مصدق پس از رد درخواستش از سوی شاه، استعفا داد و شاه در روز 26 تیر، احمد قوام را به نخستوزیری انتخاب کرد. از همان روز تظاهرات گستردهای، شهرهای ایران را فراگرفت. در نهایت، صبح 30 تیر 1331، انبوهی از مردم در تهران و سایر شهرهای کشور به خیابانها آمدند و با شعارهای «زنده باد مصدق» و «یا مرگ یا مصدق»، خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند. تعدادی از مردم تهران در جریان اتفاقات 30 تیر کشته شدند. پس از این رویداد، قوام مجبور به استعفا شد و مصدق دوباره به نخستوزیری رسید و شاه نیز با درخواستهای وی موافقت کرد. از همان روز، توطئه علیه مصدق از سوی برخی از درباریان و طرفداران سیاستهای دولت استعمارگر انگلیس آغاز شد.
همانطور که اشاره شد، فکر انجام کودتا در ایران از ابتدای نهضت ملیشدن صنعت نفت نزد مقامات انگلیسی وجود داشت؛ اما انسجام نیروهای طرفدار ملیشدن صنعت نفت و مخالفتهای اولیه دولت وقت آمریکا با انجام اقدامات علیه دولت دکتر مصدق، باعث شد تا این امر با تأخیر صورت گیرد. انگلیس با فعالکردن شبکههای جاسوسی خود، از سویی تلاش کرد تا انسجام و وحدت نیروهای داخلی را به تضاد، دشمنی و تفرقه تبدیل کند و از سوی دیگر تلاش کرد تا دولت آمریکا را نسبت به انجام کودتا در ایران متقاعد کند.
آمریکا که در ابتدا برای به دست آوردن سهمی از نفت ایران، از جبهه ملی و دکتر مصدق حمایت میکرد، با دستیافتن به توافقاتی با انگلستان در این زمینه و نیز رسیدن به برتری نظامی نسبت به شوروی که در جایگاه عاملی بازدارنده در ایران عمل میکرد، از حمایت دکتر مصدق دست برداشت و نماینده آن کشور در جلسه شورای امنیت سازمان ملل صراحتاً اعلام کرد که نفت ایران موضوعی بینالمللی است و به همین دلیل، قدرتهای جهانی میتوانند در مسائل مربوط به نفت ایران دخالت کنند. این چرخش مهم در سیاست خارجی آمریکا برخلاف تصور رایج، از دوره زمامداری ترومن، رئیسجمهور حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا شروع شد، در دوره ریاستجمهوری آیزنهاور جمهوریخواه، به اوج خود رسید، باعث چرخش سیاسی آمریکا به نفع انگلیس شد و زمینه را برای همکاری اطلاعاتی دو کشور در انجام کودتا در ایران فراهم کرد.
طرح کودتا از سوی آمریکاییها، عملیات «تی. پی. آژاکس» نام گرفت و کرمیت روزولت بهمنظور اجرای کودتا، عازم ایران شد. انگلیسیها نیز کریستوفر وودهاوس، مسئول بخش ایران سازمان اطلاعاتی ام آی 6 را در رأس عملیاتی قرار دادند که از سوی آنها «عملیات چکمه» نامگذاری شده بود. در کنار شبکههای بومی و علنی جاسوسی انگلستان و آمریکا در ایران، شبکه کاملاً مخفی دیگری با محوریت شاپور ریپورتر، اسدالله علم نیز در ایران فعال بود که وظیفه رهبری عملیات کودتا و ایجاد ارتباط بین سازمان سیا و ام آی 6 را برعهده داشت.
نام این عملیات مشترک که با نظارت و رهبری شاپور ریپورتر انجام میشد، «عملیات بدامن» بود. این عملیات دو محور عمده داشت؛ عملیات نفوذی، سیاسی و تبلیغی، فرهنگی. عوامل شبکه بدامن موفق شدند در رأس حزب توده نفوذ کنند و جریانهای سیاسی دیگر، نظیر حزب زحمتکشان جبهه ملی، نیروی سوم، حزب ایران و پانایرانیستها نیز از نفوذ عوامل این شبکه مصون نماندند و بعضاً زمینههای موفقیت عملیات شبکه را فراهم کردند.
بارزترین نمونه بهکارگیری این جریانها به نفع منافع بیگانگان، آشوبهای 23 تیر 1330 بود که در آستانه ورود هریمن، نماینده مخصوص ترومن، رئیسجمهور آمریکا به ایران رخ داد. در آن روز حزب توده به تحریک عوامل شبکه بدامن، تظاهرات وسیعی علیه ورود هریمن به ایران ترتیب داد و در مقابل، اعضای حزب زحمتکشان، حزب ایران و پانایرانیستها نیز باز به تحریک عوامل شبکه بدامن به مقابله برخاستند که به درگیری در کشور منجر شد. این اتفاق دولت ترومن را به انجام کودتا در ایران راسختر کرد. (نجفی و حقانی، 1393: 549 ـ 548)
با روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا و قرارگرفتن برادران دالس در رأس وزارت خارجه این کشور و سازمان سیا، روند حوادث و جریانهای داخلی و بینالمللی علیه نهضت ملیشدن صنعت نفت تسریع شد. هماهنگی بین وینستون چرچیل که بهمنظور انجام کودتایی دیگر در ایران، جانشین کلمنت اتلی، نخستوزیر معتدل انگلیس شده بود، با همراهی آیزنهاور، همهچیز را علیه منافع ملی ایران رقم میزد؛ همچنین ایجاد آشوب و دامنزدن به اختلافات در بین رهبران نهضت و مردم به شکلی گسترده از سوی عوامل شبکههای علنی و غیرعلنی جاسوسی بیگانگان در احزاب، مطبوعات، مجلس، سازمانهای دولتی و جریانهای سیاسی دنبال میشد و زمینه را برای انجام اقدامات خشونتآمیز مانند قتل فجیع سرتیپ محمود افشارطوس، رئیس شهربانی دکتر مصدق بهوجود آورد. (نجفی و حقانی، 1393: 550)
آمریکا و انگلیس با هماهنگی درباریان، به جلب همکاری عوامل خود برای کودتا پرداختند. براساس نقشه طراحیشده از سوی انگلیس و آمریکا و عوامل داخلی آنها، سرانجام در 21 مرداد، شاه فرمان عزل مصدق و انتصاب سرلشکر فضلالله زاهدی را صادر کرد. شاه سپس به رامسر رفت و منتظر نتایج ماند. عملیات کودتا به عهده سرهنگ نعمتالله نصیری، فرمانده گارد شاهنشاهی گذاشته شد. در شب 24 مرداد، مرحله نخست کودتا با حضور نظامیان آغاز شد و نصیری فرمان عزل دکتر مصدق را به او تسلیم کرد؛ اما سرهنگ ممتاز، فرمانده گارد محافظ خانه نخستوزیر، نصیری و همراهانش را بازداشت کرد. با دستگیری آنها فوراً مقابله با کودتا آغاز شد و واحدهای کودتاگر محاصره و فرماندهان آنها دستگیر شدند. در نهایت کودتا در سایه درایت دکتر مصدق و فداکاری سرهنگ ممتاز شکست خورد. در روز 25 مرداد، پخش این خبر باعث ایجاد هیجان در کشور شد و دستاندرکاران کودتا از جمله سرلشکر زاهدی مخفی شدند.
محمدرضاشاه نیز پس از شنیدن خبر شکست کودتا، به بغداد و از آنجا به رم رفت. با خروج شاه، در سراسر کشور تظاهرات برپا شد. در تجمع بزرگی در میدان بهارستان، دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه خواهان لغو حکومت سلطنتی و برقراری حکومت جمهوری شد. دکتر مصدق پیروزی در رفراندوم و انحلال مجلس را اعلام کرد. در روزهای 26 و 27 مرداد، تظاهرات در خیابانها ادامه یافت، مردم با پلیس درگیر شدند و به مراکز اطلاعاتی آمریکا در تهران و شهرستانها حمله بردند.
روز 27 مرداد، مصدق به نظامیان دستور داد تا مانع هرگونه تجمع و تظاهرات شوند و از مردم هم خواست تا به خانههای خود برگردند؛ اما طراحان و گردانندگان کودتا بیکار ننشستند و با انتشار فرمان نخستوزیری زاهدی و نگهداری او در مخفیگاههای سیا و از طرفی، پخش دلارهای آمریکایی، در تدارک برگزاری تظاهرات شاهپرستانه گروهی از اوباش و سایر مخالفان دکتر مصدق برآمدند. از سوی دیگر، کودتاگران در حال تماس با برخی از فرماندهان نظامی شهرستانها برای هجوم به پایتخت بودند؛ بنابراین گروههایی را با شعارهای ضدملی و ضدمذهبی تجهیز کردند تا مردم را مرعوب کنند. به دنبال این اقدامات، طرح کودتا با تغییراتی در صبح روز 28 مرداد، به مرحله اجرا درآمد. براساس برنامهریزیهای سرهنگ اخوی، طراح اجرایی کودتا، از مردم و عدهای از خرابکاران و اوباش علیه مصدق و دولت او استفاده شد.
با توجه به اینکه پیشتر دکتر مصدق به هوادارانش دستور داده بود تا خیابانها را ترک کنند، این امر بهترین فرصت را برای انجام کودتا فراهم کرده بود. (بیات، 1381) صبح 28 مرداد، عوامل سیا جمعیت بزرگی از مردم فقیر، ورزشکاران زورخانهای، سایر مخالفان دولت و طرفداران شاه را به خیابانها کشاند و بدون اینکه کسی برای آنها مزاحمتی ایجاد کند، خیابانهای تهران را فتح و دفتر نشریات و احزاب وابسته به جبهه ملی را اشغال کردند. نظامیان هم با همراهی سایر مخالفان با سر دادن شعارهایی علیه مصدق، به سمت خانه او و ایستگاه رادیو حمله کردند. ایستگاه رادیو بعد از ظهر تصرف شد و با وجود مقاومت سرهنگ ممتاز و افرادش در برابر منزل نخستوزیر، خانه مصدق به اشغال آنها درآمد و به آتش کشیده شد. در این روز مجلس نیز به برکناری دکتر مصدق رأی داد و از طرفی، هیچ نیروی مدافع واقعی مصدق در تظاهرات وجود نداشت و شدت بحران تا حدی بود که همه امور از دست کابینه دکتر مصدق خارج شده بود و در نهایت عصر 28 مرداد، دولت دکتر مصدق سقوط کرد.
با سقوط دولت ملی و قانونی دکتر مصدق، بسیاری از حامیان و اعضای کابینه او دستگیر، تبعید و اعدام شدند؛ بهطوری که دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه به اعدام محکوم و سرانجام تیرباران شد. مهندس سیداحمد رضوی، نایبرئیس مجلس شورای ملی به 10 سال زندان و انفصال از خدمت در دانشگاه محکوم شد. دکتر مصدق نیز پس از محاکمه در دادگاه نظامی به سه سال حبس محکوم و پس از گذراندن دوران محکومیت، به روستای احمدآباد تبعید شد و سرانجام در 14 اسفند 1345، پس از تحمل سختیهای زندان و تبعید، در 87 سالگی دار فانی را وداع گفت.
با کودتای انگلیسی آمریکایی 28 مرداد علیه دولت قانونی مصدق، بعدها برخی از مقامات آمریکایی به انجام این اقدام ضدایرانی خود اعتراف و بعضاً احساس تأسف کردند؛ برای نمونه باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2013 در اینباره گفت: «بیاعتمادی میان ایران و آمریکا ریشهای عمیق دارد و مدتهای مدیدی است که ایرانیان از دخالتهای آمریکا در امور داخلیشان و سرنگونی دولتشان در دوران جنگ سرد به دست آمریکا شکایت دارند.»
مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بیل کلینتون نیز به کودتای 28 مرداد و نقش آمریکا در این واقعه اشاره کرد. از سوی دیگر، برنی سندرز، سناتور ارشد حزب دموکرات نیز در مناظره نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2016، به دخالت آمریکا در سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق اشاره و آن را بخشی از سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا در امور سایر کشورها تلقی کرد. وی همچنین اقدام آمریکا در تغییر دولت در ایران را کودتا خواند.
روی هم رفته، کودتای 28 مرداد 1332 نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود. این رویداد که نتیجه دخالت دولتهای استعمارگر و امپریالیستی انگلیس و ایالات متحده آمریکا در امور داخلی ایران محسوب میشود، بهمنظور مقابله با مجاهدتهای دکتر مصدق و یارانش در تصویب قانون ملیشدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329 و رویکردهای استقلالطلبانه آنها صورت گرفت. از طرفی، تصویب این قانون باعث شد تا منافع دولت استعمارگر انگلیس تحت تأثیر قرار گیرد و همین امر، دولت انگلستان را برای مقابله با نهضت ملیشدن صنعت نفت و کارشکنی علیه دولت ملی و قانونی دکتر مصدق مصممتر کرد.
این کشور با فعالکردن شبکههای جاسوسی خود به ایجاد تفرقه و اختلاف در بین نیروهای داخلی پرداخت و از طرفی، بعدها با همکاری و هماهنگی ایالات متحده آمریکا از طریق نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی، همچون ام آی 6 و سازمان سیا و از سوی دیگر، حمایت از مزدوران و عوامل داخلی خود اعم از سیاستمداران، درباریان و گروههای آشوبگر و خرابکار مانند اوباش و لمپنها به طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد پرداخت، دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرد و زمینه برای وابستگی سیاسی دوباره ایران به قدرتهای بزرگ و سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا به مدت 25 سال بهوجود آمد.
منابع:
نجفی، موسی و فقیه حقانی، موسی (1393)، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
بیات، محمدرضا (1381)، بازخوانی کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد 1332، زمانه، شماره1.
پگاهسادات طباطبایی
انتهای پیام