حجهالاسلام عبدالحسین خسروپناه، به مناسبت روز خبرنگار، در گفتوگو با ایکنا، از عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی و سیاستگذاریهایی که این شورا در پی آن بوده صحبت کرد. او با اشاره به تصویب سندها، تجمیع تشکل مردمی، همکاری با نخبگان برای تصویب سندها و احیای شورای فرهنگی استانها که بخشی از فعالیتهای این سازمان بود پرداخت. در بخش دیگری از گفتوگو، در خصوص تعامل با قرآن و عرضه سؤالهایی که نیاز جامعه است و حدود و ثغور مقوله استنطاق از قرآن صحبت شد، همچنین به مقوله حکمرانی توحیدی و نقش رسانه در ایام جنگ تحمیلی اخیر نیز اشاره شد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم و میبینیم.
ایکنا - از آنجا که جنابعالی دارای ابعاد مختلف فکری و دارای جایگاه حقوقی هستید و سمت شما به عنوان دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی است، درباره فعالیتهای شاخص و گزینی که در این زمینه انجام دادهاید بفرمایید.
ابتدا سالگرد جهاد دانشگاهی و روز خبرنگار را گرامی میدارم و شهادت شهدای خبرنگاری که در این حوزه فعالیت داشتند را پاس میدارم و به همه عزیزانی که اخبار انقلاب فرهنگی را پوشش میدهند خدا قوت میگویم. هنگامی که این مسئولیت را به بنده سپردند دو و نیم سال از عمر آن میگذرد، مأموریت سنگینی به ما داده شده بود که سند تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی را که از پیش نوشته شده بود اجرا کنیم.
این سند اجرا شد و ستادهای چهارگانهای در اینباره شکل گرفت؛ ستاد علم و فناوری، ستاد فرهنگی و اجتماعی، ستاد خانواده و زنان و ستاد تعلیم و تربیت .البته پس از مدتی ستاد پنجم هم اضافه شد بنام ستاد سلامت و ذیل هر ستاد امور و میزهایی تعریف شد که حالت قرارگاهی پیدا کرد.
کار دیگری که لازم بود در شورای انقلاب فرهنگی انجام شود تأسیس مرکز رصد، برنامهریزی و ارزیابی بود؛ البته اینگونه نیست که این کار را ما انجام دهیم، بلکه وظیفه اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاستگذاری و انجام مصوبات دیگری که جزئیتر از سیاستگذاری است و از سوی مسئولین نظام ارجاع داده میشود و طبیعتاً این سیاستها و تصمیمات به عنوان قانون ابلاغ میشوند، همانطور که در دستور مقام معظم رهبری و سران قوای سهگانه اینگونه بود، تصمیمات در مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی قانونی است و همه باید از آن تبعیت کنند. وظیفه و مأموریت دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل قرارگاه است که توسط آن دستگاههای مختلف را در حل مسائل درگیر کند. یکی از این مراکز رصد، جهاد دانشگاهی است که همیشه به آنها زحمت میدهیم و عزیزان هم پشتیبانی میکنند.
کار دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی این بود که از ظرفیت تشکلهای مردم که به صورت پراکنده و جزیرهای کار میکردند استفاده کند، همچنین در تمام دانشگاهها هیئت اندیشهورز راه اندازی شد، تا از نظرات آنها برای ستاد علم و فناوری و ستاد سلامت استفاده شود. به لحاظ مصادیق میتوان به سند هوش مصنوعی، سند فناوری، سند امنیت غذایی اشاره کنم همچنین در حوزه فرهنگی سند موسیقی، سند صنایع دستی، سند میراث و اخیرا سند اسباببازی را به تصویب رساندیم و در حوزه اجتماعی کاهش دخانیات را دنبال کردیم.
ایکنا – در حوزه فعالیتهای قرآنی هم اسناد خوبی ارائه کردید، لطفا در این خصوص توضیح دهید.
بله، در دورههای قبل اسناد خوبی در حوزه قرآن تصویب شده بود که شورای توسعه قرآنی از آن استفاده کند، اکنون وظیفه عمده شورای توسعه، راهبری است و نیاز به سند جدیدی ندارد و باید برای توسعه قرآن تلاش کند. خوشبختانه با کمکی که سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد، اوقاف انجام میدهند کارهای مبارکی را انجام میشود.
شورا در این مدت ارتباط وثیقی با نخبگان برقرار کرد و ما هیچ سندی را بدون مشارکت حداکثری نخبگان انجام ندادیم، به عنوان مثال در قالب هیئتهای اندیشهورز از یاری آنان بهره بردیم.
کار مهم دیگری که اکنون به پایان آن رسیدیم، یکی آییننامه ارتقای اساتید است که امیدوارم بزودی به اتمام برسد و دوم نقشه بازنگری جامعه علمی کشور است که با کمک فرهنگستان علوم و فرهنگستان علوم پزشکی نهایی میشود و همچنین بحث ترمیم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که با کمک شورای عالی آموزش و پرورش و وزارت آموزش و پرورش در حال انجام است، جمع کثیری از نخبگان ما در حوزه آموزش و پرورش در هر استانی به عنوان فعالان فرهنگی در اصلاح و بازنگری سند تحول آموزش و پرورش به ما کمک میکنند.
این شورا با تعامل گستردهای که پیدا کرده با توجه به کاهش حجم کارمند و نیروهای انسانی، فعالیت خود را افزایش داده و راز آن این است که کارهای بسیار مهمی را به دستگاههای مختلف، نخبگان و مردم میسپاریم. البته اسناد بسیار ارزشمندی داریم که در دورههای قبل نوشته شده و ما موظف به پیگیری و اجرا سازی آنها هستیم، مثل صنایع خلاق فرهنگی، علم و فناوری و ورزش. در حال حاضر تعامل خوبی با هنرمندان و ورزشکاران داریم و از ظرفیت تجربه این عزیزان هم استفاده میکنیم.
ایکنا – شما اشاره فرمودید که تعداد نیروهای انسانی کاهش پیدا کرده اما تحرک، بازدید و فعالیت بیشتر شده است و این قابل تقدیر است.
از همان ابتدا بنا داشتیم که پشت میز ننشینیم و در سفرهای استانی شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کنیم. در بعضی استانها قبل از سفر ما شورای فرهنگی خود را تشکیل نداده بودند و ما رفتیم و آنجا را تشکیل دادیم و سال بعد دوباره به آن استان میرفتیم و باز هم همان کار را دنبال میکردیم.
ایکنا – مصوباتی هم داشتید؟
بله. شورای فرهنگ عمومی بعضی استانداران و ائمه جمعه در این زمینه جدی تر شدند، چرا که قبلا گمان میکردند که این شوراها خیلی کارایی ندارد، اما اکنون نگاه جدیتری به آن صورت گرفته است. در سفرهای استانی ما معمولا با فعالان فرهنگی و مردمی جلسه داریم، همچنین با رؤسا و اساتید دانشگاه، لذا این ارتباطات باعث میشود شورا را بیشتر بشناسند و تعامل و ارتباط خودشان را تقویت کنند.
ایکنا – بخش دیگری از سؤالات ما به شخصیت جنابعالی به عنوان استاد دانشگاه و حوزه علمیه باز میگردد، شما در حوزه حکمرانی نکات بسیار برجستهای را مطرح نمودهاید، از جمله حکمرانی حکمی. ما در خبرگزاری قرآن علاوه بر پوشش اخبار به دنبال جایگاه قرآنکریم و معرفی آن به دنیا هستیم. یکی از ظرفیتهای بیبدیل و اصیل و مأموریت قرآنکریم تشکیل حکومت است، از دیدگاه شما این حکومت چه شاخصههایی باید داشته باشد؟
لازم میدانم که از همکاران خود در ایکنا که در حوزه قرآن فعالیت دارند تشکر کنم، به یک معنا انس با قرآن و معرفت، باعث رواج مفاهیم قرآنی در ایران و همچنین به شکل بینالمللی شده است و این کار خیلی بزرگی است، چرا که ایکنا در خارج از کشور بیشتر از داخل شناخته شده است و به ۲۲ زبان مباحث قرآنی را منتشر میکند. این مهم در حالی انجام گرفته که دشمن تبلیغ میکند که ایرانیان و یا شیعیان با قرآن انسی ندارند و با این بیان به دنبال تفرقه بین مسلمانان هستند، شما با این فعالیتها معارف را نشر میدهید، تقریب را دنبال میکنید و تمام این توطئهها را با معارف قرآنی خنثی میکنید که این کار، کار بزرگ و ارزندهای است.
یکی از هنرهای تفسیری قرآن این است که ما مسئلههای جدید را به قرآن عرضه کنیم و قرآن را به نطق در میآوریم. در این زمینه سه جریان در خصوص تعامل با قرآن وجود دارد؛ یک جریان میگوید که ما ظاهر قرآن را استفاده میکنیم و کاری به پرسشهای نوین در این زمینه نداریم، آنها به یک فهم سنتی از قرآن اکتفا میکنند و در همان حد بسنده میشوند، دسته دوم کسانی هستند که قرآن را با مسائل جدید درگیر میکنند و دچار تحریف و تفسیر به رأی میشوند و به جای اینکه سؤال را عرضه کنند و جواب را بگیرند، سؤال و جواب را عرضه میکنند و پاسخ را به قرآن تحمیل میکنند، همان چیزی که اصطلاحاً میگویند تفسیر مارکسیستی یا سوسیالیستی از قرآن که البته این برخورد با نهجالبلاغه هم صورت میگیرد، این تفسیر به رأی از لحاظ قواعد قرآنی و تفسیری نادرست است.
دیدگاه سوم این گونه است که ما غیر از استفادههایی که از ظاهر قرآن میبریم و با رعایت قواعد ادبی و عربی سؤالات جدید را از مکاتب و ایدئولوژیهای جدید و مفاهیم نوینی که مطرح میشوند دریافت میکنیم و سؤالات را پردازش کرده و ناظر به نیاز جامعه به قرآن عرضه و قرآن را استنطاق میکنیم، اگر جوابی داد جواب را میگیریم و اگر نه جواب را تحمیل نمیکنیم. این روشی است که شهید صدر از آن تعبیر به تفسیر موضوعی میکند و بنده از آن تعبیر به روش استنطاقی میکنم. ما یک روش دیگری نیز به آن اضافه کردیم به نام تفسیر شبکهای که فرصت دیگری را میطلبد که درباره آن صحبت کنیم.
یکی از مفاهیم جدیدی که بسیار جای بحث دارد این است که آیا مأموریت انبیای الهی به حکومت داری بوده یا خیر. در این زمینه مرحوم بازرگان یک زمانی دغدغه بسیاری داشتند که آیا بین حکومت، ایدئولوژی، سیاست و قرآن پیوندی برقرار میشود که در اواخر عمرشان از این دیدگاه عدول کردند و چنین نظری نداشتند و من در کتاب «آسیبشناسی دین پژوهی» مفصل مباحث ایشان را نقد و بررسی کردم.
اگر کسی در حکومت انبیا الهی تردید وارد کند در حکمرانی آنها نمیتواند، چرا که بین حکومتداری و حکمرانی تفاوتی وجود دارد، حکمرانی در واقع یک فرآیندی است که برای تغییر جامعه از وضع موجود به مطلوب از آن استفاده میشود و همه انبیا هم از آن استفاده کردهاند به همین خاطر در کتاب «فصوص الحاکمیه النبوه» شبیه همان کاری که جناب ابن عربی در زمینه فصوص الحکم انجام دادهاند ما درباره حکمرانی انبیا به آن توجه داشتیم.
حکمرانی واژه جدیدی است که شاید معادل آن در قرآن واژه حکم باشد که میفرماید: همه انبیا از حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اعظم(ص) این فرآیند و مسیر را داشتند، کاری را شروع کردند تا به نتیجه برسانند. حضرت ابراهیم(ع) در دوره نمرود با بت پرستان مبارزه کردند و بعد توسط حاکم وقت در آتش انداخته شدند و همگان معجزه الهی را دیدند که نمیتوانند حضرت ابراهیم(ع) را به شهادت برسانند تا اینکه از بابل ایشان را تبعید کردند. حضرت ابراهیم(ع) ارث زیادی از پدر همسرش ساره به او رسیده بود که تصمیم به مهاجرت به بیت المقدس گرفتند، همان جایی که صهیونیستها آن را تصرف کردند و آنجا یک قرارگاه اقتصادی راه میاندازند و از قضا در معبری بوده که مسافران از آن عبور میکردند و این سبب یک قدرت اقتصادی میشود که با آن حکمرانی اقتصادی که مبتنی بر حکمرانی توحیدی بوده، توان پیدا میکنند که بخشی از کره زمین را حکمرانی کنند، بخشی از عراق، ایران و غیره.
از سوی دیگر حضرت اسحاق(ع) نیز در مناطق آفریقا، مصر و شامات و حضرت اسماعیل(ع) در مکه، حجاز و یمن، این اشاره به بخش عظیمی از کره زمین دارد که تحت حکمرانی انبیای الهی بوده با اینکه حکومتی نداشتند اما حکمرانی کردند. ما اگر از این منظر نگاه کنیم خیلی درسها میآموزیم که اصولاً سیاستگذاری، تنظیمگری، راهبری، اجراسازی، تصدیگری، نظارت و ارزیابی چگونه باید انجام شود، چقدر مردم باید مشارکت داشته باشند و نقش مشارکت مردم در سطوح مختلف حکمرانی چیست.
بحث محله محوری هم بسیار اهمیت دارد که مردم در محلات مختلف چقدر میتوانند در سیاستگری مشارکت داشته باشند، تأکیدی که حضرت امام(ره) بر مردم داشتند و مقام معظم رهبری بر مردم سالاری دینی دارند و در پیامی که به خبرگان رهبری ارسال شد، به این موضوع تأکید کردند که دقیقاً برگرفته از آیات قرآن و عملکرد انبیای الهی بوده است. سوره مائده و سوره توبه، دو سوره آخری است که بر پیامبر(ص) نازل شده و میتوان از آنها، جهت روششناسی و فرآیند حکمرانی استفاده کرد.
همانطور که گفتم اصطلاح حکمرانی مفهوم جدیدی است که از دهه ۸۰ مطرح شده است، تا قبل از آن از مدیریت دولتی و بعدها مدیریت دولتی نوین و پس از آن حکمرانی استفاده میشود و اینها ناظر به این است که متوجه مشکلات و نواقص ایدههای قبلی شدهایم، اما بهترین منبع برای حکمرانی آیات قرآن و نهجالبلاغه امیرالمومنین(ع) است که ما هم توفیق داشتیم که بحث حکمرانی در نهجالبلاغه را مطرح و از تمام خطبهها استفاده کنیم.
ایکنا - همانطور که مستحضر هستید مردم در زمینه حکمرانی موثر هستند، در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی که آمریکا و رژیم صهیونیستی ناجوانمردانه به نظام مقدس ما حمله کردند مردم بیشتر نسبت به شاخصههای حکمرانی در قرآنکریم توجه داشتند و اقبال مردم در این زمینه زیاد شده بود؛ تاب آوری، شاخصهای تکامل اجتماعی، مذاکرات و مسائل شبیه به این باید بحث شود، به نظر شما جایگاه رسانه برای تأمین این شاخصهها و به زبان مردم درآوردن آنها در این زمینه، به ویژه انتظاری که از خبرگزاری قرآن وجود دارد، چگونه است؟
اولا در این دفاع ملی که من بسیار تأکید دارم که نگوییم جنگ ۱۲ روزه؛ چرا که صهیونیستها عدد را تکرار میکنند و میگویند ما در شش روز با عربها جنگیدیم و ۱۲ روز هم با ایرانیها، هرچند در این جنگ شکست سختی خوردند و باورشان نمیشد که با شهادت دانشمندان و سرداران ما این اتفاق حاصل شود. سرداران نظامی ما خودشان از دانشمندان بودند، شهید سردار رشید که استاد تمام دانشگاه دفاع ملی بود و یا شهید باقری که غیر از شأن سرداری و فرماندهی دانشمند هم بودند، از طرفی شما میبینید که دانشمندان ما سرداران علم و فناوری هستند که شاگردان بسیاری تربیت کردند، رزمندگان ما شجاعانه جنگیدند و مبارزه کردند و ضربه سختی به رژیم صهیونیستی و آمریکا زدند و همین باعث شد که آنها عقب نشینی کنند.
ما میدانیم در تاریخ جنگهایی که آنها داشتند تا طرف مقابل خود را شکست نمیدادند عقب نشینی و ترک جنگ نمیکردند. در غزه این مسئله را میبینیم که حتی اجازه ورود غذا به آنها داده نمیشد. آنها خواهش کردند که جنگ تمام شود؛ چرا که آسیب بسیار دیدند، ۲۰ درصد از موشکهای تاد که برای یک جنگ جهانی لازم بود را استفاده کردند.
در این دفاع ملی، یک پدیده بسیار مبارکی شکل گرفت که همه متحد شدند، حتی اپوزیسیون خارج کشور هم بر علیه رژیم صهیونیستی بودند و حمله او را محکوم کردند به غیر از یک عده قلیلی، علت آن چه بود؟
عامل اصلی هویت اسلامی و ایرانی ماست که ایرانی زیر بار زور نمیرود و این یک هویت فردی و یا اجتماعی نیست، این یک هویت تاریخی و تمدنی است. تمدن ایرانی این گونه بوده و اگر ما در مقطعی از تاریخ شکست خوردهایم، در قاجار و یا پهلوی تقصیر و ضعف از ملت نبوده حاکمان نااهل بر سر کار بودند، مردم همیشه در میدان بودند، در این جنگ حاکمیت لایق، حاکمیت جهادگر است که در رأس آن مقام معظم رهبری بودند و ملت هم که آن هویت تمدنی را داشتند و این پیوند باعث شد این دفاع ملی صورت گیرد و رژیم صهیونیستی را گرفتار شکست سختی بکند.
اینکه برخی میگویند اگر فلان لایحه یا مذاکره صورت میگرفت این گونه نمیشد، این مسائل فرعی است، عامل اصلی هویت است و هر کس که این را نگوید معلوم است ملت ایران را نمیشناسد و تاریخ نمیداند، اما یک عاملی که من از آن به عامل میانی یاد میکنم و در تقویت انسجام ملی مؤثر بود رسانه بود. انصافا یک جهاد رسانهای عجیبی در کشور شکل گرفت، خبرگزاری ایکنا از روز اول جنگ در میدان بود شما یک روز تعطیلی نداشتید، یک حکمرانی حکمی رسانهای شکل گرفت.
من همواره معتقدم حکمت، پیوند معرفت، صنعت و خدمت است؛ یعنی کسی که خدمت به مردم میکند با فناوری که در خدمت اوست اینها مبتنی بر معرفت توحیدی است و در این زمینه اهل رسانه آمدند و انصافا کار بزرگی کردند و ای کاش میشد این حکمرانی رسانهای را در همه عرصهها ادامه داد و نقش آفرین بود. در انسجام ملی، مدیون رسانه هستیم و از آنها قدردانی میکنیم، در رأس آن صدا و سیما که موشک باران شد، اما یک دقیقه هم تعطیل نشد و خبرنگارانی شهید شدند. اگر هویت تاریخی علت محدثه انسجام ملی بود، رسانه، علت مبقیه آن بود که در این زمینه نقش آفرینی کرد و دقیقا کار رسانه باید این باشد، رسانه یک فناوری انتقال پیام به جان مخاطب است و فرق کار تبلیغی و کار روابط عمومی در این است. در روابط عمومی خبر انتقال پیدا میکند در تبلیغ هم همینطور است، اما رسانه، خبر را به جان مخاطب منتقل میکند و اثرگذاری، در کار رسانهای است و این ظرفیت قرآنی خیلی میتواند کمک کند که اصحاب رسانه از مفاهیم قرآنی استفاده کنند. مفهوم جهاد، مفهوم حکمت، مفهوم رشد و مفهوم خانواده همه اینها چیزهایی است که در رسانه میشود به آن پرداخت. شما در این زمان میبینید که دشمن به خانواده حمله میکند، سرداران و دانشمندان را میتوانست به یک نحو دیگری شهید کند، اما با خانواده این کار را انجام داد. این رژیم ضد خانواده است و آنها نشان دادند که اگر قدرتی پیدا کنند خانواده را نابود میکنند، به کودک، زن، مردف پیر و جوان رحم نمیکنند، رسانه با مفاهیم قرآنی با زبان مخاطب، زبان کودک و نوجوان و زبان نسلهای مختلف میتواند مفاهیم بسیاری را منتقل کند.
انتهای پیام