صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۶۳۹۹
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۵
استاد حوزه و دانشگاه تشریح کرد

حجت‌الاسلام سید محمدحسین دعائی گفت: دینی که جامع «منبع»، «مبنا» و «ماده» های فراوان از یک‌سو و اجتهادهای متنوع از سوی دیگر باشد، توان آن را دارد که «زمین» و «زمان» را درنوردیده و پویا و مانا باشد و «دین اسلام» چنین دینی است. اما در این میان «عقل» نه «منبع» است، نه «مبنا» و نه «ماده»؛ بلکه ابزاری برای «تدقیق» در منابع، «تخریج» مبانی از منابع و «تطبیق» مبانی بر مواد است.

در دنیای مدرن، بسیاری از افراد با پرسش‌های بنیادینی مانند «هدف زندگی چیست؟» یا «آیا جهان دارای نظمی است؟» روبه‌رو هستند. در این میان، عقل‌گرایی نه‌تنها جایگزینی برای دین نیست، بلکه می‌تواند راهی برای کشف معنایی ژرف‌تر در دین باشد؛ نه از سر تقلید، بلکه بر پایه فهم و انتخاب آگاهانه. بر همین اساس، ایمان در نگاه عقل‌گرایانه، نه احساسی است و نه تحمیلی؛ بلکه حاصل بررسی، تأمل و انتخابی آگاهانه است.

خبرنگار ایکنا خراسان رضوی گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسین دعائی، استاد حوزه و دانشگاه و مسئول قرارگاه مکتب توحید در خصوص «نقش عقلانیت در اجتهاد و تربیت عقلانی افراد دین مدار» انجام داده که در ادامه می‌خوانیم؛ 

ایکنا_ نقش عقلانیت در اجتهاد و استنباط احکام دینی چیست؟ 

«عقل» ابزاری کارآمد برای فهم دین و استنباط احکام دینی است. یعنی جدای از آن‌که با استفاده از قواعد منطق پایه، چارچوب‌های کلی روش استنباط را سامان می‌دهد، با درک بعضی از ملاکات احکام، با تنقیح اصول عملیه عقلیه و با بیان ضوابط حل تعارض نیز به کمک مجتهد آمده و او را دررسیدن به‌حکم شرعی یاری می‌دهد. 

در خصوص نقش «عقل» در فرایند اجتهاد با استفاده از بیانات آیة الله جوادی آملی در آثار مختلفشان، می‌توان پایه‌ای قابل‌اعتنا برای تکمیل این بحث عرضه کرد به‌طوری‌که بر اساس این بیانات، قانون‌گذاری منحصراً از شئون شارع مقدس بوده و شأن ما چه از طریق عقل و چه از طریق نقل صرفاً قانون‌شناسی است. همچنین قانون‌گذاری شارع، یا تأسیسی است یا تأییدی وامضائی، در این میان دلیل معتبر نقلی حاکی از دیدگاه شارع، برهان تام عقلی را تأیید و سیره عقلا را امضاء می‌کند. برهان تام عقلی بدون تأیید ناشی از دلیل معتبر نقلی نیز معتبر است؛ اما سیره عقلا منحصراً با امضاء مستفاد از دلیل معتبر نقلی حجت است. علاوه براین مشروعیت تأسیسی کاشفی غیر از نقل ندارد. اما کشف از مشروعیت تأییدی و امضائی کار عقل است. اساساً «عقل»، حاکم نبوده، فاقد شأن مولویت است و هرجایی که حضور دارد نقش «مُدرِک» را بازی می‌کند. به‌بیان‌دیگر، عقل صلاحیت صدور قانون و جعل حکم شرعی» را نداشته و نمی‌تواند در قلمرو وضع احکام و قوانین دینی سهمی داشته باشد؛ و به تعبیر دیگر مشروعیت قانون هیچ‌گاه ناشی از تأسیس عقلنخواهد بود و قانون دینی هیچ‌گاه بشری نمی‌شود؛ زیرا عقل سراج است و سراج کار صراط را نمی‌کند. 

علاوه براین همان‌گونه که عقل نظری بدون بهره‌مندی از اولیات و بدیهیات توان جهان‌دانی را ندارد، عقل عملی نیز بدون اطلاع از مبانی حسن و قبح عقلی توان جهان‌داری و جهان‌آرایی را نخواهد داشت؛ و اطلاع از مبانی حسن و قبح عقلی، راهی جز مراجعه به نقل و متون مقدس ندارد.  دینی که جامع منبع و مبنا و ماده های فراوان از یک‌سو و اجتهادهای متنوع از سوی دیگر باشد، توان آن را دارد که زمین و زمان را درنوردیده و پویا و مانا باشد؛ و دین اسلام چنین دینی است. اما در این میان عقل نه منبع است، نه مبنا و نه ماده؛ بلکه ابزاری است برای تدقیق در منابع، تخریج مبانی از منابع و تطبیق مبانی بر مواد. 

ایکنا_ «کارکردهای عقل» در فرایند «قانون‌شناسی» چیست؟ 

کارکردهای عقل در فرایند قانون‌شناسی از این قرار است: ملازمه‌بینی، یعنی کشف حکم شرعی از طریق شناسایی ملازمات قطعیه؛ ملاک‌یابی، یعنی کشف حکم شرعی از راه کشف ملاکات قطعی سیره‌شناسی، یعنی کشف حکم شرعی از طریق بررسی سیره عقلا و امضای شارع؛ ابزارپروری، یعنی کشف حکم شرعی با مراجعه روشمند به متون مقدس و مصداق‌یابی، یعنی کشف حکم شرعی از طریق تطبیق کبریات بر مصادیق. خلاصه آن‌که عقل در فرایند اجتهاد، نقشی اساسی و تعیین‌کننده دارد.

ایکنا_ چگونه می‌توان آموزه‌های دینی را در مواجهه با مسائل جدید دنیای مدرن به کمک عقل تفسیر کرد؟ 

اگر بخواهیم پویایی و مانایی دین را تضمین کرده و جاودانگی آموزه‌های دینی را در عمل اثبات کنیم، باید بتوانیم در مواجهه با مسائل مطرح در دنیای جدید، پاسخ‌هایی متقن و درعین‌حال قانع‌کننده ارائه دهیم؛ پاسخ‌هایی برخاسته از متن دین و متکی به منابع دینی؛ و اگر بخواهد چنین اتفاقی بیفتد، چاره‌ای جز استفاده حداکثری از ظرفیت‌های «عقل» و «روش عقلی» نیست. به‌عبارت‌دیگر، معنای جامعیت دین اسلام به‌عنوان دین خاتم، آن است که این دین، پایه‌های اصلی و خطوط کلی موردنیاز برای تدبیر همه ابعاد زندگی را ارائه داده است؛ پایه‌ها و خطوطی که می‌توان با بهره‌گیری از عقلانیت اجتهادی، در هر نقطه‌ای از تاریخ و جغرافیا، به تطبیق آن‌ها بر جزئیات پرداخت و تکلیف مسائل نوپدید در حوزه‌های مختلف را روشن کرد. 

و نکته مهم این‌که اجرائی شدن این طرح، جز با حاکمیت ولی‌فقیه جامع الشرائط و حکمرانی فقاهتی که البته هیچ منافاتی با بهره‌گیری از ظرفیت‌های تخصصی و روشمند موجود در رشته‌های علمی مختلف ندارد، ممکن نیست. لذا به‌طور خاص باید این موارد را ازجمله دوری از تحجر، نص‌بسندگی و ظاهرگروی، سرمایه‌گذاری ویژه برای تکمیل و تکامل فرایند موضوع شناسی، تلاش عالمانه برای کشف عقلانیت نهفته در آموزه‌های دینی، توجه روشمند به مقتضیات زمان و مکان، استفاده ضابطه‌مند از ظرفیت‌های موجود در مواردی مثل مقاصد الشریعه و علل الشرائع، بهره‌گیری از روش‌های نوین علمی و نتایج تحقیقات جدید برای تبیین آموزه‌های دینی و البته مقابله همزمان و جدی با عقل بسندگی، تعبد گریزی و تجربه زدگی را دنبال کرد. 

ایکنا_ آیا عقل‌گرایی می‌تواند افراد را به‌سوی دین‌داری عمیق‌تر سوق دهد یا ممکن است باعث تردید در باورهای دینی شود؟ 

این‌که عقل‌گرایی به تقویت دین‌داری منجر شده یا تضعیف آن را نتیجه می‌دهد، کاملاً به تعریف ما از عقل و سبک عقل‌گرایی‌مان بستگی دارد. اگر مراد از عقل‌گرایی، به‌کارگیری روشمند قوه عاقله برای درک حقائق، آن‌هم در پرتو نور وحی و در سایه‌سار معنویت باشد، حتماً به تقویت عبودیت و تدین منتهی می‌شود؛ اما اگر مراد از آن، تکیه‌بر یک‌سری حدس‌ها و تخمین‌های شخصی غیر روشمند و نفسانی باشد، قطعاً نتیجه‌ای جز دوری از عبودیت و تدین نخواهد داشت. یعنی همان‌گونه که استناد به دلیل نقلی، منوط به رعایت ضوابط و مشروط به لحاظ قواعدی است، اتکا به دلیل عقلی هم همین‌طور بوده و هر حدس و گمان و تخمینی را نمی‌توان حکم عقلی نامید و آن را به‌حساب عقل و دین گذاشت. به‌عبارت‌دیگر، حکم عقلی معتبر، حکمی است که یا بدیهی باشد، یا قریب به بدیهی باشد، یا از راه صحیح، به بدیهی ختم شود. نتیجه آن‌که حکم «عقل» وقتی «حجیت شرعی» دارد و می‌تواند به تقویت عبودیت و تدین منجر شود که یا «بیّن» باشد یا «مبیّن»؛ و بر همین اساس بزرگان فرموده‌اند آن عقلی از منابع معتبر دین است که مشوبِ به وهم و خیال نباشد. مراد از عقل مشوب نیز آن عقلی است که با وهم و خیال آمیخته‌شده و فاقد دلیل و برهان است. 

درواقع «عقل بیّن یا مبیّن»، با اقامه براهین قطع‌آور در حوزه عقاید و تبدیل ایمان، از یک حس تقلیدی به یک حالت یقینی، با ایجاد توان لازم برای دفع شبهات برون‌دینی، با کمک به کشف فلسفه برخی از احکام و با زمینه‌سازی برای حل مسئله‌های نوپدید، می‌تواند به تقویت دین‌داری کمک کند. اما عقل مشوب به وهم و هوس یا به تعبیر دیگر، عقل عاری از نور وحی و شهود، با انکار ماوراء ماده، با تمرکز بر ادراکات حسی و تجربی، با احتمال‌پردازی و شبهه‌سازی، با نفی روحیه تعبد و با اصرار بر کشف و فهم همه ملاکات احکام، نتیجه‌ای جز تضعیف دین‌داری نخواهد داشت. 

ایکنا_ آیا نظام آموزشی ما به‌درستی به تربیت عقلانی افراد دین‌دار می‌پردازد؟ 

متأسفانه خیر. نظام آموزشی ما از روند تحولات اندیشه در دنیای امروز عقب است و بضاعت کافی برای مواجهه با دستگاه‌های فکری مدرن و پست‌مدرن را ندارد. درواقع نظام آموزشی ما ـ چه در حوزه و چه در دانشگاه عمدتاً حافظه محور و ظاهرگراست و کمتر به مواردی مثل مبانی و روش تفکر که اساس عقلانیت است می‌پردازد. علاوه براین در نظام آموزشی ما غلبه با رویکرد نقلی و تلقینی است؛ نه رویکرد عقلی و تحلیلی لذا به پرسش‌گری، نقادی و آزاداندیشی، بهایی داده نمی‌شود. 

در این نظام هرچند به بعضی از شبهات و پاسخ به آن‌ها پرداخته می‌شود، اما به مبانی پاسخ به شبهات و روش پاسخ به شبهات پرداخته نمی‌شود. با توجه به اینکه اساتید و متون مناسب و خوبی هم وجود دارند، اما سازوکار فعال و چشم‌انداز مشخصی برای تربیت نیروهای مولد و فکور و تولید متون آموزشی تفکر محور وجود ندارد.  به‌علاوه این‌که مانع‌تراشی جریان‌های ضد تفکر فلسفی خصوصاً در فضای حوزه‌های علمیه را هم نباید دست‌کم گرفت. جریان‌هایی که به شکل بنیادی و ساختاری، جلوی تربیت عقلانی نسل جوان را گرفته و غیرمستقیم، تضعیف دین‌داری اصیل در فضای جامعه را باعث می‌شوند. 

ایکنا_ چه عواملی باعث تقویت یا تضعیف جایگاه عقلانیت در جوامع دینی امروز شده‌اند؟

عوامل متعددی در تقویت عقلانیت در جامعه امروز نقش دارند که برخی از آنها عبارت‌اند از در اختیار داشتن یک میراث متراکم حکمی و فلسفی، حضور فعال اندیشمندان عقل‌گرا در مجامع علمی و عمومی، نهادینه شدن گفتمان‌های عقل محور، مثل گفتمان علوم انسانی اسلامی و گفتمان تمدن نوین اسلامی، بروز بیش‌ازپیش موقعیت تضارب آراء و سوق داده شدن متفکران به سمت اندیشه‌ورزی‌های عقل محور و حمایت‌های حاکمیتی از پروژه‌های تحقیقی و ترویجی عقل‌گرا. البته درباره بعضی از عوامل تضعیف عقلانیت در جامعه امروز باید گفت؛ مهم‌ترین آنها دامن زدن به اعتقادات تقلیدی و قرائت‌های خرافی از دین توسط بعضی از گروه‌های مرجع، عادت عموم افراد به سطحی‌نگری، ظاهرگرایی و تفکر گریزی، به خاطر زیست بیمارگونه در فضای مجازی، رسانه‌زدگی و غرق‌شدن در جهان تکنولوژی، رواج انواع اندیشه‌های پوچ و سست فلسفی در پوشش تجدد و خردورزی، توجیه بیراهه‌های فکری و فرهنگی با تکیه‌بر تکثرگرایی معرفتی، نشاندن خرد خودبنیاد تجربه‌محور به‌جای عقلانیت قرآنی متکی به برهان و وجدان، تبلیغات سوء، شبهه‌پراکنی‌ها و تهاجمات فکری دشمن، ضعف نظام آموزشی، نظام تربیتی و نظام تبلیغی و فعالیت نحله‌های فکری عقل‌گریز و فلسفه‌ستیز، مثل جریان تفکیک است. 

ایکنا_ اگر بخواهیم در جامعه‌ای متدین، عقلانیت و دین‌ورزی در کنار هم رشد کنند، چه راهکارهایی پیشنهاد می‌کنید؟ 

شاید مهم‌ترین کاری که برای رسیدن به این هدف باید انجام شود؛ تعریف درست عقلانیت و تدین و ترویج این تعریف به‌عنوان گفتمان غالب در فضای جامعه است. زیرا یکی از مهم‌ترین موانع رشد متوازن و متکامل این دو، تفسیرها و قرائت‌های غلط یا ناقصی هستند که از آن‌ها وجود دارند؛ تفسیرها و قرائت‌هایی که به شکل ریشه‌ای و مفهومی، جلوی این هم‌نشینی را گرفته و از آن‌ها دوگانه می‌سازند. 

جدای از این، می‌توان با دنبال کردن مواردی در فضاهای عمومی و تخصصی، همچون آموزش دانش منطق، تفکر انتقادی و مغالطه‌شناسی، آموزش اندیشه‌های بنیادین بر پایه مبانی متقن فلسفه اسلام، تقویت و توسعه رشته‌های فلسفه اسلامی و کلام اسلامی در حوزه و دانشگاه، تنقیح مبانی نظری عقلانیت دینی، استفاده از ظرفیت‌های عقلانی موجود در احادیث مرتبط با علل الشرائع، ایجاد زمینه لازم برای آزاداندیشی‌های روشمند و گفتگوهای آزاد علمی، حمایت از تولیدات علمی، هنری و رسانه‌ای عقل محور در حوزه دین، الگوسازی از بزرگان عرصه عقلانیت و معنویت، مانند علامه طباطبائی، تمرکز بر تحقیقات تطبیقی برای اثبات برتری عقلانیت دینی در مقایسه با رقبا، تقویت رویکردهای عقلانی در فعالیت‌های ترویجی و تبلیغی، مبارزه با تحجر، قشری‌گرایی و خرافه‌پرستی، مقابله با عقلانیت سکولار و تبیین تفاوت‌ها و نقاط ضعف آن در مقایسه با عقلانیت دینی و تلاش برای حرکت به سمت علوم انسانی اسلامی و تمدن نوین اسلامی، به‌عنوان خروجی رشد همزمان عقلانیت و تدین به این هدف مهم نزدیک شد. امید آن‌که به لطف خداوند و با همت جوانان دانشمند، مؤمن و انقلابی، شاهد رشد روزافزون عقلانیت و معنویت در جامعه باشیم و ما نیز بتوانیم به سهم خود، به تحقق این هدف نورانی و ارزشمند کمک کنیم.

انتهای پیام