صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۹۸۴۵
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۴

همه در طریق الحسین(ع) آمده‌اند تا بگویند کلمات تو را شنیده‌اند؛ از آن کلمه که ارباً اربا شد، تا آنکه دستانش قطع شد تا آن کلمه‌ها که به اسیری رفتند، همه را مجلس به مجلس شنیده‌‌اند تا برای ظلم‌های امروز جهان، از آنها مدد بگیرند و دعا کنند اگر بشود کلمه تو بشوند؛ همان قدر سرخ، همان قدر روشن.  

علامه شیخ جعفر شوشتری در خصائص خود نوشته بود «فالنبی و الأئمة علیهم السلام کلّهم أبواب الجنان؛ لکنّ باب الحسین أوسع و کلّهم سفن النجاة؛ لکنّ سفینة الحسین مجراها فی اللجج الغامرة أسرع» (پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه علیهم السلام همگی درهای بهشت‌اند؛ امّا درِ حسین علیه السلام گشوده‌تر است. همگی کشتی نجات‌اند؛ امّا کشتی حسین علیه السلام در میان امواج توفان‌های شدید، پُرشتاب‌تر.) این روزها، قدم در طریق الحسین(ع) که بگذاری، این کلمات را این وسعت و سرعت را می‌شود دید.

حسين(ع)، دین را، خدا را، انسان، را عالم غیب را و همه حرف‌های بزرگ جهان هستی که صدها مکتب‌ در تفسیر و تحلیل‌شان سربرآورده‌اند و جز عجز، نصیبی نبرده‌اند، جوری روشن روشن ادا کرد که عامه و خاصه، پیر و جوان، کوچک و بزرگ آمدند نشستند پای کلماتش. پای تک تک کلماتش که هر کدام یک مجلس بودند؛ از مجلس مسلم و زهیر و عباس(ع) تا علی اصغر(ع).

او کلماتش را در سرخ‌ترین رنگشان ادا کرد تا خدا را در ظلمانی‌ترین روزهای تاریخ که مردم خورشید را گم کرده بودند، کلمه، کلمه ترجمه کند و خدا ترجمه شد و پس از آن فهمیدن انسان، آسان بود؛ جانی بود وابسته به خدا؛ راه نجات معلوم‌ شد: «و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة» (زیارت اربعین)

اربعین ترجمه خدا است؛ ترجمه انسان، ترجمه عالم غیب. ترجمه سخت‌ترین درس‌های جهان. این اشک‌ها که در اربعین او در گوشه چشم‌ها می‌لرزد، این قدم‌ها که بی تاب و برهنه به پیش می‌رود، این دست‌ها که بی چشم داشت می‌بخشند، این لباس‌های غبارآلود، این جان‌های شیدا، ترجمه او است. راه با حسین(ع) نزدیک‌تر است: «لکنّ سفینة الحسین مجراها فی اللجج الغامرة أسرع و مرساها علی السواحل المنجیة أیسر»: امّا کشتی حسین علیه السلام در میان امواج توفان های شدید، پُرشتاب‌تر و پهلو گرفتنش در ساحل‌های نجات، آسان‌تر است

اینجا در طریق الحسین(ع) فرقی ندارد کیستی. از کجا آمده‌ای، شأن و مرتبه‌‌ات چیست «در کوی عشق شوکت شاهی نمی‌خرند/ اقرار بندگی کن و اظهار چاکری». اینجا همه برای اظهار چاکری آمده‌اند.

کلمات سرخ حسین(ع) همه را بلدِ این راه کرده است؛ شاید در طریق الحسین(ع)، زن‌ و مردهایی را دیده باشی که همه توان‌شان را به زیر خیمه‌های مندرسی در بیابان‌های چذابه کشانده‌اند تا جزئی از طریق الحسین(ع) باشند؛ آنها هر روز، عصرها، تنورشان را از خانه به اینجا می‌آورند؛ نه گرما می‌شناسند، نه خستگی، نام این بیابان را بهشت گذاشته و از همین حالا به روزهایی فکر می‌کنند که این بیابان خالی از زائران حسین(ع) می‌شود و دلشان سخت می‌گیرد؛ زن‌هایی که در روزهای عادی، زانو درد امانشان را بریده و نمازشان را نشسته می‌خوانند، اما عشق اباعبدالله(ع)، این روزها، رمق تازه‌ای به جسم و جانشان بخشیده. همه آمده‌اند تا بگویند کلمات تو را شنیده‌اند؛ تک به تک‌شان را؛ از آن کلمه که ارباً اربا شد، تا آن که لباس از تن در آورد و عریان به پیشواز شمشیرها رفت تا آنکه دستانش قطع شد تا آن تازه‌ترین کلمه که تیر به گلویش نشست تا آن کلمه‌ها که به اسیری رفتند، همه را مجلس به مجلس شنیده‌‌اند.

آنها هر روز کلمات تو را زیر لب تکرار می‌کنند: «إِنَّ هَذِهِ اَلدُّنْيَا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا ... أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ يُتَنَاهَى عَنْهُ» (دنيا تغيير چهره داده و ناشناخته گشته و نيكی آن در حال نابودی است.  آيا نمی‌بينيد كه به حق عمل نمی‌شود و از باطل دست برنمی‌دارند؟) و برای ظلم‌های امروز جهان، از کلمات تو مدد می‌گیرند و در این روزهای تاریک جهان، آمده‌اند مثل تو خدا را ترجمه کنند و اگر بشود کلمه تو بشوند؛ همان قدر سرخ، همان قدر روشن.  

و آنقدر در این بیابان‌ها در گرمای چذابه، چای به دست زائرانت بدهند، آن قدر سر در تنورها ببرند و جانشان را برایت، پاک پاک بسازند تا بالاخره با تو، با خدا نسبت پیدا کنند و اگر اذن بدهی به سطر آخر زیارت عاشورایت بپیوندند: «و الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام». یعنی می‌شود ما هم کلمه تو بشویم؟

یادداشت از کامله بوعذار خبرنگار ایکنا خوزستان 

انتهای پیام