صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۱۱۲۹
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۰
استاد دانشگاه آزاد:

استاد دانشگاه آزاد اسلامی استان قزوین گفت: معاویه چهره فریب‌کارانه‌ای داشت و یک جنگ رسانه‌ای به راه انداخته بود، همچنین بصیرت کافی در سپاه امام(ع) وجود نداشت و با نیروی اندکی که برای امام حسن(ع) باقی‌مانده بود، آن حضرت چاره‌ای جز پذیرفتن صلح نداشتند.

در سال 41 هجری قمری پیمان‌نامه‌ای میان امام حسن(ع) و معاویه‌بن‌ابی‌سفیان منعقد شد. این پیمان‌نامه پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) و زمانی که امام حسن(ع) بر مسند خلافت نشست و معاویه حاضر به بیعت با آن حضرت نشد، منعقد شد و به صلح امام حسن(ع) معروف است. این صلح به منظور جلوگیری از خونریزی و حفظ جان مسلمانان در آن شرایط صورت گرفت. با توجه به قرار داشتن در ایام پایانی ماه صفر و ایام شهادت امام حسن مجتبی(ع)، خبرنگار ایکنا با سیدحسن مهدیخانی سروجهانی، دکترای تاریخ و تمدن ملل اسلامی در خصوص مفاد صلح امام حسن(ع) و اتهاماتی که در خصوص صلح به آن حضرت وارد شد، گفت‌وگویی کرده است که در ادامه می‌خوانیم.

ایکنا_ مفاد صلح امام حسن(ع) چه بود و مهم‌ترین بند آن کدام است؟

در خصوص مفاد صلح‌نامه امام حسن(ع) در منابع تاریخی اختلافاتی دیده می‌شود. از جمله مسئله مالی و خراج است که در برخی منابع ذکر شده اما در برخی منابع در متن صلح‌نامه مسئله مالی مطرح نشده است.

همچنین در خصوص مسئله خلافت پس از معاویه در منابع اختلاف است، اغلب منابع چنین ذکر می‌کنند که شرط شده بود پس از معاویه مسئله خلافت به شورا واگذار شود، اما برخی منابع چنین نوشته‌اند که پس از معاویه خلافت به امام حسن(ع) خواهد رسید و اگر آن امام در قید حیات نبودند، خلافت به امام حسین(ع) خواهد رسید، اما برخی بندهایی که در بیشتر منابع مشترک است، این است که شرط شد معاویه به قرآن و سنت پیامبر(ص) و سنت خلفای پیشین عمل کند.

شرط دیگر این بود که جان مسلمانان و شیعیان در هر جایی از سرزمین‌های اسلامی که هستند، باید در امان باشد. همچنین ناسزا گفتن به امیرالمؤمنین(ع) باید توسط معاویه و طرفداران وی ترک شود. این‌ها جزو مفاد صلح‌نامه بود، اما در خصوص اینکه مهم‌ترین بند صلح‌نامه چه بوده، به‌نظر می‌رسد همان مسئله خلافت بود، هر چند که در این خصوص در منابع اختلاف است، چه شرط شده باشد که خلافت به شورا واگذار شود و چه شرط شده باشد که خلافت پس از معاویه به امام حسن(ع) یا امام حسین(ع) برسد، در هر صورت معاویه به هیچ‌کدام از این مفاد عمل نکرد و خلافت را موروثی کرد و فرزند فاسد خود یعنی یزید را برای جانشینی انتخاب کرد. این مهم‌ترین بند صلح‌نامه بود، چون رهبری جامعه اسلامی مسئله‌ای بود که صلح بر سر آن صورت گرفت و معاویه به تعهد خود عمل نکرد.

ایکنا_ این مفاد چگونه نقض شدند؟

پس از اینکه صلح صورت گرفت، امام حسن(ع) به کوفه آمدند و معاویه هم در کوفه حاضر شد و به ایراد سخن پرداخت، وی در همانجا آشکارا پیمان‌نامه را پاره کرد و به صراحت اعلام کرد که من برای نماز، زکات، روزه و امثال آن با شما نمی‌جنگیدم، بلکه من به‌دنبال تسلط بر عراق و مردم آن بودم. معاویه تمام مفادی را که در پیمان‌نامه بود زیرپا گذاشت، ناسزاگویی به امیرالمؤمنین(ع) همچنان توسط خود معاویه و طرفداران او ادامه داشت، جان شیعیان بنا بود در امان باشد اما این اتفاق هم نیفتاد و برخی شیعیان مانند حجربن‌عدی که به سیاست‌های معاویه معترض بودند، به طرز فجیعی توسط ایادی معاویه به شهادت رسیدند و مهم‌ترین نقضی که صورت گرفت، مسئله خلافت پس از معاویه بود که معاویه به آن هم عمل نکرد و فرزندش یزید را برای جانشینی خود انتخاب کرد و حکومت موروثی شد.

ایکنا_ دلایل پذیرش صلح از سوی امام حسن(ع) چه بود؟

دلایلی که باعث شد امام حسن(ع) مجبور شود صلح را بپذیرد گوناگون است اما دلیل اصلی، نبودن یاران کافی بود که امام حسن(ع) را مجبور کرد صلح را بپذیرد. وقتی امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند و مردم برای خلافت با امام حسن(ع) بیعت کردند، امام حسن(ع) از معاویه که در شام بود دعوت به بیعت کرد. معاویه هم که دشمنی‌اش از زمان امیرالمؤمنین(ع) آغاز شده بود، با سپاه 60 هزار نفری به سمت عراق حرکت کرد و امام حسن(ع) هم سپاهی را برای رویارویی با معاویه اعزام کرد.

تعداد سپاهیان اولیه امام(ع) را از 12 تا 40 هزار نفر ذکر کرده‌اند. این سپاه به فرماندهی عبیدالله‌بن‌عباس بود و قیس‌بن‌سعد‌بن‌عباده هم جزو این سپاه بود. امام(ع) این سپاه را به سمت معاویه گسیل کرد. معاویه که روش حکومتش شایعه‌پراکنی، نفوذ و جاسوسی بود، سعی کرد در سپاه امام حسن(ع) رخنه کند و آنان را سست کرده و به سمت خود متمایل کند. در مرحله نخست پیشنهاد یک میلیون درهمی به قیس‌بن‌سعد دادند، قیس این پیشنهاد را نپذیرفت و سپس این پیشنهاد به عبیدالله‌بن‌عباس داده شد. عبیدالله‌بن‌عباس فریب خورد و با 8 هزار نفر از سپاهیان امام(ع) به سپاه معاویه پیوست. یعنی اگر در ابتدا تعداد سپاهیان امام حسن(ع) 12 هزار نفر بودند، در این زمان تبدیل به 4 هزار نفر با فرماندهی قیس شدند.

از سوی دیگر معاویه در سپاه قیس شایعه‌پراکنی کرد که امام حسن(ع) صلح را پذیرفته است. امام حسن(ع) در ساباط مدائن بودند و آمار مشخصی در منابع ذکر نشده که چه تعداد سپاه و یار در آنجا داشتند. در سپاه قیس این‌طور شایعه افتاد که امام حسن(ع) صلح را پذیرفته است، در سپاه خود امام(ع) یعنی گروهی که نزد امام حسن(ع) بودند هم این‌طور شایعه افتاد که قیس صلح را پذیرفته است. یعنی در هر دو دسته سپاه امام(ع) که با یکدیگر فاصله داشتند، چنین شایعه افتاد که این صلح پذیرفته شده است.

افرادی که نزد امام حسن(ع) بودند با آشفتگی و اضطرابی که در سپاه پیش آمد، به خیمه امام(ع) حمله کرده و خیمه را غارت کردند و امام حسن(ع) را نیز زخمی کردند، این‌ها از جمله خوارجی بودند که در سپاه امام(ع) نفوذ کرده بودند. در چنین وضعیتی امام(ع) دیدند بخش زیادی از سپاهشان به معاویه پیوسته و عده‌ای هم که باقی مانده‌اند، انگیزه لازم را برای جنگیدن ندارند و دچار شک و تردید هستند. بنابراین امام(ع) دانستند که اگر با چنین سپاهی وارد جنگ شوند نتیجه‌ای نخواهد داد. به همین دلیل برای مصلحت اسلام و حفظ جان شیعیان امام(ع) صلح کردند، چرا که نمی‌خواستند شیعیان راستین خود را از دست بدهند و خون آنان ریخته شود.

معاویه چهره فریب‌کارانه‌ای داشت و با زر، زور و تزویر بر حکومت نشسته بود، سران قبائل را نیز به سمت خود متمایل کرده و یک جنگ رسانه‌ای به راه انداخته بود. بینش و بصیرت کافی هم در سپاه امام(ع) وجود نداشت و همین باعث فریب خوردن سپاهیان امام(ع) شد. با نیروی اندکی که برای امام حسن(ع) باقی مانده بود، آن حضرت چاره‌ای جز پذیرفتن صلح نداشتند.

ایکنا_ آیا امام حسین(ع) از صلح امام حسن(ع) حمایت کردند؟ چرا؟

در این خصوص باید عرض کنیم در برخی روایات که البته ضعیف و نادر هستند، چنین وانمود شده که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در این خصوص اختلاف داشتند و حتی برخی روایات روحیات این دو امام بزرگوار را متفاوت بیان کرده‌اند. از جمله اینکه امام حسن(ع) را از نظر صلح‌ دوستی به پیامبر(ص) تشبیه کرده و امام حسین(ع) را به لحاظ شجاعت و روحیات جنگی به امیرالمؤمنین(ع) تشبیه کرده‌اند، البته این قبیل روایات نادر و ضعیف هستند.

وقتی با دقت تاریخ را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که این دو امام بزرگوار اهداف، رویکرد و موضع‌گیری‌شان در برابر دشمنان یکسان است و تفاوتی در آن دیده نمی‌شود. به‌ویژه در خصوص مسئله صلحی که با معاویه صورت گرفت، روایت‌هایی وجود دارد که موضع امام حسین(ع) را کاملا مشخص می‌کنند. عده‌ای از یاران امام حسن(ع) با صلح مخالفت می‌کردند، برخی از کوفیان از جمله حجربن‌عدی مخالف صلح بودند و بر این پافشاری می‌کردند که امام حسن(ع) صلح را نپذیرد، اما امام(ع) با توجه به شرایطی که پیش آمده بود پاسخ منفی به اینان دادند و صلح را پذیرفتند. این عده وقتی از امام حسن(ع) مأیوس شدند به امام حسین(ع) مراجعه کردند. حجربن‌عدی با حالت اعتراض نزد امام حسین(ع) رفت و از امام حسن(ع) گله کرد و از آن حضرت خواستند که این صلح پذیرفته نشود، اما امام حسین(ع) در پاسخ فرمودند این بیعتی است که ما به درستی پذیرفتیم و راهی برای نقض پیمان وجود ندارد.

دسته‌ای از شیعیان کوفه مانند علی‌بن‌محمدبن‌همدانی در ابتدا از امام حسن(ع) درخواست کردند که صلح را رها کند و به جنگ با معاویه بپردازد، اما پاسخ امام(ع) منفی بود، سپس نزد امام حسین(ع) رفتند، امام حسین(ع) خطاب به آنان فرمود برادرم موضعش درست است و شما هم تا زمانی که معاویه زنده است در خانه‌های خود بنشینید. منظور حضرت این بود که شما هم صلح را قبول کنید و برای جنگ اقدامی نکنید.

پس از شهادت امام حسن(ع)، دوران امامت امام حسین(ع) آغاز شد که 11 سال از دوران حکومت معاویه را شامل می‌شود، در این دوره هم امام حسین(ع) همان رویه‌ای که امام حسن(ع) در پیش گرفته بود را دنبال کردند. برخی شیعیان نامه‌هایی برای امام حسین(ع) نوشتند و از امام(ع) دعوت کردند اگر طالب جنگ هستی، نزد ما بیا، ما پیمان خود را با معاویه خواهیم شکست و همراه شما برای جنگ آماده می‌شویم. امام حسین(ع) در پاسخ این عده مجدد فرمودند مادامی که معاویه زنده است در خانه‌های خود بمانید و خود را در معرض تهمت قرار ندهید.

یعنی هر گونه اقدامی می‌توانست شیعیان و امام(ع) را متهم به پیمان‌شکنی کند. با وجود ابزارهای تبلیغی که معاویه داشت و با شایعه‌پراکنی از هر فرصتی برای تخریب طرف مقابل سود می‌برد، مترصد فرصتی بود که کوچک‌ترین اقدامی صورت بگیرد و امام(ع) و شیعیان را به پیمان‌شکنی متهم کند.

مورخان بزرگی مانند بلاذری، دینوری و شیخ مفید اتفاق‌نظر دارند و روایت‌هایی را نقل کرده‌اند که امام حسین(ع) در این دوره همچنان پایبند به صلح بود و وقتی که شیعیان ایشان را دعوت به جنگ با معاویه کردند، امام(ع) خود را به عهد و پیمانی که بسته شده بود متعهد می‌دانست و شکستن آن را جایز نمی‌دانست و به صراحت می‌فرمود تا زمانی که معاویه زنده است باید پایبند این صلح باشیم، بعد از اینکه معاویه از دنیا برود، در آن زمان پاسخی به شما خواهم داد و در این کار اندیشه کرده و نظرم را اعلام می‌کنم. از هر نظر تاریخ و روایات را بررسی کنیم می‌بینیم موضعی که امام حسن(ع) با توجه به شرایط زمان و مصلحت اسلام و شیعیان در پیش گرفته بود، امام حسین(ع) نیز تا زمانی که معاویه در قید حیات بود همان راه را دنبال کرد.

ایکنا_ چه برداشت‌های اشتباهی از صلح امام حسن(ع) شده است؟

اینکه چه برداشت‌های اشتباهی از صلح امام حسن(ع) صورت گرفته است، یک بخش آن مربوط به شایعه‌پراکنی‌ها و تبلیغات همان زمان بود که معاویه علیه امام(ع) داشت و نسبت‌هایی به امام حسن(ع) دادند که همین‌ها در برخی منابع تاریخی ثبت شد و باعث برداشت‌های نادرست شد.

بخشی هم مربوط به دوره‌های بعد به‌ویژه در عصر بنی‌عباس بود که اینان دشمنی و کینه شدیدی نسبت به نوادگان امام حسن(ع) که علیه بنی‌عباس قیام می‌کردند داشتند و به تخریب شخصیت امام حسن(ع) پرداختند و برخی اتهامات را نسبت به ایشان وارد کردند. از جمله اینکه برخی گفته‌اند امام حسن(ع) حقی برای خود در حکومت قائل نبود و به همین دلیل آن را به معاویه واگذار کرد.

امروز نیز گاهی این مسئله مطرح می‌شود و مخالفان ولایت‌فقیه چنین مسائلی را پیش کشیده و می‌گویند اگر حکومت حق ولی است، چرا امام حسن(ع) آن را به معاویه واگذار کرد؟ این یکی از اتهامات است. وقتی تاریخ را با دقت بررسی می‌کنیم می‌بینیم که امام(ع) حکومت را حق خود می‌دانستند و بارها به صراحت تأکید کردند که خلافت حق ایشان است و از روی اجبار آن را به معاویه واگذار کرده‌اند.

اتهام دیگر که به امام حسن(ع) وارد شده، این است که می‌گویند امام حسن(ع) با برادرشان امام حسین(ع) در این خصوص اختلاف داشتند که پیشتر توضیح داده شد که چنین نیست و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) موضع‌گیری یکسانی داشتند و امام حسین(ع) نیز با برادرشان امام حسن(ع) اتفاق‌نظر داشتند.

اتهام دیگر این است که گفته شده امام حسن(ع) موضع عثمانی داشته است، یعنی برخلاف پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین (ع) که به جنگ‌های داخلی دست زدند و باعث خونریزی در بین مسلمانان شدند، امام حسن(ع) چنین نبودند. مشخص است که چنین اتهامی در دستگاه تبلیغاتی بنی‌امیه به امام(ع) وارد شده تا امیرالمؤمنین(ع) و سپس قیام امام حسین(ع) زیر سؤال برود.

از اتهامات دیگری که به امام حسن(ع) وارد شد این بود که برخی ایشان را مذل‌المؤمنین لقب دادند، یعنی مؤمنان را ذلیل کرد. در بررسی‌های تاریخی می‌بینیم که یاران امام حسن(ع) مانند حجربن‌عدی مخالفت صلح بود و به امام(ع) اعتراض می‌کردند و این صلح را مایه خفت و خواری شیعیان می‌دانستند. امام حسن(ع) در پاسخ به اینان شفاف اعلام کردند که اگر من یارانی داشتم شب و روز دست از جنگ با معاویه برنمی‌داشتم.

این صلح یک رویه‌ای در آن شرایط بود که جان مسلمانان و شیعیان حفظ شود، زیرا در چنان شرایطی اگر جنگ اتفاق می‌افتاد مؤمنین و شیعیان ذلیل می‌شدند و از بین می‌رفتند، اما امام حسن(ع) با پذیرش صلح جان شیعیان را حفظ کرد.

در خصوص مسئله مالی هم در برخی منابع تاریخی ذکر شده که در مفاد پیمان‌نامه خراج دارابگرد نوشته شده بود، این‌طور می‌خواهند وانمود کنند که امام حسن(ع) خلافت و حکومت را در برابر مالی که معاویه به ایشان داده، فروخته است. نمی‌توان گفت مفاد مالی قطعاً در پیمان‌نامه بوده است، زیرا برخی شواهد وجود دارد که این مسئله را زیر سؤال می‌برد، از جمله اینکه زمانی که مذاکرات و صلح مطرح بود و مسئله مالی و خراج دارابگرد مطرح شد، معاویه گفت من اختیار بیت‌المال را ندارم.

یعنی خراج دارابگرد متعلق به بیت‌المال بود و معاویه گفت من نمی‌توانم این را به کس دیگری واگذار کنم. همچنین بعدها یاران امام حسن(ع) مانند سلیمان‌بن‌صرد خزاعی به امام حسن(ع) اعتراض کردند که در صلح شما هیچ‌گونه عطایایی نیامده است.

این‌ها نشان می‌دهد که مسئله مالی در این صلح‌نامه وجود نداشته و اگر هم بوده، امام حسن(ع) قطعا به‌خاطر مسئله مالی این صلح را نپذیرفته است. این‌ها اتهاماتی است که وارد شده و موجب برداشت‌ها و تحلیل‌های نادرست در خصوص صلح امام حسن(ع) می‌شود.

گفت‌وگو از معصومه امینی

انتهای پیام