توجه به شرایط اجتماعی امروز جامعه در آنها بازنگری صورت گیرد و از این قوانین به عنوان اهرم فشار استفاده نشود.
ما دچار گسست تاریخی بین پژوهش و اقدام در حوزه زنان هستیم. به نظرم پیش از هر کاری باید یکنهاد پژوهشی فراجناحی درباره زن و خانواده به مسائل حوزه زنان بپردازد و مشکلات این حوزه را عمیقاً بررسی کند. در شرایطی که حساسیت جهانی نسبت به مسئله زنان و خانواده پررنگ است این ضعف در کشور ما وجود دارد که نتوانستهایم در بعد نظری بهصورت نظاممند به مسائل زنان بپردازیم و تا این مشکل حل نشود نمیتوانیم قویتر در این مسئله ورود کنیم. سپس نیاز به جراحی اساسی در حوزه قوانین و در اجرا داریم. در شرایطی که غلبه نگرشهای سیاسی بر مسائل زنان وجود دارد و همه امور تحت تأثیر امور سیاسی است باید به طور فراجناحی به مسائل حوزه زنان پرداخته شود تا در ذیل آن مسائل فقهی مربوط به خانواده هم موردتوجه قرار گیرد و با بازنگری در قوانین و تغییر در نحوه عمل در اجتماع شکافها روزبهروز کمتر شود. در این صورت با تکیهبر آموزههای قرآن و برابری زن و مرد و نبود هیچ منعی برای حضور زن در اجتماع و برخی تنگنظریها و قوی وارد شدن در مسئله زنان خود به همه شبهات پاسخ میدهد و نیاز به پاسخگویی به شبهات نیست بلکه خود اندیشه اسلامی به دفاع از جایگاه زن و اهمیت حضور زن در عرصههای مختلف میآید.
انتهای پیام