هنگامی که خورشید معرفت بر آسمان فرهنگ و تمدن ایرانی تابید، نخستین پرتوهای آن در دل خانههای خدا تجلی یافت. «مسجد»، کهنترین نماد پیوند زمین و آسمان در این دیار کهن، نه تنها عبادتگاهی برای راز و نیاز، که جلوهگاهی برای متجلی ساختن والاترین مفاهیم زیباییشناختی و عمیقترین لایههای معنوی شد.
هنر معماری ایران، با تکیه بر هزاران سال تجربه، حکمت و ذوقی آسمانی، در مسیر آفرینش مساجد، به اوجی دست یافت که نه تنها تاروپود فرهنگ ایرانی-اسلامی را بازتاب میدهد، بلکه جهانیان را به حیرت واداشته است.
از گنبدهای سبزفام و شکافنده آسمانی که همچون تاجی بر سر ایرانزمین میدرخشند تا منارههای رفیعی که به مثابه انگشتان، اشاره به سوی ملکوت آسمانی دارند. از طاقهای مُقَرنَسکاری شده که گویی عرش برین را در ذهن مجسم میسازند تا کاشیهای مُعَرَق و کتیبههای خوشنویسی شده که آیات نورانی قرآن را با نقوش اسلیمی درمیآمیزند؛ همه و همه گواهی بر هنری میدهند که میخواهد ماده را به معنا، و فضا را به روحانیت پیوند زند.
اینجا، در مسجد ایرانی، هندسه تنها یک «محاسبه» خشک نیست؛ زبانی رمزآلود برای سخن گفتن از نظم کائنات و عظمت پروردگار است. نور، نه برای روشن کردن که برای تعریف کردن فضا و ایجاد حال و هوایی ملکوتی به کار میرود و آب و آیینه، بازتابدهنده جهان بالا در جهان پایین هستند.
این شکوه بیهمتا، در استمرار حیات، دوام و بقایش؛ مرزی نشناخت و به مثابه زبانی گویا و جهانی، قلب و چشم معماران و هنرمندان دیگر سرزمینها را نیز تسخیر کرد. اصول طراحی «چهارایوانی»، گنبدهای دوپوسته، حیاط مرکزی و به ویژه هنر کاشیکاری و گرهچینی ایرانی، به سرزمینهایی از آناتولی گرفته تا شبهقاره هند و آسیای مرکزی راه یافت و هسته اصلی شکلگیری سبکهایی شد که امروزه از آنان به عنوان معماری اسلامی در گستره جهان یاد میشود.
مسجد «ایاصوفیه» در استانبول، «تاجمحل» در هند و بیشمار مساجد دیگر در گوشه و کنار جهان، وامدار نگاه عمیق و دستان خلاق معمار ایرانی هستند.
از همین روی است که مسجد ایرانی، فراتر از یک بنا، کتابی مصور از باورها، آرمانها و روح جمعی ملتی است که هنر را عبادت میدانند و عبادت را والاترین هنر.
مسجد ایرانی تجسم عینی «حس وحدت» در کثرت است؛ وحدتی که در سایه ایمان به خدای یکتا، خالق زیباییها، شکل گرفته است. در روز جهانی مسجد، گرامی میداریم این میراث باشکوه را که نه تنها سندی زنده از تاریخ و هویت ما، بلکه هدیهای ارزشمند از تمدن ایرانی-اسلامی به کل بشریت است. میراثی که همچنان الهامبخشِ جویندگان زیبایی و حقیقت در سراسر گیتی است.
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به بهانه «روز جهانی مسجد»؛ در ساحت جایگاه و عظمت هنر معماری ایرانی در دوران اسلامی و نقش بیبدیل هنرمندان چیرهدست، خلاق، مبتکر و مسلمان ایرانزمین در طراحی، ساخت و تزئین مساجد؛ نیز تاثیر این هنر آمیخته با روح معنویت و نگرش قدسی بر معماری جهان از ساخت مساجد تا دیگر سازههای بینالمللی به گفتوگو با دکتر محمدرضا پارام؛ معمار، مدرس معماری و عضو هیئت علمی و مدیر گروه معماری و معماری داخلی دانشگاه هنرهای ایرانی-اسلامی استاد زندهنام، محمود فرشچیان نشسته که حاصل این گفت و شنید در ادامه از خاطرتان میگذرد.
در نگاهی کلان و کلی باید گفت که لزوم، پیشزمینه و دلیل طراحی و ساخت مساجد (معماری)، از همان سال اول هجری آغاز شد. طراحی و ساخت سازهای (مسجد) که ترکیبی از کارکرد مذهبی، زیباییشناسی و فرهنگ را به شکل توامان در بافت درونی و شمایل بیرونی خود داشته باشد. سازهای که در همان نگاه نخست آنرا از بناهایی مثل کلیساها، معابد یا کاخها متمایز میکند.
در همینجا لازم است این نکته مهم و کلیدی را با تاکید عنوان کرد که چیزی به نام «معماری اسلامی» به طور مستقل وجود ندارد؛ آنچه ما داریم، معماری ایرانی در دوره اسلامی است که از سنتهای معماری پیش از اسلام ایران، بهویژه دورههای هخامنشی و ساسانی، الهام گرفته و آنها را با نیازهای دینی و فرهنگی اسلام بازآفرینی کرده است.
این معماری، عناصر بناهای «یادمانی» (مثل تخت جمشید) و بناهای «تجمعی» (مثل کاخهای ساسانی) را گرفت و با حذف تصاویر انسانی یا حیوانی و افزودن الگوهای هندسی و خوشنویسی، به شکلی ویژه در خدمت توحید و نماز جماعت اسلامی قرارداد.
از جمله مهمترین الگوهای ساختمانی (معماری) و مذهبی (نشانههای سازهای) که به عنوان وجوه تفاوت مسجد با دیگر بناهای مذهبی شناخته میشوند میتوان به این موارد اشاره کرد.
الف) محراب (نشانگاه قبله)
محراب، فرورفتگیای در دیوار است که جهت قبله (مکه) را نشان میدهد و نقطه کانونی نماز جماعت است. این عنصر با کاشیکاریهای رنگارنگ، خوشنویسی آیات قرآن و طرحهای گیاهی تزیین میشود و حس معنوی خاصی ایجاد میکند که در بناهای غیرمذهبی دیده نمیشود.
در کاوش برای دریافت ریشه پیشااسلامی «محراب» میتوان گفت که محراب از فرورفتگیهای طاقچهمانند در آتشکدههای ساسانی (مثل آتشکده فیروزآباد، حدود قرن ۳ میلادی) الهام گرفته شده، جایی که آتش مقدس در مرکز توجه بود.
در معماری ایرانی دوره اسلامی، این طاقچهها از نماد زرتشتی به نشانه قبله تغییر یافتند تا با توحید همخوانی داشته باشند.
در باب تاریخ شکلگیری محراب میتوان ردپای رسمی نخستین محراب را در معماری مساجد در دوره اموی، حدود سال ۸۶ شمسی (۷۰۷ میلادی)، در مسجد مدینه دید. البته به اذعان نظر قاطبه متخصصان معماری ایده ساخت این محراب (در مسجد مدینه)، از خانه پیامبر مکرم اسلام، حضرت محمدمصطفی(ص) در مدینه ( سال اول هجری خورشیدی برابر با 621 میلادی) اخذ شده است.
در ایران، ساخت، شکلدادن و تزئین هنرمندانه محرابها حدود 378-478 هجری خورشیدی؛ همزمان با حکومت سلجوقیان شکل متفاوت و پیچیدهای از ساحت زیباییشناسی هنر اسلامی در قالب آمیزه معماری و هنر به خود گرفت، که از جمله نمونههای این معماری میتوان به محراب «مسجد جامع اصفهان» اشاره کرد.
مهمترین دلیل و نیاز برای ساخت محراب در مساجد به جهتگیری و شکلدادن منظم صفوف نمازگزاران به سمت قبله هنگام خواندن نماز و دعا باز میگردد. در معماری ایرانی، این عنصر از «بناهای تجمعی ساسانی (مثل کاخ اردشیر) وام گرفته شد، اما در ساخت محرابها در مساجد با اتکا به دانش، تخصص و هنر معماری ایرانی-اسلامی تمامی عناصر شرکآمیز، برای تأکید بر توحید و اتحاد نمازگزاران نسبت به بناهای تحمیعی دوره ساسانی مورد بازسازی قرار گرفت.
ب) مناره
منارهها برجهای بلند و باریکی هستند که برای خواندن اذان طراحی شدند و با کاشیکاریهای مارپیچ و طرحهای هندسی، حس صعود به آسمان را منتقل میکنند. تعداد و ارتفاع آنها، مثل چهار مناره در مساجد بزرگ ایرانی، عظمت بنا را نشان میدهد.
در ریشهیابی ساخت و طراحی منارهها باز هم باید به معماری باشکوه پیشااسلامی در ایران رجوع کرد. در حقیقت منارهها؛ از برجهای نگهبانی و یادمانی ساسانی، مثل برجهای دیدهبانی در کاخها یا برجهای گنبد قابوس (385 هجری خورشیدی برابر با 1006 میلادی)، که منبعی بریا الهام در طراحی سازه منارههای برای مساجد در ایران شدند. در معماری ایرانی دوره اسلامی، این برجها از نماد قدرت شاهنشاهی به ابزار دعوت مذهبی تغییر کردند.
در حوزه رصد تاریخ شکلگیری منارهها باید گفت که اولین منارهها در دوره عباسی، حدود 129-169 هجری خورشیدی (قرن نهم میلادی)، مثل «مسجد سامرا»، ظاهر شدند. در ایران، در دوران حکام سلجوقیان، معماران متخصص و زبده ایرانی در قرن پنجم هجری خورشیدی (478-378 خورشیدی) شکل و شمایل مناره مساجد را از نظر سازه، طراحی و تزئین استاندارد کردند.
حکومت صفویان در قرن دهم تا دوازدهم هجری خورشیدی (1045-880 هجری خورشیدی)، با کاشیهای آبی؛ عظمت، شکوه و نگرش قدسی را در راستای غنیساختن معنا و مفهوم جایگاه مناره در معماری مساجد ایرانی افزودند. از مهمترین مساجد به یادگار مانده از معماری آن دوره میتوان به «مسجد امام» (مسجد شاه) اصفهان اشاره کرد.
نیاز به پخش صدای اذان در شهرهای بزرگ، از مهمترین دلایل و نیازها برای افزوده شدن و ساخت سازه مناره به مساجد به شمارمیرود. در معماری ایرانی، برجهای یادمانی پیشااسلامی به منارههای مذهبی تبدیل شدند تا به جای قدرت فردی، وحدت جمعی را نشان دهند.
ج) گنبد
گنبدهای بزرگ، که در ایران اغلب آبیرنگاند، نماد آسمان لایتناهی و عظمت بینهایت خداوند به شمار میروند. این سازه (گنبد) با حس عمودی و معنوی، مساجد را از بناهای زمینی متمایز میکنند.
در ریشهیابی طراحی و ساخت «گنبد» باز هم باید به معماری دوران پیشااسلامی ایران رجوع کنیم. به عنوان نمونه میتوان به گنبد «کاخ اردشیر» (قرن سوم میلادی) اشاره کنیم. گنبدها در معماری ایرانِ دوران پیش از پذیرش اسلام در آتشکدهها و کاخها برای پوشش فضاهای بزرگ استفاده میشد اما در معماری ایرانی دوره اسلامی، این گنبدها از «نماد سلطنتی» به «نماد توحید» تغییر یافتند و با کاشیکاری و خوشنویسی تزیین شدند.
در رصد اولین گنبدهای اسلامی باید به دوران حکومت اموی سفر کنیم. مانند «گنبد الصخره» که در سال 70 هجری خورشیدی (691 میلادی) ساخته شده است. در ایران، معماران حاذق و متدین ایرانی در دوران «حکومت عباسیان» در قرن دوم تا هفتم هجری خورشیدی (619-169 هجری خورشیدی) طراحی، ساخت و تزئین گنبد مساجد را توسعه دادند.
در تشریح دلایل و نیازها بریا طراحی «گنبد» در ساخت مساجد؛ ایجاد سازهای برای پوشش فضاهای بزرگ جهت برپایی نماز جماعت بدون ستونهای مزاحم، طراحی و ساخت گنبد را برای مساجد به امری ضروری بدل کرد. در معماری ایرانی، گنبدهای پیشااسلامی که اغلب در معماری کاخ پادشاهان و یا آتشکدهها استفاده میشد؛ به نمادی معنوی تبدیل شدند که حس ابدیت و توحید را منتقل میکردند.
د) صحن و رواق (حیاط مرکزی و ستونها)
صحن مرکزی با رواقهای ستوندار، فضای باز برای اجتماعات بزرگ است که مساجد را به مراکز اجتماعی تبدیل کرده و همین مولفه است که مساجد را از بناهای بسته مثل کلیساها متمایز میکند.
در ریشهیابی ساخت «صحن» باید به معماری ستونزارهای کاخهای دوران پیشااسلامی مانند ستونزارهای «کاخ آپادانا» در دوران هخامنشی (قرن ششم پیش از میلاد) اشاره کرد. همچنین ایجاد «رواق» نیز از معماری حیاطهای کاخهای ساسانی الهام گرفته شد اما در معماری ایرانی دوره اسلامی، این فضاها از محیط درباری به فضای عمومی و برابر برای نمازگزاران تغییر یافتند.
ایجاد و ساخت «صحن» و «رواق» برای محیطی چون مسجد به سبب سنت ادای فرایض دینی به شکل دستهجمعی و گروهی میان مسلمانان مانند «نماز جماعت»؛ برای نخستین بار از خانه پیامبر(ص) در مدینه (سال اول هجری خورشیدی برابر با 622 میلادی) شروع شد اما در ایران از قرن پنجم خورشیدی، همزمان با حکومت «سلجوقیان»، معماران پیشرو و خلاق ایرانی، با ابداع و ایجاد طرح «چهار ایوانی»، استاندارد جدیدی را برای ایجاد و ساخت «صحن» و «رواق» در مساجد ایجاد گردند. از جمله نخستین مساجد که شاهد اجرای این طرح بدیع، خلاقانه و زیبا در طراحی سازه خود بود میتوان به «مسجد جامع اصفهان» اشاره کرد.
نیاز به فضای گسترده برای تجمع نمازهای جمعه و گرفتن وضو، سراحی و ایجاد «صحن» را در معماری مساجد به امری مهم و حیاتی بدل کرد. درست است که ایجاد و ساخت «صحن» و «رواق» در معماری دوره اسلامی ایران برای ساخت مساجد از بناهای تجمعی پیشااسلامی وام گرفت، اما برای برابری و وحدت جمعیت نمازگزار، ساحت صحن و رواق چهار ایوانی مورد بازسازی و نوسازی قرار گرفت.
ه) ایوان
ایوانهای بزرگ و آراسته، ورودیهای باشکوهی هستند که در مساجد ایرانی از زیباترین و برجستهترین بخشهای سازه مساجد به شمار میروند. این ایوانها حس دعوت و عظمت را به مسلمانان جهت ورود به خانههای خدا روی زمین (مساجد) منتقل میکنند.
سراحی و ساخت ایوان برای مساجد از طاقنماهای دوره ساسانی، مثل «ایوان کسری» (قرن ششم میلادی)، الهام گرفته شده است؛ اما در معماری ایرانی دوره اسلامی، ایوانها از نماد قدرت به ورودیهای مذهبی تبدیل شدند.
نخستین نمونه طراحی مذهبی، روحانی و ظریف ایوانها در مساجد ایرانی را میتوان در دوران حکومت «سلجوقیان» در قرن پنجم هجری خورشیدی (478-378 خورشیدی) رصد کرد و در این میان «مسجد جامع» اصفهان، با طرح چهار ایوانی خود از بدیعترین سازههای معماری ایرانی-اسلامی به شمار میرود.
نیاز به ورودیهای سایهدار برای حفاظت از گرما و تمرکز بر «محراب»، از مهمترین پیشزمینهها و دلایل طراحی «ایوان» برای مساجد به شمار میرود.
با صراحت کلام و در کمال ظرافت بیان میتوان گفت که خوشنویسی، کاشیکاری و تزیینات؛ مانند «الهیات خاموش»، بدون هیچ کلامی، اصول توحید و زیبایی الهی را در معماری مساجد به هر بییندهای منتقل میکنند.
خوشنویسی، که آیات قرآن و صفات الهی پروردگار را روی دیوارها و گنبدها نقش میزند، کلام الهی را جاودانه میکند و با خطوط روان، فرهنگ ایرانی را با ایمان پیوند میزند. این هنر از خطوط پارسی باستان و ساسانی الهام گرفته شده است؛ اما در دوره اسلامی، مانند آنچه در قرن پنجم هجری خورشیدی در مساجد سلجوقی شاهد هستیم، هنر خوشنویسی و کاربرد آن با بخشیدن بُعد معنوی به مساجد به اوج شکوفایی و بالندگی خود رسید.
کاشیکاری با الگوهای هندسی و گیاهی، که از نقوش باستانی برای بروز و ظهور طراحی، ساخت و تکمیل معماری مساجد وام گرفته شده بود، در معماری دوره اسلامی در کشورمان از تصاویر انسانی دوری میکند و هماهنگی بینظیری را میان طبیعت و عظمت بینهایت الهی را به مخاطب بازتاب میدهد.
این تزیینات، که در دوره صفوی (880-1101 هجری خورشیدی) با کاشیهای آبی به اوج کمال و بلوغ معنایی و معرفتی زبان زیباییشناسانه هنر ایرانی-اسلامی رسید، درحقیقت بازتابی از تنوع فرهنگی ایران است. بدون تردید و به تحقیق باید گفت که عناصری چون خوشنویسی، کاشیکاری و تزیینات؛ مساجد را به فضایی برای وحدت و قداست تبدیل کردهاند.
مسجد از سال اول هجری، مرکزی برای عبادت و نوآوری هنری بود. در دوره امویان (129-41 میلادی)، مساجدی مانند «مسجد جامع دمشق» با الهام از ستونزارهای معماری باستان ایران به ویژه در دورههای هخامنشی و ساسانی، با ایجاد فضاهای انحصاری برای سازه تخصصی و مذهبی خود افزودههای متمایزکنندهای چون «محراب»، «صحن»، «رواق» و «ایوان» ساخته شدند.
در دوره حکومت «عباسیان» (637-129 هجری خورشیدی)، مساجدی مانند «مسجد بزرگ سامرا»، خوشنویسی و الگوهای هندسی را، که از نقوش ساسانی گرفته شده بودند را گسترش دادند. یا در دوره «سلجوقی» (563-348 هجری خورشیدی)، مساجدی مانند «مسجد الازهر» کاشیکاری و گنبدسازی را با بهره گرفتن از هنر معماران مسلمان، خلاق و صاحب ایده ایرانی پیش بردند.
در دوره صفوی (1101-880 هجری خورشیدی)، «مسجد امام اصفهان» (مسجد شاه) با کاشیهای آبی اوج هنر ایرانی را به جهانیان نشان دادند. یا در دوره «سلوکیان» (896-619 هجری خورشیدی)، شیشهکاری و فلزکاری ناب و چیرهدستانه هنرمندان کشورمان، پایِ اینگونه از تزئینات را از محیطهای قدسی چون مساجد به خانههای مردم ایران باز کرد.
بدون هیچ تردید و اغراقی میتوان با صدایی رسا گفت که طراحی، ساخت و تزئین معنوی معماری مساجد؛ بازتابی آئینهگون از قدرت، قداست، عظمت و شکوه هنر ایران و ایرانیان هنرمند را در جهان منعکس ساخته است. هنری که نه فقط مسلمانان ایرانی که تمامی مسلمانان جهان را نیز لبریز عطر معرفت و شیفته عمق قدرت زبان زیباییشناسانه هنر قدسی خود کرده است.
همواره معماری ایرانی از دوران شکوه باستانی خود تا دوران معاصر در طراحی سازه، تنظیم شرایط محیطی و در خلق ترکیبات هنریِ معماریِ داخلی و نمای بناها؛ همواره وامدار فرهنگ و تمدن ایرانی بوده است.
در دوران معاصر نیز اگر به دنبال بهترین و زیباترین آثار در حوزه شکوه معماری در جهان باشیم؛ بدون شک سازههای ایرانی به ویژه مساجد موجود در تاریخ معماری کشورمان در رتبههای بالای لیست برترین سازهها و معماری جهان قرار میگیرند.
ترکیب الگوهای هندسی با فناوری دیجیتال، برای آثار تعاملی یا استفاده از واقعیت مجازی برای بازسازی تزیینات مساجد؛ همه و همه ظرفیتهای فراوانی هستند که برای پیوند سنت مساجد با هنرهای نو میتوان از آنها برد.
هنرمندان میتوانند از کاشیکاریهای صفوی در گرافیک دیجیتال الهام بگیرند یا با مواد بازیافتی، کاشیکاری پایدار خلق کنند. برای اثبات این مدعا میتوان به مساجد مدرن، مانند مسجد «سلیمانیه» در کردستان اشاره کرد که در بالاترین حد و ظرفیت خود سبکهای سنتی و مدرن را در معماری خود تلفیق کرده است.
نمایشگاهها و کنفرانسهایی مثل «ایترا» نشان میدهند که میتوان با حفظ توحید و زیبایی ایرانی، آثاری خلق کرد که با ذوق معاصر و چالشهای جهانی مثل جهانیسازی هماهنگ باشد. این همان رویکردی است که هنر ایرانی را زنده و پویا نگه میدارد.
گفتوگو از فاطمه بختیاری و امین خرمی
انتهای پیام