این حرکت میلیونی، صرفاً راه رفتن نیست بلکه سلوکی است در متن محبت، تربیت، تهذیب و تبعیت از ولی خدا. زائر پیادهروی اربعین با هر قدمی که بر خاک مینهد، پیوندی عمیقتر با امام شهید برقرار میکند؛ قدمهایی که هریک، فصلی از کتاب بندگی، ایثار و تسلیم در برابر مشیت الهی است؛ خستگی راه، گرما و سرما، رنج و درد پا، همه در برابر این عشق جانانه، رنگ میبازد، او رهرو راهی است که با خون سیدالشهدا(ع) آغاز شد و با اشک، فقر، رنج و خدمت خالصانه مؤمنان تداوم یافته است.
امام صادق(ع) در حدیثی نورانی، به فضیلتی شگفتانگیز برای زائر پیاده اشاره کرده و فرمودهاند: «قالَ الإمامُ الصّادقُ علیهِ السَّلامُ: «مَن أتى قَبرَ الحُسَینِ ماشِیاً کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطوَةٍ ألْفَ حَسَنَةٍ، وَ مَحا عَنْهُ ألْفَ سَیِّئَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ ألْفَ دَرَجَةٍ؛ هرکس با پای پیاده به زیارت قبر حسین(ع) بیاید، خداوند برای هر قدم او، هزار حسنه مینویسد، هزار گناه از او میزداید، و هزار درجه برایش بالا میبرد.»(کامل الزیارات، ابن قولویه، ج ۱، ص ۱۳۳).
این حدیث، گویای آن است که هر قدم در این مسیر، قدمی در راه تطهیر روح و صعود معنوی است. گامهای زائر، اگرچه بر خاک نهاده میشود اما تا عرش بالا میرود چراکه زائر در این مسیر، خود را به فقر، خستگی، بینامی و بیادعایی میسپارد؛ درست مثل یاران عاشورا.
این پیادهروی، مدرسهای است برای تقویت فضیلتهایی که مؤمن منتظر به آنها نیاز دارد: صبر در سختی راه، اخلاص در خدمت به دیگران، تحمل رنج و مشقت در راه ایمان، احترام و تواضع در برابر زائران دیگر و آموختن سکوت، ذکر، مراقبه و حضور قلب.
مسیر نجف تا کربلا، راهی است برای احیای عهد ولایتمداری، زائر در دل این راه، هرچه پیشتر به سمت کربلا میرود، بیشتر سرشار از معانی بندگی و تربیت میشود؛ تربیتی که دلها را آماده یاری و نصرت حق میسازد و روح را برای پذیرش ولایت و حاکمیت حق تعالی میگشاید. او در این راه میآموزد که محبت، علاوهبر نوحه و گریه بر مصائب آن حضرت؛ پیمودن راهی است که به امام ختم میشود، حتی اگر با پای خونین و دل شکسته باشد.
پیادهروی اربعین، تبلور این باور است که محبت، بیحرکت آنچنان ارزشی ندارد و ولایت، بدون تبعیت، بیثمر است. هر قدمی که در این مسیر برداشته میشود، گواهی است از آمادگی زائر برای ظهور؛ زائری که در دل راه، خود را برای یاری حق، فداکاری، و قرار گرفتن در سپاه نور، آماده میکند.»