صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۰۵۶۸
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۹
حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر نوری مطرح کرد

استاد جامعة‌الزهرا(س) قم با بیان اینکه پیامبر اسلام(ص) توانستند از دل یک جامعه قبیله‌ای، امتی واحد بسازند، گفت: نرم‌خویی، گذشت، استغفار برای دیگران، مشورت با مردم، خلق عظیم، گذشت در مسائل شخصی، خوش‌نامی پیش از بعثت و عقلانیت و تدبیر پیامبر اکرم(ص) از مهمترین عوامل شکل‌گیری امت واحد اسلامی به شمار می‌رود و موجب شد تا مردم با آداب و رسوم مختلف و حتی اختلافات قبیله‌ای و قومی در محور ایشان متحد شوند.

سیره پیامبر اکرم(ص) و حوادث دوران پس از رحلت ایشان از مهمترین محورهای تاریخ اسلام و زمینه‌ای برای درک عمیق آموزه‌های دینی و اجتماعی این دین الهی است. پیامبر اسلام(ص) با هدایت الهی و برنامه‌ریزی دقیق برای جامعه مسلمانان، نه تنها رسالت دینی خود را به انجام رساندند، بلکه پایه‌گذاری ساختاری برای امت واحده و یکپارچه اسلامی را نیز به جای گذاشتند. آموزه‌های ایشان چه در عرصه اخلاق فردی، چه در حوزه روابط اجتماعی و ساختار سیاسی همواره زمینه‌ساز انسجام و پایداری جامعه مسلمانان بوده است.

رحلت پیامبر اکرم(ص) نقطه عطفی در تاریخ اسلام است؛ زیرا جامعه اسلامی از رهبری مستقیم پیامبر(ص) محروم و ناگزیر شد مسیر خود را در سایه رهنمودهای ایشان و براساس سنت و شریعت دنبال کند. این دوران که با تحولات سیاسی و اجتماعی گسترده‌ای همراه بود، آزمونی بزرگ برای امت اسلامی به شمار می‌رفت. پس از رحلت پیامبر(ص) شرایط در جامعه اسلامی ایجاد شد که زمینه‌ساز تحولات شگرف سیاسی، اجتماعی در عالم اسلام را فراهم کرد. بررسی ابعاد این تحولات، شناخت دقیق نقش پیامبر(ص) در ایجاد انسجام اجتماعی و سیاسی و تحلیل چالش‌ها و فرصت‌هایی که جامعه اسلامی پس از رحلت ایشان با آن مواجه شد، نیازمند نگاه علمی و جامع است. 

ایکنا در رابطه با بررسی سیره رسول اکرم(ص) و نیز تأثیرات تحولات سیاسی، اجتماعی دوران زندگی و ایام پس از رحلت ایشان به گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر نوری، استاد جامعة‌الزهرا(س) قم پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم.   

ایکنا ـ پیامبر اسلام(ص) چگونه توانستند از دل یک جامعه قبیله‌ای، امتی واحد بسازند؟ 

این موفقیت نتیجه مجموعه‌ای از عوامل اخلاقی، اجتماعی و عقلانی بود. در آیه ۱۵۹ سوره آل‌ عمران خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) یادآور می‌شود که علت گردآمدن مردم و اتحاد آنان در محور وجود ایشان، اخلاق نرم و روحیه مدارا و رحمت ایشان بوده است. اگر پیامبر(ص) فردی خشن و سنگدل بود، مردم از اطراف ایشان پراکنده می‌شدند.  

سه عامل اصلی در جذب دل‌ها و ایجاد اتحاد از طریق رفتار پیامبر اکرم(ص) تأثیرگذار بوده است. نخست، گذشت و عفو از خطاها و لغزش‌های مردم که موجب جلب محبت و اعتماد آنان شد. دوم، استغفار برای مردم، یعنی طلب آمرزش از خداوند برای آنان که نشانگر دلسوزی و اهتمام پیامبر(ص) به سعادت دیگران بود و سوم، مشورت با مردم در مسائل اجتماعی که به آنان شخصیت می‌بخشید و مشارکت در تصمیم‌گیری را ممکن می‌کرد. این ویژگی‌ها در کنار نرم‌خویی و مهربانی، زمینه‌ای قوی برای وحدت اجتماعی فراهم کرد. 

علاوه بر این، پیامبر اکرم(ص) دارای خلق عظیم بودند و رفتار ایشان در تعامل با دوستان و حتی دشمنان موجب محبوبیت و مقبولیت اجتماعی آن حضرت شد. ایشان با صبر و سعه ‌صدر سخنان مردم را حتی زمانی که کم‌اهمیت یا نادرست بود، گوش می‌دادند و این امر خود به جذب مردم کمک می‌کرد. همچنین، ایشان در امور شخصی بسیار اهل گذشت بودند و نمونه‌هایی از آن مانند برخورد پیامبر(ص) با فردی که عبای ایشان را بر گردن پیچید، نشان‌دهنده بزرگواری و مدارا در مسائل فردی است. یکی دیگر از عوامل مهم در جذب مردم از سوی پیامبر(ص)، خوش‌نامی ایشان در ایام پیش از بعثت بود. ایشان به «محمد امین» معروف بودند و مردم امانت‌های خویش را به آن حضرت می‌سپردند که این اعتماد و اعتبار پیشین موجب تقویت جایگاه اجتماعی ایشان شد. 

علاوه بر این، پیامبر اکرم(ص) از کمال عقل و تدبیر بی‌نظیری برخوردار بودند و با هدایت الهی توانستند موانع اتحاد میان قبایل پراکنده را به تدریج برطرف کنند؛ در حالیکه جامعه آن زمان مملو از نزاع‌ها و دشمنی‌های طولانی‌ مدت قبیله‌ای بود.  البته این بدان معنا نیست که هیچ اختلاف یا مخالفتی در میان امت وجود نداشت. نمونه‌هایی مانند سرپیچی برخی افراد در جنگ احد یا مخالفت گروهی در ماجرای حجة‌الوداع نشان می‌دهد که گاهی نافرمانی‌هایی نیز رخ می‌داد. با این حال، پیامبر اکرم(ص) توانست از مجموعه قبایل پراکنده جامعه‌ای منسجم بسازد، لشکری متحد برای فتح مکه و دفاع از مرزهای اسلام تشکیل دهد و در نهایت امت واحدی ایجاد کند.  

در مجموع، نرم‌خویی، گذشت، استغفار برای دیگران، مشورت با مردم، خلق عظیم، گذشت در مسائل شخصی، خوش‌نامی پیش از بعثت و عقلانیت و تدبیر پیامبر اکرم(ص) از مهمترین عوامل شکل‌گیری امت واحد اسلامی به شمار می‌رود و موجب شد تا مردم با آداب و رسوم مختلف و حتی اختلافات قبیله‌ای و قومی در محور ایشان متحد شوند.

ایکنا ـ رحلت پیامبر(ص) چه تأثیری بر انسجام جامعه نوپای مسلمان گذاشت؟

پیامبر اکرم(ص) در زمان حیاتشان پیش‌بینی کرده بودند که بعد از رحلت ایشان اتفاقات ناگواری در جامعه رخ خواهد داد. برای مثال ایشان فرمودند که یهودیان به ۷۱ فرقه و نصاری به ۷۲ فرقه تقسیم شده‌اند و امت من نیز در آینده به ۷۳ فرقه منشعب خواهد شد. این پیش‌بینی نشان می‌دهد که پیامبر اکرم(ص) درک کرده بودند که با فقدان ایشان، جامعه یک‌دست و متحد تبدیل به گروه‌ها و دسته‌های مختلف خواهد شد و اختلافات فرقه‌ای و مذهبی شکل خواهد گرفت. پیامبر اکرم(ص) همچنین، توصیه کرده بودند که مسلمانان پس از ایشان، علی بن‌ابی‌طالب(ع) را به عنوان فرمانده و رهبر خود بپذیرند و اگر مردم از انجام این کار خودداری کنند، حداقل با اهل بیت پیامبر(ص) رفتار شایسته داشته باشند. این امر نشان می‌دهد که پیامبر اکرم(ص) پیشاپیش نگرانی خود را از احتمال بی‌توجهی مردم به رهبری و حفظ وحدت جامعه احساس کرده بودند. 

کسانی که براساس طمع یا ترس مسلمان شده بودند، به طور طبیعی قادر به ادامه صادقانه مسیر اسلام پس از رحلت پیامبر(ص) نبودند و این افراد یا کنار می‌کشیدند یا حتی به مقابله با اسلام می‌پرداختند که این مسئله یکی از عوامل ایجاد مشکلات و تشتت جامعه پس از پیامبر(ص) بود

تاریخ نیز گواه است که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) این پیش‌بینی‌ها محقق شد و عده‌ای از مردم به توصیه ایشان عمل نکردند. منابع شیعی از جمله زیارت امیرالمؤمنین(ع) در روز عید غدیر، به انکار حق خلافت امیرالمؤمنین(ع) و غصب فدک پس از پیامبر اکرم(ص) اشاره دارند و می‌گویند که عده‌ای از افراد به عهد خود با رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) وفادار نماندند. همچنین، زیارت عاشورا بیان می‌کند که کسانی بنیان ظلم و ستم را بر خاندان پیامبر(ص) بنا نهادند و ایشان را از موقعیت امامت و رهبری کنار گذاشتند و بی‌امان کشتند. این نکات نشان می‌دهد که رحلت پیامبر اکرم(ص) تأثیر بسیار عمیقی بر جامعه اسلامی گذاشت و مهمترین پیامد آن اختلاف در مسئله رهبری بود. عده‌ای به فرمایش پیامبر(ص) و جانشینی علی(ع) پایبند ماندند و عده‌ای دیگر خود جانشینانی برای پیامبر(ص) تعیین کردند که مسیر جامعه را تغییر داد. 

رحلت پیامبر اکرم(ص) باعث شد که مسیر معنوی و دینی جامعه دچار خدشه شود. اگر امام علی(ع) بر سر کار می‌آمد، مسیر جامعه اسلامی بیشتر بر محور دین و سلوک معنوی تنظیم می‌شد و مسائل دنیوی در درجه دوم اهمیت قرار می‌گرفت، اما با کنار رفتن امیرالمؤمنین(ع) و به دست آمدن قدرت برای کسانی که همت خود را بر دنیا و امور مادی گذاشتند، اصل زندگی جامعه به پول، ثروت، خانه، مزرعه و مسائل دنیوی معطوف شد و در درجه دوم به امور عبادی و معنوی پرداخته شد. این وضعیت نشان‌دهنده آن است که رحلت پیامبر اکرم(ص) نقش بسیار عظیمی در به هم خوردن وحدت و انسجام جامعه داشت. با این حال، خداوند متعال برای حفظ دین، امیرالمؤمنین علی(ع) را در جامعه نگه داشت تا با تدبیر، صبر و سکوت ایشان از بروز فروپاشی کامل جلوگیری شود و جامعه اسلامی به جان هم نیفتد و کار به جایی نرسد که دوباره جاهلیت حاکم شود. 

به برکت حضور حضرت امیر(ع) اسلامی که حتی به صورت وارونه و با انحرافاتی در جامعه ادامه پیدا کرده بود، توانست تا در جریان حقیقی و اصیل دین خود استمرار یابد و مسیر خود را حفظ کند. امروز نیز این جریان حق در حمایت از مظلومان و مقابله با ظلم، از جمله در قضایای جدید جهان، مشاهده می‌شود و نشان‌دهنده پایبندی به مسیر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و استمرار اصول و ارزش‌های الهی است. به طور خلاصه، رحلت پیامبر اکرم(ص) باعث شد که جامعه نوپای مسلمان با بحران رهبری و اختلافات داخلی مواجه شود، اما با هدایت و تدبیر امامان معصوم(ع) وحدت نسبی حفظ شد و مسیر حقیقی اسلام گرچه با بروز چالش‌ها و انحراف‌ها، ادامه یافت.

ایکنا ـ اگر بخواهیم نگاه امروزین به دعوت پیامبر(ص) داشته باشیم، چه بخش‌هایی از سیره ایشان می‌تواند الهام‌بخش برای جهان معاصر باشد؟ 

حقیقت انسان در امروز و گذشته و آینده تفاوتی نکرده و نخواهد کرد. انسان، انسان است و نیازهای مادی و معنوی او نیز طی دیروز و امروز و فردا با هم تفاوتی ندارد. نباید تصور کنیم امروز مثلاً یک بخشی از اسلام می‌تواند نجات‌بخش باشد، بلکه کل اسلام باید در دیروز و امروز و فردا در جامعه بشری پیاده شود تا درد بشریت درمان شود. برای مثال فرض کنید امروز با همه پیشرفت‌هایی که بشر کرده، اقیانوس‌ها را تسخیر کرده، کرات دیگر را کاوش کرده، فضا را تسخیر کرده و ارتباطات جهانی بسیار توسعه یافته، باز هم همه می‌گویند جنگ آینده بشریت، جنگ آب خواهد بود. چند هزار سال پیش هم مردم بر سر یک چاه یا چشمه آب با هم می‌جنگیدند و امروز نیز بر سر آب با هم می‌جنگند. با اینکه فناوری و علم بشری به شدت پیشرفت کرده، نیازهای بنیادی انسان مثل آب و غذا تغییری نکرده‌اند. حتی اگر به جای سوار اسب شدن، سوار هواپیما شویم، این تأثیری در میزان نیاز به آب و غذا ندارد. در زمان قدیم نیز درگیری، خشونت و جنگ وجود داشت و بشر فکر می‌کرد که با پیشرفت علمی می‌تواند طمع‌ورزی، فرصت‌طلبی و طمع به دیگران را اصلاح کند، اما تجربه نشان داد که پس از پیشرفت‌های علمی و مادی، دو جنگ جهانی بزرگ ازسوی همان انسان‌های پیشرفته بر بشریت تحمیل شد و نزدیک به ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر در این جنگ‌ها کشته شدند.

روابط قومی و قبیله‌ای هرچند در زمان پیامبر(ص) تا حدودی فروکش کرده بود، اما با رحلت ایشان و کاهش هیبت و عظمت آن حضرت دوباره ظهور یافت و باعث شد مردم به جای تبعیت از عدالت و حق، تعلقات قومی و قبیله‌ای را بر جامعه تحمیل کنند

اگر کل تاریخ را بنگریم، شاید این تعداد کشته در صد سال اخیر بیشتر از کل تاریخ باشد و این نشان می‌دهد که بشر به یک قوه ماورایی و معنوی نیاز دارد که غرایز و شهوات او را کنترل کند و طمع‌ورزی‌هایش را مهار کند. این نیاز در گذشته، امروز و آینده ثابت است. اگر بخواهیم دقیق پاسخ دهیم که چه چیزی می‌تواند الهام‌بخش باشد، باید به آیات قرآن مانند آیات ۱۰ و ۱۱ سوره صف مراجعه کنیم. این آیات راه درمان درد بشر را مشخص می‌کنند و می‌فرمایند که انسان‌ها باید ابتدا خدا را بپذیرند و به او ایمان بیاورند، سپس، به رسول خدا(ص) ایمان داشته باشند و بعد با جان و مال خود در راه خدا تلاش کنند. این مسیر، انسان را از پریشانی‌ها، اضطراب‌ها و نگرانی‌ها نجات می‌دهد و به ساحل آرامش می‌رساند و نیازهای مادی و معنوی او را تامین می‌کند. 

پس راه نجات بشر، ایمان به خدا، ایمان به رسول خدا(ص) و جهاد در راه خدا است. همین راهی است که امروز امام(ره) و مقام معظم رهبری جلوی پای بشریت گذاشته‌اند. اگر بشر این مسیر را دنبال کند، مشکلات او حل می‌شود یا حداقل کاهش پیدا می‌کند.  به عبارت دیگر، نگاه امروزین به دعوت پیامبر(ص) نشان می‌دهد که سیره نبوی از نظر الهام‌بخشی برای جهان معاصر نه تنها مربوط به بخش خاصی از اسلام نیست، بلکه اجرای کامل همه آموزه‌های اسلامی در جامعه بشری است که می‌تواند درد بشر را درمان کند و زندگی معاصر را با عدالت، ایمان و تلاش در راه خدا هماهنگ کند.

ایکنا ـ به نظر شما، چرا همبستگی امت پس از رحلت پیامبر(ص) دچار تزلزل شد؟

در ابتدای ظهور اسلام، گروه‌های مختلفی به اسلام گرویدند. عده‌ای براساس طمع وارد این مسیر شدند، به این معنا که احتمال می‌دادند اسلام در آینده به قدرتی بزرگ تبدیل شود و بتواند با اطرافیان خود وارد جنگ شود و غنائم سرزمین‌های دیگر را به دست آورد. برخی دیگر نیز به دلیل نداشتن رغبت و حوصله درگیر شدن با قدرت جدید و یا به دلیل ترس از آن به ظاهر اسلام را اختیار کردند تا منافع‌شان آسیب نبیند. پیامبر اکرم(ص) مأمور بود که هر کسی که به ظاهر بگوید «اشهد لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله» را به عنوان مسلمان بپذیرد، بدون اینکه به تحقیق و تفحص درباره صداقت او بپردازد. بنابراین، هر کس به ظاهر اظهار اسلام می‌کرد، مورد پذیرش پیامبر(ص) قرار می‌گرفت. کسانی که براساس طمع یا ترس مسلمان شده بودند، به طور طبیعی قادر به ادامه صادقانه مسیر اسلام پس از رحلت پیامبر(ص) نبودند و این افراد یا کنار می‌کشیدند یا حتی به مقابله با اسلام می‌پرداختند که این مسئله یکی از عوامل ایجاد مشکلات و تشتت جامعه پس از پیامبر(ص) بود. 

عامل دوم، تعلقات قومی و قبیله‌ای بود. در آن جامعه روابط قومی و قبیله‌ای بر تمام هستی و نیستی افراد اولویت و غالباً بر حق و حقیقت تقدم داشت. این تعلقات هرچند در زمان پیامبر(ص) تا حدودی فروکش کرده بود، اما با رحلت ایشان و کاهش هیبت و عظمت آن حضرت دوباره ظهور یافت و باعث شد مردم به جای تبعیت از عدالت و حق، تعلقات قومی و قبیله‌ای را بر جامعه تحمیل کنند. 

غریزه قدرت‌طلبی و علاقه به موقعیت در انسان‌ها طبیعی است و به طور فطری در بزرگان و عموم مردم وجود دارد. این ویژگی اگر به وسیله دین و تقوا مهار نشود، می‌تواند منجر به رقابت، اختلاف و تشدید تفرقه در جامعه شود

عامل سوم، افراد بی‌غرض ولی جاهل بودند؛ کسانی که فهم نادرست و غیرعلمی از قرآن و سخنان پیامبر(ص) داشتند و خود را مرجع نهایی می‌دانستند، بدون اینکه صحت برداشت خود را به بزرگان عرضه کنند. این گروه با تفسیرهای غلط و پایبندی شدید به آن‌ها، جامعه اسلامی را به سمت تفرقه و خشونت سوق می‌دادند. نمونه بارز این افراد، خوارج بودند که مفهوم «لا حکم الا لله» را به گونه‌ای نادرست تفسیر می‌کردند و براساس فهم خود، نظم اجتماعی و ضرورت وجود حاکم جامعه را انکار می‌کردند. 

عامل دیگر، حسادت بود که ویژگی طبیعی انسان است و جز با آموزش و تمرین طولانی نمی‌توان آن را مهار کرد. برخی از صحابه نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) به ویژه امیرالمؤمنین علی(ع) دچار حسادت بودند. قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) بارها فضایل امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) را بیان کرده بودند، از جمله آیات تطهیر و مباهله و روایات متعددی درباره فضایل علی(ع)، فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) صادر شده بود. علی(ع) در میدان‌های نبرد مانند بدر و احد و در فتح قلعه‌های یهود، درخششی بی‌نظیر داشت و جان پیامبر(ص) را حفظ کرد؛ در حالیکه بسیاری از صحابه در چنین میدان‌هایی دچار عقب‌نشینی و ترس می‌شدند. این فضایل و درخشش‌ها باعث شد حسادت برخی صحابه نسبت به علی(ع) شدت یابد و با رحلت پیامبر(ص) فرصت بروز پیدا کند، زیرا دیگر پشتیبانی عظمت و هیبت پیامبر وجود نداشت و علی(ع) با همسر و فرزندان کم‌سال، بدون پشتیبانی بزرگانی چون حمزه و جعفر در موقعیت دشواری قرار گرفت.

همچنین، غریزه قدرت‌طلبی و علاقه به موقعیت در انسان‌ها طبیعی است و به طور فطری در بزرگان و عموم مردم وجود دارد. این ویژگی اگر به وسیله دین و تقوا مهار نشود، می‌تواند منجر به رقابت، اختلاف و تشدید تفرقه در جامعه شود. تمامی این عوامل در کنار یکدیگر موجب شد جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم دچار تشدد، پراکندگی و تشتت شود.

ایکنا ـ چگونه می‌توان سنت و سیره پیامبر(ص) را در زندگی امروز بازخوانی و عملیاتی کرد؟

بازخوانی سنت و سیره پیامبر اکرم(ص) مستلزم رجوع مستقیم به منبع اصلی و معتبر آن است. خود پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «أنا مدينة العلم وعلی بابها؛ من شهر علم هستم و علی دروازه آن است». هر کس می‌خواهد به این شهر علم و حکمت دسترسی پیدا کند، باید از دروازه آن وارد شود. بنابراین، برای شناخت دقیق سیره و سنت پیامبر(ص) لازم است ابتدا از طریق معرفی و راهنمایی علی بن ابی‌طالب(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) به این منبع دسترسی پیدا کنیم.  برای تحقق این امر، مطالعه و تدبر در آثار معصومین همچون نهج‌البلاغه ضروری است؛ زیرا علی(ع) پیامبر اکرم(ص) را مطابق معرفی خود ایشان معرفی کرده و آنچه در این مسیر بیان شده، نمایانگر سیره و سنت واقعی پیامبر(ص) است. 

براساس این دیدگاه، شناخت و عمل به سنت پیامبر(ص) باید بر پایه آموزه‌ها و بازخوانی‌هایی باشد که از سوی معصومین(ع) ارائه شده است و نه صرفا برداشت‌های غیرمستقیم دیگران، هرچند که زحمات علمی و فرهنگی آنان محترم است. در زمان معاصر نیز افرادی مانند حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی با بازخوانی سیره و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، راهکارهای عملی برای مقابله با ظلم و استکبار و تحقق عدالت اجتماعی ارائه کرده‌اند. این بازخوانی عملی و عینی، برخلاف برخی آموزش‌ها در مراکز علمی و دانشگاه‌های خارجی است که در مواجهه با فجایع انسانی مانند کشتار کودکان مظلوم فلسطینی، سکوت می‌کنند و نمی‌توانند معیار عملیاتی و واقعی برای سنت و سیره پیامبر(ص) ارائه دهند.

 بنابراین، پاسخ روشن این است که برای بازخوانی و عملیاتی کردن سنت و سیره پیامبر اکرم(ص) در زندگی امروز باید مستقیما از «باب مدینه علم» یعنی علی(ع) و اهل بیت(ع) و همچنین، پیروان راستین آنان بهره گرفت و آموزه‌ها و الگوهای ایشان را در تمامی ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جاری کرد. تنها از این مسیر است که سنت و سیره پیامبر(ص) به شکل درست و مؤثر در زندگی روزمره ما تحقق پیدا می‌کند و می‌تواند به الگویی عملی برای اصلاح جامعه و مقابله با ظلم و فساد تبدیل شود.

ایکنا ـ‌ چه پیامی از پیامبر(ص) برای جهان معاصر، که گرفتار بحران‌های اخلاقی و اجتماعی است، می‌توان استخراج کرد؟

اگر بشر بخواهد دردهای خود را مداوا کند، ایمان به خدا و باور به رسالت پیامبران(ع) در این زمینه ضرورت دارد. بدون اعتقاد به این حقیقت که خداوند به فکر بشر است و برای او راه ‌چاره‌ای مشخص کرده، هیچ دردی از دردهای انسان حل نخواهد شد. نسخه شفابخش دردهای بشر که همان دردهای گذشته و حال انسان‌ها است در قرآن کریم بیان شده است. خداوند در آیه 64 سوره آل عمران می‌فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ؛ بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد». 

این آیه سه نکته اساسی برای بازسازی جامعه انسانی و حل بحران‌های اخلاقی و اجتماعی بشر دارد.  نکته نخست ایمان به خداست. همه انسان‌ها به عنوان فصل مشترک بشریت به وجود خداوند خالق جهان اعتقاد دارند و این نقطه اشتراک باید محور وحدت و همگرایی انسان‌ها قرار گیرد. نکته دوم، عدم شریک برای خداست. خداوند شریک ندارد و انسان‌ها نباید برای او شریکی قائل شوند. بدین ترتیب، انسان‌ها در زندگی فردی و جمعی مطیع فرمان خدا خواهند بود و از فرامین نادرست و ایدئولوژی‌های انسانی که به نوعی شریک خدا قلمداد می‌شوند، تبعیت نخواهند کرد. نکته سوم، عدم برتری و سلطه انسان‌ها بر یکدیگر است. هیچ انسانی حق ندارد ارباب دیگران باشد یا از توان و منابع دیگران به زور استفاده کند. همه انسان‌ها بنده خدا هستند و هیچ‌کس نمی‌تواند دیگری را به بهره‌کشی وادار کند. این اصل ضد استعمار و ظلم بوده و پایه‌ای برای عدالت و برابری در جامعه است. 

بنابراین پیام پیامبر اکرم(ص) برای جهان معاصر چنین است که خداوند و انبیای الهی را در زندگی به رسمیت بشناسیم، هیچ انسانی بر دیگری برتری نداشته باشد و همه انسان‌ها برابر و بنده خدا باشند. زندگی عادلانه و متناسب با توان و نیاز هر فرد پیاده شود و مشکلات اجتماعی و اقتصادی با رعایت عدالت و خردمندی حل شوند. اجرای این اصول بشر را از بحران‌های اخلاقی و اجتماعی نجات می‌دهد و به آینده‌ای روشن و آرامش‌بخش برای جوامع انسانی می‌انجامد. در نهایت، تحقق کامل این نسخه نیازمند ظهور منجی حقیقی و آمادگی بشر برای پذیرش اوست.

گفت‌وگو از مجتبی افشار

انتهای پیام