صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۶۲۶۴
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۷
حجت‌الاسلام واضحی‌آشتیانی تأکید کرد

متخصص حوزه مقتل‌شناسی ضمن احترام به جایگاه والای زبان حال در خلق احساس و عاطفه در مجالس سوگواری، گفت: باید مرز زبان عاطفه با نقل تاریخی مشخص و شفاف حفظ شود تا حقیقت کربلا در عین عاطفه، از اصالت و استواری تاریخی خود فاصله نگیرد.

واقعه عاشورا و شهادت سیدالشهدا(ع) از دیرباز نه تنها یکی از تلخ‌ترین و جان‌سوزترین حوادث تاریخ اسلام، بلکه یکی از سرچشمه‌های الهام‌بخش‌ترین حرکت‌های معرفتی، فرهنگی و اجتماعی در جهان تشیع بوده است. هرچه زمان گذشته، عظمت این حادثه بیش از پیش آشکار شده و دل‌های بیشتری را به خود جذب کرده است. اما آنچه این رویداد را در تاریخ زنده نگه داشته و به نسلی پس از نسل دیگر منتقل کرده، روایت‌ها و مقتل‌هایی است که درباره‌ این واقعه نوشته شده است.

مقتل‌شناسی، دانشی است که به بررسی، تحلیل، نقد و شناخت منابع تاریخی مرتبط با واقعه عاشورا می‌پردازد. دانشی تخصصی و عمیق که گاه میان حقیقت و تحریف، مرزهای باریکی را آشکار می‌کند. در روزگاری که با انبوهی از روایت‌های پراکنده، احساسی و گاه ساختگی مواجه هستیم، بازخوانی منابع معتبر و واکاوی روشمند آن‌ها ضرورتی انکارناپذیر برای پژوهشگران و حتی عموم علاقه‌مندان به معارف عاشورایی است.

در این میان، حجت‌الاسلام جعفر واضحی آشتیانی یکی از چهره‌های علمی و شناخته‌شده در این حوزه است که با سال‌ها تدریس، تحقیق و پژوهش در حوزه مقتل‌شناسی، نقش مهمی در بازتعریف این دانش در فضای حوزوی و دانشگاهی داشته است. ایشان مؤلف کتاب ارزشمند و آموزشی «درسنامه مقتل‌شناسی» است، اثری که در آن کوشیده تا با زبانی منسجم و نظام‌مند، چارچوبی علمی برای شناخت منابع مقتل و تحلیل روایات آن‌ها فراهم کند.

در رابطه با ابعاد مختلف مقتل‌شناسی، تاریخچه‌ این دانش، معیارهای اعتبارسنجی منابع، آسیب‌های موجود در برخی مقاتل مشهور و وظیفه امروزی ما در برابر حقیقت تاریخی عاشورا به گفت‌و‌گو با حجت‌الاسلام جعفر واضحی آشتیانی، متخصص حوزه مقتل‌شناسی و استاد حوزه علمیه پرداختیم که بخش اول این مصاحبه با عنوان «تأثیر مقتل‌نگاری در شکل‌گیری و تثبیت شعائر عاشورایی» بر روی خروجی ایکنا قرار گرفت؛ در ادامه نیز مشروح بخش دوم این گفت‌وگو را می‌خوانید. 

 

ایکنا ـ پژوهشگران معاصر در مطالعات مقتل‌نگاری باید از چه رویکردهایی استفاده کنند؟ آیا روش‌های بینارشته‌ای مانند تاریخ‌نگاری، زبان‌شناسی و مطالعات فرهنگی می‌تواند در این زمینه سودمند باشد؟

باید توجه داشت که با توجه به پیشرفت سریع علوم انسانی، توسعه ابزارهای تحقیقاتی و سهولت دسترسی به منابع مختلف، انتظار می‌رود که نگاه پژوهشی به مقاتل نیز از سطح سنتی و محدود عبور کرده و ابعاد گوناگون و پنهان این حوزه را نیز شامل شود. امروزه پرداختن به مقتل صرفاً در حد گزارش تاریخی یا روایی کافی نیست، بلکه باید از زوایای متنوع و میان‌رشته‌ای نیز به آن نگریست. یکی از رویکردهای مؤثر در این زمینه، بررسی ابعاد خانوادگی واقعه کربلا و مقاتل مختلف است. برای نمونه، تبیین روابط امام حسین(ع) و شهدای کربلا با خانواده‌های خود، بازشناسی نقش زنان و فرزندان شهدا و بررسی پیام‌های تربیتی و اخلاقی نهفته در این ارتباطات می‌تواند آثار مهمی در انتقال معارف عاشورایی به جامعه معاصر داشته باشد.

همچنین، مطالعه دقیق واژگان و عبارات به‌ کار رفته در متون مقاتل نیز از دیگر رویکردهای لازم در پژوهش معاصر است. برای نمونه، برخی واژگان که در ظاهر معنایی مشخص دارند، در متون مقتل بار معنایی و مفهومی خاص خود را دارند. واژه‌هایی چون مذبوح، قل جامعه، تلذی، رفس، جلس علی صدره و امثال آن از جمله مواردی هستند که نه‌تنها باید از منظر لغوی بررسی شوند، بلکه لازم است در سیاق تاریخی، فرهنگی و روایی خود نیز تحلیل شوند. برای نمونه، واژه «رفس» که در برخی از مقاتل در دو واقعه عاشورا و واقعه مدینه به‌کار رفته، باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد که آیا این واژه در معنای لغوی خود استعمال شده یا به‌طور استعاری و با تغییر مفهوم تاریخی وارد متن شده است. تبیین معنای دقیق چنین واژگانی و تفاوت آن‌ها با واژگان مشابه، سهم مؤثری در شفاف‌سازی مفاهیم عاشورایی و جلوگیری از تحریف‌های ناخواسته دارد.

از سوی دیگر، بسیاری از مقاتل معاصر که منتشر می‌شوند، متأسفانه صرفاً جمع‌آوری و گردآوری مطالب از منابع مختلف‌ هستند، بدون ‌آنکه صحت و اعتبار آن منابع مورد بررسی قرار گیرد. برای نمونه، کتابی چون ناسخ‌التواریخ تألیف سپهر کاشانی، علیرغم وسعت مطالب گردآوری‌ شده، به‌دلیل فقدان نگاه انتقادی و عدم بررسی اسناد و منابع، دارای اشکالات جدی در اعتبار تاریخی و روایی است. چنین آثاری نه‌تنها کمکی به تعمیق معارف عاشورا نمی‌کنند، بلکه سطح علمی مطالعات مربوط به مقتل را تنزل می‌دهند.  

از این‌رو، پژوهشگران معاصر باید سه محور اساسی را در مطالعات مقتل مدنظر قرار دهند. محور اول اعتبارسنجی تاریخی و روایی است. بررسی اسناد، منابع و راویان مقاتل با دقت علمی و براساس قواعد رجال و تاریخدر این حوزه می‌گنجد. محور دوم، تحلیل محتوایی و واژگانی است که تحلیل واژگان، مفاهیم و جملاتی که در متون مقتل به‌کار رفته‌اند با هدف کشف معانی دقیق و رفع ابهامات باید در این حوزه انجام شود.  محور سوم نیز گسترش ابعاد پژوهشی است. تمرکز بر ابعاد کمتر پرداخته ‌شده از حادثه کربلا مانند وجوه عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و تربیتی آن در این حوزه قرار دارد.

هرچند تاکنون برخی پژوهش‌های ارزشمند در این راستا انجام شده است، مانند آثار مرحوم استاد علیرضا رِیْشه‌ای و مرحوم استاد محمدمهدی پیشوایی، اما باید اذعان داشت که دامنه موضوع بسیار گسترده‌تر از آن است که با چند اثر مستقل پوشش داده شود. پژوهش در حوزه مقتل‌نگاری باید با رویکردی نوین، جامع و علمی ادامه یابد تا بتواند علاوه بر مستندسازی دقیق تاریخ عاشورا، در ارتقای بینش دینی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز نقش مؤثری ایفا کند.

ایکنا ـ شخصیت‌پردازی امام حسین(ع) در متون مختلف مقتل تا چه اندازه تاریخی و تا چه اندازه اسطوره‌ای یا عاطفی است؟

شخصیت وجودی امام حسین(ع) را باید در دو سطح تفکیک‌ شده مورد مطالعه قرار داد. یکی بعد ظاهری و انسانی ایشان و دیگری بعد ملکوتی و الهی که ریشه در مقام امامت و اتصال وجودی آن حضرت با قدرت لایزال الهی دارد. از منظر ظاهر، حضرت همانند سایر انسان‌ها به لحاظ جسمانی دچار خستگی، تشنگی، رنج و درد می‌شدند و در عرصه نبرد مجاهدت می‌کردند و از تمامی ظرفیت‌های جسمی و روحی خود بهره می‌بردند. اما در عین حال، امام معصوم(ع) از مقامی برخوردار است که امکان بهره‌گیری از علم غیب و قدرت الهی نیز برای ایشان فراهم است، هرچند این بهره‌گیری در شرایط خاص برای اثبات حقانیت، اتمام حجت یا تبیین حقیقت برای مخاطبان صورت می‌گیرد. برای نمونه، نقل شده است که عبدالله بن حَوزَه (فردی جسور و بی‌ادب) در واقعه کربلا به محضر مقدس امام حسین(ع) جسارت کرد. امام(ع) با استمداد از قدرت الهی عرضه داشتند: «اللهم النار فی الدنیا والآخرة؛ خدایا! او را در دنیا و آخرت به آتش بسوزان». در همان لحظه، به‌نحو مشهود، اسب آن فرد رم کرد و او در آتش خندق سقوط کرد و به هلاکت رسید.

این‌گونه نمونه‌ها نشان می‌دهد که امام(ع) در مواردی خاص از قدرت ملکوتی خویش بهره برده‌اند، اما در کلیت واقعه، حرکت و سلوک ایشان مطابق با قواعد طبیعی و ظاهری انسان‌ها صورت گرفته است؛ بنابراین در شخصیت‌پردازی تاریخی امام حسین(ع) باید بر جنبه انسانی ایشان تمرکز کرد. حضرت در کربلا با تمام وجود مبارزه کردند، تشنگی کشیدند، خسته شدند و برای رفع عطش تلاش کردند. ایشان در برخی گزارش‌های مقتل، به سبب شدت ضعف و خستگی ناشی از نبرد و بی‌آبی در مکانی ایستادند تا لحظه‌ای استراحت کنند. چنین توصیفاتی واقع‌بینانه و متکی بر منابع معتبر تاریخی‌ هستند و با حقیقت وجودی امام از بعد انسانی تطابق دارند. با این حال، برخی نگاشته‌ها و روایات اسطوره‌ای از شخصیت امام(ع) چنان در اغراق و افراط فرو رفته‌اند که با واقعیت تاریخی و حتی جایگاه معنوی امام(ع) منافات دارند. برای نمونه در برخی منابع غیر مستند ادعا شده که امام حسین(ع) در میدان نبرد 30 هزار نفر را به قتل رسانده‌اند. چنین گزارشی نه از نظر زمانی و فیزیکی ممکن است و نه با سیره طبیعی امام(ع) مطابقت دارد. همچنین، گاهی بیان می‌شود که حضرت ابوالفضل(ع) صرفاً با نگاه خود دشمن را مغلوب می‌کردند! این‌گونه روایات هرچند ممکن است در چارچوب باورهای عاطفی یا احساسی مخاطبان خاصی تأثیرگذار باشد، اما از نظر اعتبار تاریخی و تحلیلی مردود تلقی می‌شوند.

در بعد عاطفی نیز باید اعتدال را رعایت کرد. بی‌تردید امام حسین(ع) به‌عنوان انسانی کامل و امامی معصوم، سرشار از عاطفه و احساس بوده‌اند. ایشان برای یاران، برادران، فرزندان و بستگان شهید خود اشک ریخته‌اند؛ چنان‌که در منابع معتبر آمده است برای حضرت علی‌اکبر(ع)، حضرت عباس(ع) و سایر شهدا با عمق عاطفه، گریه و اندوه داشته‌اند؛ اما این عواطف و احساسات نیز در چارچوب عزت، کرامت، حکمت و عرفان خاص امامان شیعه بوده است، یعنی بروز این احساسات نه از سر ضعف یا عجز، بلکه از منظر مسئولیت الهی و تجلی حقیقت انسان کامل بوده است. در این میان، برخی جملات منتسب به امام حسین(ع) نیز نیازمند دقت و بررسی تاریخی هستند. برای مثال، جمله‌ای که گاهی از قول امام به حضرت علی‌ اکبر(ع) نقل می‌شود که «پسرم! جلوتر از من راه برو تا تو را سیر نگاه کنم»، نه در منابع معتبر کهن ثبت شده و نه با مقام عرفانی و ملکوتی امام(ع) هم‌خوانی دارد. امام حسین(ع) گرچه محبت شدیدی نسبت به فرزندشان داشتند و بر شهادت او اندوهگین بودند، اما چنین نحوه ابراز احساساتی که بیشتر رنگ عامیانه دارد، با سیره و منش امام معصوم ناسازگار است. امام(ع) برخلاف افراد عادی، اهل دل‌بستگی به مظاهر دنیوی نیست و دیدار فرزند برای ایشان از سر دلبستگی‌های معمولی انسانی نیست، بلکه جلوه‌ای از تکلیف الهی و محبت معنوی است.

در برخی منابع غیر مستند ادعا شده که امام حسین(ع) در میدان نبرد 30 هزار نفر را به قتل رسانده‌اند. این‌گونه روایات هرچند ممکن است در چارچوب باورهای عاطفی یا احساسی مخاطبان خاصی تأثیرگذار باشد، اما از نظر اعتبار تاریخی و تحلیلی مردود تلقی می‌شوند

در نتیجه باید توجه داشت که برخی از تاریخ‌نگاران، روضه‌خوانان یا حتی ستایشگران اهل‌ بیت(ع) در فرآیند روایت و تصویرسازی از شخصیت امام حسین(ع) دچار افراط یا تفریط شده‌اند و یا آن‌قدر بر وجه اسطوره‌ای و فراطبیعی امام(ع) تأکید کرده‌اند که از واقعیت دور افتاده‌اند و یا آن‌قدر در وجه احساسی اغراق کرده‌اند که شأن امام(ع) را به سطحی عادی و عاری از معرفت تقلیل داده‌اند. بر این اساس، ضروری است که شخصیت‌پردازی امام حسین(ع) در متون تاریخی، ادبی، عاطفی و مذهبی، بر پایه اعتدال، اتقان، بررسی دقیق منابع و توجه همزمان به ابعاد انسانی، عرفانی، الهی و عقلانی ایشان صورت گیرد؛ به‌گونه‌ای که هم عمق حادثه کربلا تبیین شود و هم جایگاه حقیقی امام(ع) محفوظ بماند.

ایکنا ـ چرا مقتل‌خوانی سنتی در منبرها و مراسم عاشورایی با مقتل‌نگاری مکتوب تفاوت دارد؟ این دو چه تأثیری بر یکدیگر داشته‌اند؟

در پاسخ به این پرسش باید به نکاتی بنیادین و در عین حال آسیب‌شناسانه اشاره کرد. به نظر می‌رسد در سنت مقتل‌خوانی گذشته اعم از آنچه از سوی خطبا، مبلغان و یا حتی مداحان ارائه می‌شد، بیشتر بر نقل مستقیم از مقاتل روایی و تاریخی تمرکز وجود داشت. جملات و عباراتی نظیر «اَیْدْرِکُ الْآنَ کَثیرٌ زُهَیْرًا» یا «وَاللهِ انْقَطَعَتْ یَمیِنُهُ» از جمله نمونه‌هایی هستند که صراحتاً برگرفته از منابع معتبر تاریخی و مقاتل اولیه هستند و سالیان متمادی از سوی علمای منبری و وعاظ برجسته نقل شده‌اند.  با این حال در روند تدریجی تحول مقتل‌خوانی به‌ویژه در حوزه مداحی، شاهد گرایشی به سمت اشعار و بیاناتی هستیم که عمدتاً نه بر پایه نقل تاریخی، بلکه با تکیه بر «زبان حال» تولید و اجرا می‌شوند. به ‌بیان دیگر، اشعاری که از سوی شاعران آیینی سروده شده‌اند و به تصویرسازی احساسی و عاطفی حالات اهل بیت(ع) می‌پردازند، امروزه بدون اشاره به «زبان حال» بودن، به‌عنوان بیانی تاریخی و قطعی (زبان قال) به مستمع عرضه می‌شوند. 

برای مثال، مرحوم ژولیده نیشابوری شعری دارد با مطلع «تو دیدی ای برادر رنج بی‌مر را منم دیدم/ تو دیدی داغ جانسوز پیمبر را منم دیدم». ایشان به‌وضوح در صدر شعر خود نوشته است که این قطعه «زبان حال حضرت زینب(س) خطاب به سر مطهر سیدالشهدا(ع)» است. در این شعر، شاعر با ظرافت عاطفی، مصیبت‌هایی را که حضرت زینب(س) در کنار امام حسین(ع) تجربه کرده‌اند، تصویر می‌کند. با این حال، امروزه بسیاری از مداحان یا حتی بعضی از مبلغان بدون اشاره به ماهیت زبان‌حال ‌بودن این اشعار، آن را به‌عنوان واقعیت تاریخی به مخاطب عرضه می‌دارند، امری که به تدریج موجب شکل‌گیری باورهای نادرست در اذهان نسل جدید خواهد شد. نمونه‌ دیگر، عبارتی چون «اَنتَ اَخی، ابنِ اُمّی» است که منسوب به حضرت زینب(س) در گودال قتلگاه شده است. این جمله نه در منابع اصیل و کهن، بلکه در برخی مقاتل متأخر آمده است و آن هم با قید «و جُعل لسان حالها تقول...»، یعنی نویسنده تصریح کرده که این جمله حالت و زبان حال حضرت بوده، نه اینکه ایشان آن را به‌طور مستقیم بر زبان رانده باشند. با این حال، این قید مهم در بیان امروزی حذف شده و مخاطب تصور می‌کند چنین عباراتی به‌عنوان گفتار قطعی و مستند صادر شده‌اند.

در گذشته، حتی اگر مقطع مورد استفاده اعتبار قوی نداشت، مبلغ یا مداح اشاره می‌کرد که این روایت را کتابی خاص مانند «روضةالشهدا» یا «نَفس‌ المَهموم» نقل کرده است. اما امروز در بسیاری از موارد، نقل‌ها بدون ذکر منبع و بی‌هیچ اشاره‌ای به اعتبار و ماهیت آن به‌عنوان واقعیت تاریخی در ذهن مستمع جای می‌گیرند. این روند در درازمدت آسیب‌های جدی بر پیکره معرفتی و تاریخی آیین‌های عاشورایی خواهد داشت. مخاطبان و به‌ویژه نسل جدید که شناخت خود را از امام حسین(ع) و واقعه‌ کربلا از طریق این منابر و مراسم دریافت می‌کنند، در صورت عدم تفکیک میان «زبان حال» و «زبان قال» در شناخت تاریخی خود دچار سردرگمی و سوء ‌برداشت خواهند شد. در آینده نیز پژوهشگران و علاقه‌مندان ناگزیر خواهند بود وقت و انرژی بسیاری صرف تشخیص و تفکیک روایات واقعی از اشعار ادبی و تصویرسازی‌های عاطفی کنند.

در نتیجه، امروز بیش از هر زمان دیگر بر خطبا، مداحان و ستایشگران اهل بیت(ع) لازم است که در نقل مطالب خود نهایت دقت را به خرج دهند. بیان دقیق، تمایز میان روایت مستند و زبان حال شاعرانه و اشاره صریح به منابع، وظیفه‌ای اخلاقی و علمی است، زیرا این افراد نه‌تنها انتقال‌ دهندگان معارف عاشورایی، بلکه مرجع یادگیری و الگوی رفتاری جامعه مذهبی محسوب می‌شوند. تحریف ناخواسته‌ تاریخی از سر احساسات و نیت خیرخواهانه در نهایت به تضعیف بنیادهای معرفتی و روایی خواهد انجامید. بنابراین، ضمن احترام به جایگاه والای زبان حال در خلق احساس و عاطفه در مجالس سوگواری، باید مرز آن با نقل تاریخی مشخص و شفاف حفظ شود تا حقیقت کربلا در عین عاطفه، از اصالت و استواری تاریخی خود فاصله نگیرد.

ایکنا ـ در برخی متون مقتل‌نگاری، ردپای جهت‌گیری‌های مذهبی، سیاسی یا فرقه‌ای مشاهده می‌شود. چگونه می‌توان از منظر علمی با این نوع متون مواجه شد؟

بی‌تردید در برخی متون مرتبط با مقتل‌نگاری به‌ویژه در گزارش وقایع مرتبط با عاشورا و نیز در مقاتل مربوط به واقعه فاطمیه می‌توان ردپای آشکار یا پنهان از گرایش‌ها و جهت‌گیری‌های مذهبی، سیاسی یا حتی فرقه‌ای را مشاهده کرد. این امر واقعیتی انکارناپذیر در تاریخ‌نگاری اسلامی به‌ویژه در حوزه مقاتل است. برخی از مقتل‌نگاران به دلیل تعلقات فکری یا جهت‌گیری‌های خاص، اقدام به تحریف محتوایی و یا سانسور اطلاعات تاریخی کرده‌اند. این افراد گاه حقیقت را به گونه‌ای روایت کرده‌اند که مطابق با باورها یا منافع گروهی خاص باشد و در مواردی نیز با حذف یا کتمان بخشی از واقعیت، مانع از شکل‌گیری شناخت جامع و دقیق مخاطب نسبت به رخدادهای تاریخی شده‌اند. به‌ویژه در واقعه فاطمیه، این تحریف‌ها و سانسورها بیشتر و محسوس‌تر از دیگر حوادث قابل مشاهده است.

با توجه به این واقعیت، مسئولیت جبران این کاستی‌ها و اصلاح این کج‌روایی‌ها بر عهده مراکز علمی و دینی به‌ویژه حوزه‌های علمیه است. خوشبختانه در سال‌های اخیر گام‌های مؤثری در این زمینه برداشته شده است. برای مثال، با مدیریت و حمایت آیت‌الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه، ستادی با عنوان «ستاد راهبری دعا و رثا حوزه‌های علمیه» با هدف پرداخت علمی به موضوعاتی چون مقتل، مرثیه، دعا، مناجات و زیارت تأسیس شده است. این ستاد متشکل از گروهی از اساتید و پژوهشگران متعهد و متخصص در زمینه‌های مرتبط است که به بررسی، پژوهش، آموزش و ساماندهی محتواهای مذهبی در این زمینه‌ها می‌پردازند. این حرکت مبارک در تلاش است تا هم خوراک محتوایی صحیح و مستند برای منابر، هیئت‌ها و محافل مذهبی فراهم کند و هم به تبیین دقیق و علمی رخدادهای تاریخی براساس منابع معتبر اولیه بپردازد.  پژوهشگران این حوزه وظیفه دارند با دقت و موشکافی منابع اولیه را مورد بازخوانی و بازتحلیل قرار دهند؛ چراکه بدون چنین رویکردی نمی‌توان با تحریفات، سانسورها و نقل‌های جهت‌دار تاریخی مقابله کرد.

برخی از مقتل‌نگاران به دلیل تعلقات فکری یا جهت‌گیری‌های خاص، اقدام به تحریف محتوایی و یا سانسور اطلاعات تاریخی کرده‌اند. این افراد گاه حقیقت را به گونه‌ای روایت کرده‌اند که مطابق با باورها یا منافع گروهی خاص باشد 

این مهم، هم در مورد مقتل امام حسین(ع) و واقعه عاشورا و هم در مورد مقتل فاطمیه و سایر رخدادهای حیات اهل بیت(ع) باید با جدیت دنبال شود. بسیاری از تحریفات یا حذف‌های صورت‌ گرفته در متون مقتل، ناشی از تلاش برخی گروه‌ها برای تضعیف موقعیت اهل بیت(ع) یا تطهیر برخی چهره‌های تاریخی بوده است. لذا برای مقابله با این تحریفات، فعالیت علمی عمیق و منسجم به‌ویژه از سوی حوزه‌های علمیه و پژوهشگران خبره لازم است. در همین راستا، شخصیت‌هایی چون مرحوم آیت‌الله ری‌شهری و مرحوم حجت‌الاسلام پیشوایی اقدامات ارزشمندی انجام دادند و امروز نیز این مسیر با قوت در قالب همین ستاد و دیگر مراکز پژوهشی ادامه دارد.

از سوی دیگر، توجه به توصیه‌های علما و مراجع معاصر همچون آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی نیز راهگشاست. ایشان در یکی از جلسات تفسیر خود به‌درستی فرمودند که برخلاف علوم فقهی و تفسیری که در آن‌ها تحقیقات گسترده‌ای صورت گرفته، مباحث تاریخی به‌ویژه موضوعاتی چون مقتل هنوز نیازمند کار جدی و نظام‌مند است.  لذا از طلاب، پژوهشگران و علاقه‌مندان به معارف اهل بیت(ع) انتظار می‌رود که در این عرصه وارد شوند و با دقت، امانت‌داری و صداقت علمی به بازخوانی نقادانه متون تاریخی بپردازند تا تحریفات زدوده شود و حقیقت به جامعه منتقل شود. در پرتو این حرکت می‌توان جامعه را از تکرار اشتباهات تاریخی حفظ و نسلی را تربیت کرد که دین و تاریخ خود را بر پایه شناخت صحیح و واقع‌بینانه بنا کند.

ایکنا ـ برای پژوهشگران جوانی که به حوزه مقتل‌نگاری علاقه‌مند هستند، چه منابع و مسیرهایی را توصیه می‌کنید؟

در این زمینه توجه به این نکته ضروری است که بخش مهمی از منابع مقتل‌نگاری ما اعم از کتاب‌های مستقل مقتل یا فصولی در کتب تاریخی که به وقایع کربلا، فاطمیه و دیگر حوادث اهل بیت(ع) می‌پردازند، به زبان عربی تألیف شده‌اند و از این‌رو، برای هر پژوهشگری که قصد ورود دقیق و عالمانه به این عرصه را دارد، تسلط حداقلی و اجمالی بر ادبیات عرب یک ضرورت غیرقابل انکار است. گرچه امروزه ترجمه‌های خوبی از این متون در دسترس قرار گرفته‌اند، اما برخی از نکات در این متون وجود دارند که فهم آن‌ها تنها با اشراف مستقیم بر زبان اصلی میسر است. برای مثال، تفاوت معنایی دقیق میان واژگانی نظیر «علی صدرک» و «فی صدرک» یا تبیین تفاوت بین «جلس» و «جالسون» از جمله نکاتی است که در فرآیند ترجمه ممکن است دچار خطا یا ساده‌سازی مفرط شوند. بنابراین، شناخت مبانی صرف و نحو عربی و نیز درک دقیق از واژگان و اصطلاحات متون از الزامات پژوهش در این حوزه است.

نکته دوم آن است که پژوهشگر جوان باید در حوزه‌ مطالعات استدلالی نیز تجهیز شده باشد. معمولاً طلابی که در دروس خارج فقه و اصول شرکت می‌کنند، با شیوه‌ استنباط، روش مواجهه با ادله، تحلیل روایت و تبیین مبانی عقلی و نقلی آشنا می‌شوند؛ اما اگر کسی بدون طی این مراحل و بدون پیش‌زمینه علمی لازم صرفاً با مطالعه چند منبع به تحلیل و اظهار نظر بپردازد، ممکن است دچار خطاهای فاحش و آسیب‌های جدی علمی شود.  

نکته سوم آنکه پژوهشگر جوان باید مطالعات خویش را گسترده، عمیق و پیوسته انجام دهد و پرسش‌ها و ابهامات خود را در محضر اساتید آگاه و متعهد مطرح کند. در این مسیر، توسعه‌ توان تحلیل تاریخی و مقتل‌شناسی، توانایی تبیین حوادث و تمایز میان گزارش‌های صحیح و تحریف‌شده، از جمله مهارت‌هایی است که باید در خود تقویت کند. برای نمونه، گاهی برخی پژوهشگران با کنار هم قرار دادن دو روایت ظاهرا مرتبط، استنتاج‌هایی نادرست ارائه می‌دهند. برای مثال از یک سو روایت امام رضا(ع) که فرمودند: «إن کنتَ باکیاً لشی‌ء فابکِ للحسین بن علی؛ اگر برای چیزی می‌خواهی بگریی، برای حسین بن علی(ع) گریه کن» و از سوی دیگر، روایت امام باقر(ع) که می‌فرمایند: «یُطلق الشیء علی الله؛ اطلاق واژه شیء بر خداوند نیز جایز است»، نتیجه گرفته‌اند که گریه بر حسین(ع) حتی برتر از گریه برای خداوند است؛ در حالیکه این یک نتیجه‌گیری ناصحیح و انحرافی است. این‌گونه استنباط‌ها ناشی از بی‌اطلاعی از علم اصول و قواعد تفسیر متون دینی است. در این نمونه، مقصود امام رضا(ع) صرفاً بیان فضیلت عزاداری بر سیدالشهدا(ع) بوده است، نه مقایسه با ذات الهی یا توصیه به ترجیح گریه بر امام حسین(ع) بر سایر مراتب عبادی. تفکیک این سطوح و مراتب معنایی تنها در سایه‌ آموزش اصولی و مباحثه‌ عالمانه با اساتید متخصص میسر خواهد بود.

بنابراین، پژوهش در حوزه مقتل‌نگاری نیازمند تعمیق، استمرار و دقت علمی است. مطالعه‌ انفرادی و جزئی هرچند مفید است، اما بدون مباحثه و تضارب آراء، عمق لازم را نخواهد یافت. بنابراین، پیشنهاد می‌شود که پژوهشگران جوان ضمن افزایش سطح دانش خود، در کنار اساتید صاحب‌نظر به تحلیل و نقد منابع بپردازند و با تمرکز بر روش‌های علمی، گامی مؤثر در بازخوانی درست و مستند مقاتل اهل بیت(ع) بردارند. در پایان، خدای متعال را شاکریم که نسل جوانی با انگیزه، دغدغه‌مند و علاقه‌مند به معارف عاشورایی در حال رشد است. از خداوند منان برای همه‌ این عزیزان توفیق روزافزون در مسیر کشف و تبیین حقیقت مسئلت داریم. 

انتهای پیام