صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۵۴۰۵
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۱
در مکتب امام حسین (ع) / ۲۹

یک استاد حوزه و دانشگاه گفت: مکتب حسینی، کرامت انسانی مرزِ جنسیت، سن و قومیت را در هم می‌شکند؛ چنان‌که در صحرای کربلا، کودک شش‌ماهه تا پیر سال‌خورده، زن و مرد، غلام و آزاد، هم‌قدم در مسیر عزت ایستادند. امروز، نهادینه‌سازی این ارزش در کودکان، نه با شعار، که با الگوسازی عینی میسر است.

قیام امام حسین (ع) مکتبی تربیتی است که درس‌های عمیق انسانی، اخلاقی و اجتماعی را در خود جای داده است؛ این واقعه، به‌عنوان نماد عزت، آزادگی و مبارزه با ظلم، همواره الهام‌بخش انسان‌های حق‌طلب در طول تاریخ بوده است و در مکتب حسینی، مفاهیمی همچون کرامت انسانی، توحید ناب، ایثار و فداکاری در راه ارزش‌های الهی، به‌صورتی زنده و ملموس به تصویر کشیده شده‌اند.

امروزه، با نگاهی به آموزه‌های عاشورا، می‌توان راهکار‌هایی کاربردی برای تربیت نسل جوان و نوجوان یافت، نسلی که در دنیای پرچالش امروز، بیش از هر زمان دیگری نیازمند الگو‌های راستین مقاومت، حق‌طلبی و معنویت است.  

از همین رو، خبرنگار ایکنا از قم به سراغ معصومه‌سادات طباطبایی، روانشناس و مدرس حوزه و دانشگاه رفته تا به بررسی ابعاد مختلف مکتب امام حسین(ع) بپردازد و نقش آن را در تربیت دینی، تقویت روحیه ظلم‌ستیزی و نهادینه‌کردن کرامت انسانی در کودکان و نوجوانان بررسی کند.

همچنین، با تأمل در سیره تربیتی اهل بیت(ع) و یاران وفادارشان، راهکار‌هایی عملی برای خانواده‌ها و مربیان ارائه کرده تا بتوانند با الهام از این مکتب، نسلی آگاه، مستقل و عدالت‌خواه پرورش دهند. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را باهم می‌خوانیم:

ایکنا- مهم‌ترین ویژگی مکتب امام حسین(ع) چیست؟

در تعالیم مکتب اباعبدالله الحسین(ع)، اصلی‌ترین رکن، عزت نفس و کرامت انسانی استوار بر مدار توحید است. تمامی رویداد‌های عاشورا، از ابتدا تا انتها، تجسم و تجلی عمیق توحید و اتصال قلب‌ها به ذات یگانه است. قاتل امام حسین(ع) می‌گوید: زمانی که سر مبارک امام حسین(ع) از تن جدا می‌شد، ایشان ذکر و نام خداوند را به زبان داشتند و در آخرین دعاى خود ‌فرمودند: «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ؛ خداوندا راضیم به رضای تو، تسلیم امر تو هستم و هیچ معبودى جز تو نیست ای فریادرس فریادخواهان».

یا در کلامی از حضرت زینب(س) رسیده که می‌فرماید: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا؛ من جز زیبایی چیزی ندیدم» این جملات نشان‌دهنده عمق ایمان و باور به اصل توحید است، زبانه‌های این مکتب تربیتی این است که در اوج تلخی و سختی، هیچ چیز غیر از خدا نبینند و همه سختی‌ها را بر مدار رضایت خداوند متعال بدانند.

این مکتب تربیتی، راهبردی است که بسیاری از افراد در دوره‌های مختلف زندگی، چه در سوانح و چه در بحران‌ها، تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند. بر پایه این راهبرد، تربیت حسینی باید بر اساس اصل توحید باشد چرا که در سایه توحید است که عزت نفس، کرامت انسانی، شجاعت، ایثار، و فداکاری جای می‌گیرد. عاشورا شاهد است که این ارزش‌ها به‌دقت، هنرمندانه و با دقت بسیار به نمایش گذاشته شدند، ارزش‌هایی که در کنار هم، انسانیتی واقعی و بی‌نظیر را نشان می‌دهند.

ایکنا- چطور می‌توان روح کرامت انسانی را در کودکان نهادینه کرد؟

در سیره اباعبدالله الحسین(ع)، برتری کرامت انسان‌ها فارغ از جنسیت، سن، قومیت و عصبیت، به‌روشنی قابل مشاهده است. تاریخ این واقعه، تنها در بُعد دینی محدود نمی‌شود بلکه شامل انسان‌هایی از همه اقشار و مذاهب است، از کودک خردسال شش‌ماهه تا سالخورده‌ای ۸۰ساله، زن و مرد، غلام و آزاد، همگی در کنار و همراه امام حسین(ع) قرار داشتند، این همبستگی، نشان‌دهنده یک مفهوم فرا‌دینی، فراقومی و بین‌المللی است که مرز‌های فرهنگی و اجتماعی را در می‌نوردد و برتری قدرت‌های اجتماعی و محدودیت‌های معمول را کنار می‌گذارد.

اصولی که در تربیت حسینی نهادینه شده، مرز‌های جغرافیایی و اجتماعی را بی‌اثر می‌کند و اساس حرکت بر محور احیای دین، توحید و رضایت خداوند استوار است. همه این اصول تربیتی براساس شعار و هدف اصلی قیام امام حسین(ع) است که بحث احیای دین رسول خدا بر پایه توحید بود؛ اگر این محدودیت‌های آدمی براساس قوم، جغرافیا و مسائلی از این قبیل وضع کرده، کنار گذاشته شوند، رضایت حق حاصل می‌شود.  

 

ایکنا- فرح و شادی که یاران امام حسین(ع) و خود آن حضرت شب قبل از عاشورا داشتند، از جنس چه نوع فرح و شادی است و چه درسی از آن می‌توانیم بگیریم؟

در بحران‌ها و سختی‌ها، همانند جنگ‌ها، این روحیه ایثار و فداکاری دیده می‌شود؛ افرادی که با ایمان قوی، زندگی و آسایش خویش را رها می‌کنند تا در مسیر حق قدم بردارند، عجیب نیست که در میان این افراد، حتی آنانی که فرزندان کوچک یا همسران جوان داشتند، در شب‌های عملیات، شادی و آرامش را در دل داشتند چون بر این باورند که در ملاقات خداوند، آن معبود یگانه، آرامش و سعادت را یافته‌اند.

نمونه بی‌نظیر این روحیه را در سخنانی از بانویی می‌شنویم که در آن دوران تلخ، گفت: «غیر از زیبایی ندیدم.» همچنین تعبیر مرگ به «احلی من العسل» از زبان یک حضرت قاسم که یک نوجوان بود، چون در دیدگاه آنها، هیچ چیز جز زیبایی خدا و رضایت خداوند قابل تصور نیست. هر چه بر دنیای زودگذر گذشت، او آن را به چشم آن دنیا می‌نگرد چون همه چیز را در منظر حق می‌بیند و می‌داند که این بلاها، امتحانی است برای نزدیکی به حق و ملاقات معبود.

در دهه‌های اخیر، در روایات مربوط به جنگ و جهاد، نیز شاهد هستیم که رزمندگان، با وجود داشتن خانواده و فرزندان، شب‌های عملیات با شادمانی و اعتماد به خدا، آماده عبور از سختی‌ها هستند. این نمونه‌ها، نشان‌دهنده عمق ایمان، وارستگی و راسخ بودن راهبرد توحیدی است که در مکتب امام حسین(ع) تجلی یافته است، راهی که بنیان آن، نه بر محدودیت‌ها و تعصبات، بلکه بر محور وحدت، توحید و رضایت خدا بنا شده است.

رزمندگان در میدان‌های نبرد می‌دانستند که وارد شدن به این عرصه جز شهادت چیزی دیگر نیست اما این شهادت را عزتمندانه و سوی راستای حق می‌دانستند چون در محضر پروردگار، آن را با جان و دل می‌پذیرفتند و به آن افتخار می‌کردند و این همان روحیه‌ای است که در مکتب حسینی، نکته‌ای کلیدی و راهبردی است.

ایکنا- چه راهکار‌هایی برای تقویت روحیه حق‌طلبی و ظلم‌ستیزی در کودکان پیشنهاد می‌کنید؟

در حوزه تربیت، براساس آموزه‌های علم روانشناسی، تأکید بر عینی‌سازی مفاهیم دینی بسیار مهم است. شعار همیشگی ما این است که کودکان بیشتر از آنکه سخنان ما را گوش دهند، رفتار‌های ما را مشاهده می‌کنند و از آن اثر می‌گیرند. این مهم نیز در آموزه دینی ما تأکید شده است؛ چرا که خداوند متعال در آیه ۲ سوره مبارکه صف می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید چرا چیزى مى‌گویید که انجام نمى‌دهید.»

اگر می‌خواهید فرزندانتان حق‌طلب، عادل و با صداقت تربیت شوند، نخست باید خودتان در مسیر عدالت و صداقت قدم بردارید و بدانید تربیت، صرفاً با نصیحت یا تاکید‌های کلامی اتفاق نمی‌افتد، بلکه از طریق همراهی، همدلی، و گفتگوی سازنده است.

روند تربیتی باید راهبردی و مستمر باشد؛ نباید منتظر بمانید تا کودک در یک سن خاص استعدادی پیدا کند یا کار‌های بزرگ انجام دهد بلکه باید در دوران کودکی، خودسازی را آغاز کنید و همراه او حرکت کنید. در مکتب حسینی، حتی کودکان خردسال هم نقش دارند؛ مانند شب عاشورا که حضرت اباعبدالله (ع) بیعت را از خانواده و کودکشان برداشتند.

این نشان می‌دهد که اختیار و آزادی عمل، از اصول تربیت است، تربیت نباید بر اجبار و فشار باشد، بلکه باید با راهنمایی، ارتباط و گفت‌و‌گو، پیوندی عمیق و درونی برقرار کند تا هویت دینی ماندگار شود و در برابر سختی‌ها و چالش‌ها مقاوم و استوار باقی بماند.

اگر فرزندان در سنین جوانی دچار تزلزل می‌شوند، شاید بر اثر کوتاهی ما در دوران کودک و غفلت در تربیت روحیه ایمانی و معرفتی آنها باشد. همان‌طور که در سیره اباعبدالله الحسین (ع)، پرسش‌گری و گفت‌و‌گو در زمان جنگ و در کنار مظلومیت، نشان از ظرافت و مهارت حکیمانه داشت، ما نیز باید در تربیت فرزندان، با پرسش‌های صحیح، آنها را به فکر واداریم و در مسیر شناخت حقیقت هدایت کنیم و نگذاریم که در بین شبهات غرق شده و از حل برخی مسائل برنیایند.

ایکنا- به نظر شما نویسندگان چگونه می‌توانند ادبیات حسینی را با آثار خود نمایان کنند؟

روایت‌گری صحیح کمک می‌کند که فرزندان، یک واقعه را همانطور که هست، متوجه شوند. گاهی اوقات غلو کردن یا اغراق در مسائل، مثلا در هیئت‌ها و مداحی، سبب انحراف و کم‌اعتبار شدن مفاهیم می‌شود لذا باید تعادل را رعایت کنیم و روایت‌ها را متناسب با سن و فهم کودک منتقل کنیم.

ابزار‌های متنوعی برای انتقال مفاهیم ازجمله شعر، قصه و تصویر وجود دارد که قصه‌گویی بهترین ابزار برای شکل‌دادن هویت دینی در کودک است. وقتی بچه‌ها فی‌الواقع، قهرمان‌هایی مانند حضرت رقیه (س) یا علی‌اصغر (ع) را هم‌سن و سال خود می‌بینند، احساس همذات‌پنداری عمیقی پیدا می‌کنند و هویت دینی در دلشان شکل می‌گیرد. این ابزار، امکان عینی‌سازی و نزدیک‌تر شدن مفاهیم به زمان و مکان جاری است و کمک می‌کند بچه‌ها مفاهیم را همان‌طور که هست، دریافت و یاد بگیرند.

نکته کلیدی دیگر در بحث روایت‌گری این است که مراقب باشیم که مظلومیت و عزت اهل بیت(ع) را بیش‌ازحد برجسته نکنیم، چون ممکن است روحیه عاطفی و اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار دهد، در حالیکه اهل بیت (ع)، در عین عزت و شجاعت در میدان نبرد و در مواجهه با دشمن ظاهر شدند که در نهایت شهادت که هنر مردان خداست، نصیب و روزی آنان گشت.

گاهی اوقات برای نوجوانان ما شبهه پیش می‌آید که چرا زمانی که امام حسین(ع) با آگاهی بر این موضوع که خودشان و خانواده آن حضرت به شهادت می‌رسند، جنگ را آغاز کردند؟ در پاسخ به این شبهه باید بگوییم که در وهله اول، امام حسین (ع) آغازکننده جنگ نبودند همان‌طور که در کلام مبارک ایشان می‌خوانیم که حضرت (ع) می‌فرماید: «من برای دفاع و برای احیای دین رسول الله قیام کردم.» امام حسین (ع) دفاع کردند، شروع‌کننده جنگ نبودند و برای دفاع از دین هم از هر آنچه داشتند، در طبقه اخلاص گذاشتند؛ از فرزند خردسال، آسایش، آبرو و از تمام آن چیزی که در توان داشتند برای یک هدف والا بهره گرفتند. این الگوپذیری در آموزه‌های دینی و تربیتی به ما کمک می‌کند که اگر هدف‌گذاری متعالی داشته باشیم، برای رسیدن به این هدف متعالی، حتی اگر از جان هم مایه بگذاریم، ضرر نکرده‌ایم.

 

ایکنا- چه جایگاهی برای محبت و تشویق در تربیت دینی فرزند در سیره و مکتب امام حسین (ع) وجود دارد؟

در آموزه‌های تربیت دینی، تشویق باید براساس کار خوب باشد، یعنی فعل را تشویق کنیم، نه فرد را. کودکان ما در فرآیند تربیتی، به دلایل مختلف، کار‌های خوب انجام می‌دهند و ما باید از ابزار تشویق بهره ببریم. درواقع، همانگونه که در عاشورا می‌بینیم، حضرت اباعبدالله (ع) ویژگی‌های یاران و صفات مثبت آنها را پررنگ می‌کنند، این کار به القای هویت، جایگاه فردی و اعتماد به نفس کمک می‌کند، تا بتوانند با انگیزه و کرامت نفس بالاتر، وارد مسیر درست شوند.  

وقتی به سیره تربیتی حضرت صدیقه طاهره (س) برمی‌گردیم، می‌بینیم که در فرآیند تربیت فرزندان، به این موضوع بسیار توجه داشتند. آنجایی‌که حسنین را به مسجد می‌فرستادند و در منبر پیامبر گرامی اسلام حضورشان می‌دادند، پس از بازگشت هم می‌خواستند که آن منبر را اجرا کنند؛ این‌طور، هویت و الگوی نیکو را به آنها شناساندند. این تمرین‌های تربیتی، علاوه بر توسعه مهارت‌های گفتاری، در قالب الگویی هوشمندانه و بالغانه انجام می‌شد.  

به عنوان مثالی دیگر، زمانی که حضرت زهرا (س)، گهواره حسنین را تکان می‌دادند، این شعر را برای امام حسن (ع) می‌خواندند: «أَشبِه أَباکَ یا حَسَن، وَاِخلَع عَنِ الحقّ الرسَن، وَاِعبُد إِلهاً ذا مَنن، وَلا توالِ ذا الأحَن؛ حسن جان مانند پدرت علی(ع) باش، و ریسمان را از گردن حق بردار و خدای صاحب نعمت و احسان‌کننده را پرستش کن و با افراد بدخواه و کینه‌توز دوستی مکن.»

این ادبیات مادرانه نشان می‌دهد که در عین حفظ جایگاه و الگوبرداری از پدر بزرگوارشان، حسنین را شبیه به پدرشان تربیت می‌کردند، و این نشان می‌دهد که جایگاه پدر و مادر در تربیت کودک بسیار تعیین‌کننده است زیرا روانشناسی رشد تأکید دارد که نقش پدر در تعالی شخصیت و حق‌طلبی کودک بسیار مؤثر است و این ابزار‌های تربیتی از قبیل شعر و کلام نورانی، راه‌های هوشمندانه تربیتی هستند.

در واقعه عاشورا، امام حسین(ع) تنها به ذکر مهلکه و جنگ اکتفا نکردند، بلکه بر روحیه فرزندان هم توجه داشتند. مثلا شب عاشورا، وقتی دخترانشان دور آن اسب و مرکب بودند، پدر با نوازش و محبت، آنها را راضی می‌کند. این ظرایف در تعامل پدر و فرزند در بحرانی‌ترین لحظات نشان می‌دهد که مسئولیت اصلی و اولویت ما پدر و مادرها، تربیت و مدیریت مهارت‌های حل مسئله در زمان بحران است.  

گاهی متأسفانه، برخی والدین در لحظات بحرانی و هیجانی، احساس می‌کنند بچه‌ها باید همانند بزرگسالان رفتار کنند و توقع دارند که بچه‌ها درک کامل از درد و مشکل داشته باشند، در حالیکه سطح فهم و توانمندی‌های سنی بچه‌ها متفاوت است و درک کامل بحران برای آنها خیلی سخت و گاهی حتی نا ممکن است؛ بنابراین، باید با هوشمندی و عاقلانه‌ترین روش‌ها، مشکلات را مدیریت کنند.

 

ایکنا- چطور می‌توان استقلال فکری و قدرت تصمیم‌گیری را در نوجوانان تقویت کرد؟

این نکته بسیار مهم و بنیادینی است که در سیره تربیتی حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) نیز به وضوح دیده می‌شود. مثلا در روایت‌های قرآن، ما داریم که در سوره مبارکه انسان، خانواده‌ای نورانی و مؤمن امیرالمؤمنین، امام علی(ع) برای سه روز متوالی روزه می‌گیرند. وقتی این روایات و تفسیر‌های مرتبط رو بررسی می‌کنیم، می‌فهمیم نذر روزه‌ای که از طرف حضرت فاطمه زهرا(س) و امیرالمومنین علی(ع) بود، فرزندانشان نیز خودشان با اختیار و آگاهی همراهی کردند.

این نشان می‌دهد مدل تربیتی والدین چنان است که فرزندان به صورت آزادانه و با تشخیص و اختیار می‌توانند مسیر‌های صحیح را انتخاب کنند؛ یعنی بچه‌ها نه به اجبار، بلکه با درک و اراده شخصی خود وارد آن حمایت و همراهی می‌شوند. نقش مادران و زنان در این فرآیند نقش بسیار پررنگ و مؤثر است چون آنها با شناخت عمیق و احساس مسئولیت، هم‌راستا با ارزش‌ها و اهداف تربیتی، نقش راهنما و تربیت‌کننده را ایفا می‌کنند.

ایکنا- همانطور که در بین صحبت‌ها به نمونه‌های الگوی تربیتی حضرت زهرا (س) اشاره کردید، نقش مادران و زنان عاشورایی در پیاده‌سازی مکتب امام حسین(ع) چیست؟  

نمونه‌هایی از زنان وجود دارند که نشان دادند زنان عاشورایی چگونه در پیاده‌سازی این نقش اثرگذار بودند. مثلا،‌ام‌وهب، وقتی سر فرزندش را پیش‌کش آوردند، سر را بازگردانده و فرمود: «ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، باز پس نمی‌گیریم.» آنها نه تنها عاطفه و احساس مادرانه را نشان دادند، بلکه در عین حال، نگاه عارفانه و هدف‌دار را رعایت کردند و این از آن نوع رفتار‌های تربیتی است که نشان می‌دهد زن می‌تواند در اوج عاطفه، با درک عمیق نسبت به مسیر و هدف، نقش‌آفرین باشد.

زنان دیگری همچون حضرت زینب(س)، در اوج بحران‌ها و مصیبت‌ها، نقش‌های پراهمیتی داشتند. در اوج مصیبت‌ها، هرکدام از آنها در حد سن و شرایط‌شان، با درک و بصیرت عمل کردند. به‌طورمثال، با وجود اینکه هرکدام شدت غم و سوگواری، و حتی جراحت‌های روحی می‌توانست آنها را فلج کند اما عاقلانه و بالغانه تصمیم گرفتند، مسئولیت را پذیرفتند و شرایط را مدیریت کردند.

حضرت زینب (س) در طول واقعه، هم در تبیین و انتقال پیام، هم در مراقبت از اسرا، و هم در سیاست‌ورزی و خطابه‌های تاثیرگذار، نقش بی‌بدیل داشتند، به حدی که در نقل‌های تاریخی، حتی غیر مسلمان‌ها هم آن صحبت‌ها و خطبه‌های آنها را مشاهده و تحسین می‌کنند و این نشان از مدیریت فردی و مهارت بالای آنها در لحظات دشوار است.

در سال‌های اخیر، مادران و همسران شهدا، زبانزد و الگوی فرهنگ مقاومت و ایثار شدند، زنانی که در طول دهه‌ها، با صبر و استقامت، در صف شهدا قرار گرفتند و در جنگ‌های مختلف، نقش‌آفرینی کردند. مثال روشن آن، خطابه‌هایی‌ست که دختران و همسران شهدا در مراسم و اجتماع‌ها داشتند؛ بلندای کلام و استقامت و پایداری آنها، نشان می‌دهد که وابستگی به عزیزان نباید از وظایف و مسئولیت‌های تربیتی و اجتماعی آنها کاسته شود، بلکه این احساس، باید در مسیر هدف‌های متعالی و ارزش‌های بالای انسانی و ایمانی، هدایت گردد.

همچنین، هدف‌گذاری‌های ما در مسیر تربیتی باید بر مبنای معیار‌های متعالی باشد. اگر هدف متعالی و دینی باشد، هر چه هم که در مسیر سختی‌ها و تهدید‌ها پیش بیاید، ریشه‌های ما محکم‌تر است. در سخنان معصومان و شهدا، دیدیم که اگر در راه خدا کار کنیم و حتی در راه شهادت برویم، بهره و نتیجه‌مان در دنیا و آخرت برقرار است.

 
 
گفت‌وگو و فیلم از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام